Monday, November 19, 2007

tavajoh


توجه توجه

این وبلاگ به زودی تبدیل به سایت زیر می شود



Thursday, November 15, 2007

صفحه نخست

به وبلاگ کشاورزی خوش آمدید



اين ب لاگ با هدف اطلاع رسانی آموزشی و علمی در زمينه کشاورزی ايجاد شده و ازمهرشروع به فعاليت نموده است. وب لاگ مذکور قصد دارد در حد توان خود، اطلاعات مورد نياز را در اختيار دانشجويان و پژوهشگران علم کشاورزی ايران قرار دهد و برای آنکه بتواند در ابتدای مسير خود هر چه صحيح تر و پربارتر در جهت دستيابی به اهداف عاليه علمی و آموزشی خود گام بردارد، نيازمند نظرات ارزنده شما بوده و با توجه به نوپايی فعاليت سايتهاي آموزشي فارسي زبان در ايران، مسلماً سايت حاضر داراي نواقص و ايرادات بسياري است. خواهشمنداست نظرات، پيشنهادات و انتقادات ارزنده خود را که مطمئنا در رشد و اعتلای اين سايت
موثر واقع می شود، به نشانی زیر ارسال نمایند

شما با نظرات خود در بالا بردن کیفیت وبلاگ کمک کنید





شما می توانید مطالب خود برای ما فرستاده تا بعد از بررسی توسط مدیروبلاگ برای درج در وبلاگ از آنها استفاده کنیم






با تشکر

مدیریت

كشت‌ قارچ‌ خوراكي‌

روشهای پیشگیری از خسارات آفات در گلخانه

نقش فضای سبز و اهمیت آن در زندگی انسان

مدیریت مطلوب برای بهترین عملكرد در دامپروری

سازشهای اكومورفولوژیكی در بریوفیتهای مناطق بیابانی

Tuesday, November 6, 2007

استفاده از روشهاي كلاسيك و نوين اصلاح نباتات در بهبود عملكرد

بيوک رئيسيپژوهشکده بيوتکنولوژي کشاورزي شمالغرب و غرب کشور فهرست مطالب:- چكيده- معرفي علم اصلاح نباتات- اهداف اصلاح نباتات 1- بهبود كيفيت2- افزايش توليد در واحد سطح 3- مقاومت به آفات و بيماريها4- مقاومت به تنشهاي محيطي- روشهاي كلاسيك اصلاح نباتات1- هيبريداسيون واريته‌هاي هيبريد2- سطوح مختلف پلوئيدي (مهندسي كروموزوم)3- موتاسيون4- اينتروگرسيون - روشهاي بيوتكنولوژي 1- كشت بافت و توليد گياهان هاپلوئيد2- كشت دانه گرده3- پروتوپلاست فيوژن4- انتقال ژن يا مهندسي ژنتيك5- انتخاب بر اساس نشانگرها و QTL6- توليد گياهان هاپلوئيد - جمع‌بندي مطلب- منابع مورد استفادهاصلاح نباتات :اهلي نمودن گياهان يكي از مهمترين وقايع كشاورزي در دنياي جديد است. هدفهاي كلي اصلاح نباتات افزايش عملكرد در واحد سطح بهتر نمودن كيفيت محصولات كشاورزي و توليد مواد اوليه مورد نياز جوامع انساني است. ارقام و واريته‌هاي اصلاح شده گياهان زراعي و زينتي هر ساله از كشوري به كشور ديگر انتقال داده مي‌شود. بدين طريق كيفيت و كميت محصولات كشاورزي افزايش يافته و احتياجات فراورده‌هاي زراعي رفع مي‌شود. در اغلب گياهان يك يا چند ژن باارزش اقتصادي فراوان دارد. ژنهايي كه حساسيت و مقاومت گياهان را نسبت به امراض و آفات كنترل مي‌كنند در اولويت برنامه‌هاي اصلاح نباتات قرار دارند. هدف اصلاحگر نبات نبايد در توسعه روشهاي معمول كشت نباتات اصلاحي منحصر گردد بلكه بايستي همواره در جستجوي تركيبات نو از ژنوتيپهاي مطلوب باشد.هدف اصلاحي نهايي در هر برنامه اصلاحي افزايش عملكرد مي‌باشد. در شرايط نا مساعد افزايش عملكرد به طريق اصلاح نباتات به مقدار كم و صرف زمان طولاني ممكن است ژنهاي كنترل كننده عملكرد براي بروز حداكثر پتانسيل خود به عوامل محيطي توليد وابسته مي‌باشند. به طور كلي عمدترين اهداف اصلاح نباتات را مي‌توان در عناوين زير خلاصه مي‌شود.1- بهبود كيفيت كيفيت خصوصيتي است كه باعث افزايش ارزش محصول مي‌شود كيفيت در جائي ممكن است به ارزش غذايي يك غله يا طعم و بافت يك ميوه تلقي شود. كيفيت جزء مهمي از هر برنامه اصلاح نباتات محسوب مي‌شود. به عنوان مثال ژنوتيپهاي مختلف گندم آرد توليدي حاصل از آن را تحت تاثير قرار داده و نهايتاً حجم و بافت و رنگ نان را مستقيماً تحت تاثير قرار مي‌دهد. بهرحال در گياه اصلاح شده از لحاظ پروتئين و اسيدهاي آمينه ممكن است متفاوت باشد. در اهداف توليد نباتات علوفه‌اي توجه به كيفيت علوفه همواره مسئله خوش‌خوراكي و ارزش تغذيه‌اي را در بردارد در گياهان زينتي كيفيت مفهومي جدا از گياهان زراعي دارد. خصوصيات كيفي در گلهاي زينتي عمدتاً همچون شكل ظاهر، شدت و ميزان عطر ساطع شده و وجود و عدم وجود تيغ، تعداد گلبرگ را شامل مي شود. در ميوه ها و محصولات انباري كه طيف وسيعي از ميوه جات و سبزيجات را در بر مي گيرد كيفيت معمولاًَ به مقاوم و ماندگاري خصوصيات بيوشيميايي محصول انبار شده در برابر تغييرات طولاني مدت محيط فيزيكي را شامل مي شود. خصوصيات انباري از مهمترين شاخصهاي اقتصادي را شامل مي شودكه با بازار پسندي محصول ارتباط مستقيمي دارد.2- افزايش توليد در واحد سطح:افزايش توليد در واحد سطح و استفاده از ژنوتيپهاي مفيد و مطلوب در هر منطقه آب و هوايي از ديگر اهداف اصلاحگران نباتات مي باشد. عملكرد گياه در واحد سطح منعكس كننده برآيند همه اجزا گياه مي باشد. بهرحال همه ژنوتيپهاي توليد شده داراي عكس العمل فيزيولوژيكي و ژنتيكي يكساني در شرايط مختلف نيستند. عملكرد صفتي پيچيده است كه تحت تاثير اثر متقابل ژنوتيپ و محيط مي باشد.3- مقاومت به آفات و بيماري:براي دستيابي به حداكثر توليد، مقاوم بودن به آفات و بيماريها ضروري است علفهاي هرز، حشرات بيماريهاي باكتريايي و ويروسي در مقاطع مختلف از مرحله رشد گياه بيشترين خسارت را به محصول وارد مي‌كند. اصلاحگران همراه سعي بر دستيابي به گياهان را دارند كه حاوي ژنهاي مطلوب به مقاومت به آفات و بيماريها هستند. علت مقاوم بودن بعضي از واريته‌ها را به مكانيزم فيزيولوژيكي فعال در برابر حمله آفات مي‌دانند به عنوان مثال تركيبي به نام فيتوالكين در لوبيا همراه در هنگام شيوع بيماري فوزاريوم از گياه ترشح مي‌شود كه باعث بلوكه شدن و توقف توسعه بيماري مي‌شود. به هر حال از برنامه‌هاي اصلاحي مهم ايجاد گياهان مقاوم مي‌باشد. مقاومت به آفات بيشترين بازده اقتصادي را براي كشاورزان نويد بخش است. مقاوم منجر به سرشكست شدن بسياري از هزينه‌هاي تحميلي به كشاورزان و بي‌نياز شدن به فعاليتهايي همچون سمپاش و آلودگي محيط زيست و مسائل باقيمانده سموم در بافت گياهان زراعي با مصرف خوراكي مي‌گردد. 4- مقاومت به تنشهاي محيطيمقاومت از جمله عمده‌ترين اهداف اصلاح نباتات مي باشد. بيشتر توليدات در مناطق نامساعد سرما و شوري حاصل مي شود. و گياه مجبور است براي توليد كافي با اين شرايط نامساعد مقابله كند بعضي از واريته‌هاي گياهان در شرايط نامساعد محيطي و فقر حاصلخيزي خاك قادر هستند مقدار مناسبي محصول را در واحد سطح توليد كنند فلذا شناسايي ژنوتيپهاي مقاوم به تنشهاي محيطي از اصلي‌ترين راهكارهاي مناسب براي رفع معضل مذكور مي‌باشد.توليد گياهان هاپلوئيد و دابل‌هاپلوئيدي توليد هاپلوئيد و سپس دو برابر نمودن كروموزمهاي آن به ايجاد دابل هاپلوئيد مي‌انجامد كه سريعترين روش دستيابي به اينبريدينگ كامل در طي يك مرحله مي‌باشد. در روشهاي متداول بهنژادي گزينش داخل نتاج به عنوان يك معضل اصلاح‌كنندگان محسوب مي‌شود زيرا تعداد جمعيتهاي و مزارع مختص ارزيابي هر سال افزايش مي‌يابد. مهمترين روشهاي القائي توليد هاپلوئيد عبارتند از: 1- ميكروسپور (آندوژنز) 2- كشت گلچه 3- كشت بساك، تخمك (ژينوژنژ) كشت تخمك، دورگ‌گيري بين گونه‌ايتوليد هاپلوئيد به روش ميكروسپور يكي از كاراترين و معمولترين روش ايجاد هاپلوئيد مي‌باشد ميكروسپور دانه گرده‌اي است كه در مرحله ابتدائي نمو در محيط كشت، گياهچه هاپلوئيد را بوجود مي‌آورد، كشت بساك نيز معمولترين فرم كشت گرده است كه بساكها در مرحله نموي تك هسته‌اي انتخاب مي شود. توليد گياهان هاپلوئيد به تعداد زياد به روش كشت بساك بستگي دارد. ايجاد هاپلوئيد گندم توسط تلاقي گندم× ارزن و گندم × ذرت امكانپذير مي‌باشد.تكنيكهاي دو برابر كردن مجموعه كروموزمي (ژنوم) هاپلوئيد‌ها براي تهيه گياهان صد در صد خالص (دابل هاپلوئيد) نقش اساس را ايفا مي‌كند. مكانيزمهاي دو برابر شدن ژنوم ميكروسپوربه دو پديده اتحاد هسته‌اي و دو برابر شدن ميتوزي يا داخلي نسبت داده مي‌شود. در طرحهاي به‌نژادي گياهان خود گشن به تعداد نسبتاً زيادي گياه دابل هاپلوئيد جهت گزينش بهترين لاين نياز مي‌باشد. براي ايجاد لاينهاي اينبرد به روش دابل‌هاپلوئيدي در گياهان دگرگشن نيز تعداد زيادي لاين مورد احتياج مي‌باشد.كل‌شي‌سين مهمترين عامل شيميايي دو برابر نمودن كروموزومي است كه در سطح وسيعي بكار مي رود. كل‌سي‌سين بازدارنده رشته هاي دوكي شكل وعمل كننده در سلولهاي در حال تقسيم گياهان مي باشد. به ططور دقيق تر كل‌شي‌سين از تشكيل ميكرو بتولها از طريق پيوند با زير واحد پروتئين ميكروبولي ها به نام تيوبولين ممانعت مي كند لذا كروموزمها در مرحله متافاز يك جا وارد يك سلول مي گردند كه نتيجتاًَ تعداد كروموزوم سلول حاصل از تقسيم دو برابر مي گردد. گياهان هاپلوئيد در تعدادي از گونه هاي زراعي شامل پنبه، توت فرنگي ، گوجه فرنگي، جو و توتون و سيب زميني و برنج و گندم و بعضي از گياهان ديگر توليد شده اند. اينتروگرسيون :فرايند اينترگرسيون ، به معناي وارد كردن قسنتي از مواد ژنتيكي يك گونه به گونه ديگر مي تواند توسط تلاقي هاي برگشتي مكرر F1 بين گونه اي با يكي از والدين انجام مي شود. در اكثر موارد از اينتروگرسيون به منظور انتقال ژنهاي مقاوم به بيماري از ساير گونه ها به گونه هاي زراعي كه فاقد ژن مقاوم هستند استفاده مي شود.اصلاح گياهان با استفاده از موتاسيون :به نظر مي رسد تنوع ژنتيكي حاصل از موتاسيون مصنوعي با تنوع حاصل از موتاسيون طبيعي يكسان باشد. بنابراين اصول اساسي استفاده از تنوع حاصله از موتاسيون مصنوعي ÿا تنوع حاصل از موتاسيون طبيعي يكسان است. اصلاح كننده بايستي با عوامل موتاژن كاربرد آنها و نحوه ايجاد موتاسيون آشنا بوده و به تشخيص گيا هان موتانت قادر و امكانات و وسايل لازم را دارا باشد. به طور كلي دو عامل فيزيكي و شيميايي در ايجاد موتاسيون دخالت دارند موتاژنهاي فيزيكي شامل اشعه ايكس ، گاما، نوترون و UV مي باشد. اكثراًَ‌اصلاحگران به اين موتاژنها دسترسي ندارند لذا از مواد شيميايي عمدتاًَ استفاده مي كنند.هيبريداسيون :هيبريداسيون يكي از ابزارهاي متداول اصلاح نباتات كلاسيك مي باشد كه در واقع به تلاقي بين دو واريته براي دستيابي به ژنوتيپ برتر اطلاق مي شود. يك برنامه هيبريداسيون ممكن است به واريته هاي داخل يك گونه يا بين والدين چند جنس مختلف صورت پذيرد. اصلاحگران بعد از هيبريداسيون در جستجوي ژنوتيپهاي برتر هموزيگوت نيست بلكه سعي مي كنند كه مجموعه اي از ژنهاي را انتخاب كنند كه داراي اثر متقابل ژنتيكي مفيد و اثرات هتروزيس هستند. وجود پديده هيبريداسيون امكان انتقال ژنهاي مفيد از يك گونه به گونه ديگر را فراهم مي كند. هيچ پديده اي در علم اصلاح نتوانسته تاثير ي مانند واريته هاي هيبريد روي افزايش مواد غذايي در دنيا بگذارد. واريته هاي هيبريد به جامعه F1 كه براي استفاده تجاري توليد مي شوند اطلاق مي شود يكي از روشهاي هيبريداسيون ، دابل كراس مي باشد كه به خوبي نتايج مطلوب پيامد خود را به ثبات رسانده است . كشت بافت گياهي :كشت بافت فرايندي است كه در آن قطعات كوچكي از بافت زنده از گياهي جدا شده و به مدت كشت نا محدودي در يك محيط مغذي رشد داده مي شود. براي انجام كشت سلولي موفق بهترين حالت آن است اين عمل با كشت بخشي از گياه كه حاوي سلولهاي تمايز نيافته است آغاز مي شود زيرا چنين سلولهايي مي تواند به سرعت تكثير يابند. قطعات گياه در محيط كشت مي تواند به طور نا محدودي رشد كرده و توده سلولي تمايز نيافته به نام كالوس مي كنند بر اينكه سلول گياهي نمو كند و به كالوس تبديل شوند لازم است كه محيط كشت حاوي هورمونهاي گياهي مانند اكسين، سيتوكسين و جبيرلين باشد.كاربردهاي كشت بافت هاي سلولي :1- توليد مواد شيميايي گياهان به عنوان منبع مهمي از مواد پيشتاز فراورده هايي كه در صنايع مختلف مانند داروسازي، صنايع غذايي و آرايشي و بهداشتي و كشاورزي مورد استفاده اند. 2- گياهان عاري از عوامل بيماريزايي گياهيغلات ممكن است توسط گونه هاي زيادي از آفات ميكروبي ، ويروس، باكتريائي و قارچي آلوده مي شوند. اين آلودگيها تا حد زيادي موجب كاهش توليد فراورده كيفيت آن و توان گياه مي شوند. آلودگي در درختان ميوه بازده محصول را تا 90% كم مي كند. اساس به دست آوردن گياهان بدون ويروس كشت مريستم انتهايي آنهاست با كشت قطعه كوچكي از مريستم مي توان كالوس بدون ويروس تهيه كرد. مواد گياهي كه از طريق كشت بافت تكثير مي شوند تغييرات ژنتيكي بالايي را نشان مي دهند. زماني كه از كشت كالوس مرتباًَ زير كشت گرفته شود گياهان حاصل سطح پلوئيدي متفاوتي را نشان مي دهند و همينطور كه بحث خواهد شد اين تغييرات ناشي از كشت بافت مي تواند تنوع ژنتيكي جديدي را در اختيار اصلاح كننده نباتات قرار دهد. پروتوپلاست فيوژن :اغلب ممكن است پيوند دو گانه گياه خويشاوند كه از نظر جنسي با هم سازگار نيستند مورد نظر باشد .بديهي است كه استفاده از روش آميزش جنسي كه معمولاًبراي پرورش گياه به كار برده مي شود در اين مورد ممكن نيست اما با هم در هم آميختگي و الحاق پروتوپلاست گياه مربوطه مي توان به همان مقصود نائل گرديد .براي انجام اين كار دو روش اساسي وجود دارد.در روش اول از مواد شيميائي مانند پلي اتيلن گليلول ،دكستران و اورنيتين به عنوان مواد ملحق كننده وممزوج كننده استفاده مي شود كه باعث تسريع در تركيب پروتوپلاسها مي گردد. از روش ديگري به نام امتزاج الكتريكي نيز مي توان استفاده كرد .در اين روش چسبندگي پروتوپلاسها در يك ميدان الكتريكي غير يكنواخت به وقوع مي پيوندد و در هم آميختگي هنگامي روي مي دهد كه ضربان يا تناوب كوتاهي از جريان مستقيم به كار برده مي شود پس از در هم آميختگي مجموعه هاي ژني هسته و سيتوپلاسم مجدداًبا هم تركيب مي شوند ودر نتيجه آرايش جديدي از تر كيب ژنها به وجود مي آيد.تغيير در تعداد و ساختار كروموزوم (مهندسي كروموزوم):اتو پلي پلوئيدي:اتوپلي ئيدي در طبيعت به عنوان مكانيسمي براي بهبود اطلاعات ژنتيكي اتفاق مي افتد. اتوتترا پلوئيد است و ارقام تجاري موزوبعضي از سيب ها اتوتريلوئيدهستند. در بعضي گونه هاي گياهي افزايش معقول در تعداد ژنوم با افزايش در اندازه سلول و بزرگترشدن اندامها همراه است . براي مثال تريپلوئيد از بنيه بهتري برخوردارند و در مقايسه با سيب هاي ديپلوئيد ميوه هاي بزرگتري مي دهند از اتو پلي پلوئيدي براي توليد ميوه و گلهاي بزرگ نيز استفاده شده است. در برنامه هاي اصلاحي اتو پلوئيدهاي مصنوعي دو هدف مهم در نظر گرفته مي شود:1)توليد يك ژنوتبپ يا تركيبي از ژنوتيپها كه برتر از بهترين ديپلوئيدها در بعضي از صفات مهم باشند2)افزايش باروري در نباتات بذري2-آلوپلوئيدي:بنا به تعريف يك گياه آلوپلوئيد از تركيب و دو برابر نمودن دو يا چند ژنوم متفاوت توليد مي شود .تفاوت بين دو ژنوم مختلف بستگي به رفتاركروموزمها در تقسيم كاهش كروموزومي دارد. براي توليد آلو پلوئيدها از دو برابر نمودن تعداد كروموزومهاي هيبريد استفاده مي شود. آلوپلوئيدها غالباً تتراپلوئيد يا هگزا پلوئيد بوده واز تركيب ژنومهاي دو وسه گونه ديپلوئيد به وجود مي آيد .گندم بهترين نمونه آلوپلوئيدي در غلات است. گونه هاي گندمي كه داراي 21 جفت كروموزم هستند از تلاقي بين گونه هاي تترا پلوئيد اهلي وگونه ديپلوئيد وحشي به وجود آمده اند.3-آنيوپلوئيدها:تغييرات كروموزمي را كه شامل يك يا چند كروموزم باشد آنيوپلوئيدي مي گويند. اهميت آنيوپلوئيدي در تكامل گياهان كمتر از پلي پلوئيدي بوده و زمان لازم براي تكامل واهلي شدن گياهان آنيوپلوئيد طولاني تر از گياهان پلي پلوئيد است .حالات نالي زومي ،مونوزومي،تري زومي ،تترازومي از فرمهاي مختلف آنيوپلوئيدي هستند.نشانگرهاي مولكولي:بسياري از محدوديتهاي روشهاي مختلف اصلاح نباتات ريشه در فقدان ابزارهاي مناسب براي مطالعات ژنتيكي دارد .وجود ماهيت كمي صفات اقتصادي در محصولات كشاورزي موجب شد كه محيط بسياري ارز براوردهاي ارزشهاي اصلاحي را تحت تاًثير قرار دهد و لذا استفاده از ابزارهائي كه حداقل تاثير پذيري را از محيط دارند گام مؤثري در افزايش پيشرفتهاي ژنتيكي مورد استفاده مي باشد. ماركرهاي مولكولي و اخير نشانگرهاي DNA ابزار مناسبي هستند كه بر اساس آن مي توان جايگاه ژني وكروموزمي ژنهاي تعيين كننده صفات مطلوب را شناسائي كرد. با دانستن جايگاه يك ژن روي كروموزم مي توان از نشانگرهاي مجاور آن براي تائيد وجود صفت در نسلهاي تحت گزينش استفاده نمود.با در دست داشتن تعداد زيادتر نشانگر مي توان نقشه هاي ژنتيكي كاملتري را تهيه نمود كه پوشش كاملي را در تمام كروموزمهاي گياهان به وجود مي آورد.استفاده از نشانگرها موجب افزايش اطلاعات مفيد و مناسب از جنبه هاي پايه وكاربردي اصلاح نباتات خواهد گرديد .انتخاب به كمك نشانگرهاي مولكولي راه حلي است كه دست آورد زيست شناسان مولكولي براي متخصصان اصلاح نباتات مي باشد در اين روش ژن مورد نظر بر اساس پيوستگي كه با يك نشانگر ژنتيكي تشخيص داده و انتخاب مي شود و بنابراين به عنوان قدم اول در روش انتخاب به كمك نشانگر بايد نشانگرهاي پيوسته با ژنهاي مورد نظر شناسائي شود. يافتن نشانگرهائي كه فاصله آنها از ژن مطلوب كمتر از cm10مي‌باشد به طور تجربي نشان داده شده كه در اين صورت دقت انتخاب 99/75 درصد خواهد بود لذا داشتن نقشه هاي ژنتيك اشباع كه به طور متوسط داراي حداقل يك نشانگر به ازاي كمتر از cm10 فاصله روي كروموزمها باشد از ضروريات امر مي باشد.يكي از پايه هاي اساسي اصلاح نباتات دسترسي وآگاهي از ميزان تنوع در مراحل مختلف پروژه هاي اصلاحي است . به همين جهت نشانگرهاي برآورد مناسبي از فواصل ژنتيكي بين واريته هاي مختلف را نشان مي دهند.مهندسي ژنتيك گياهي:مهندسي ژنتيك گياهي در رابطه با انتقال قطعه اي DNAبيگانه با كدهاي حاوي اطلاعات ژنتيكي مورد نظر از يك گياه به وسيله پلاسميد، ويروس بحث مي‌كند. زماني كه هيبريداسيون جنسي غير ممكن است مهندسي ژنتيك پتانسيل انتقال ژن عامل يك صفت مفيد را از گونه‌هاي وحشي با خويشاوندي دور به يك گونه زراعي براي اصلاح كننده نباتات فراهم مي‌سازد در استفاده از باكتريها در مهندسي ژنتيك از پلاسميدهاي باكتري Ecoli استفاده مي‌شود.گياهان توليد شده از طريق مهندسي ژنتيك:علم مهندسي ژنتيك تكنيكهائي را شامل مي‌شود كه بر اساس كار چندين دانشمند كه مؤفق به كسب جايزه نوبل شده‌اند، پايه‌گذاري شده است .مهندسي ژنتيكي يك علم افسانه‌اي به نظر مي‌رسد. اما امروزه در سطح وسيع در صنايع بيوتكنولوژي و آزمايشگاه هاي تحقيقاتي دانشگاهي انجام مي گيرد. تكنيكهاي مورد استفاده در اين عمل به خوبي تعريف شده است. اما بسياري از ادعاها در مورد مهندسي ژنتيك چندان درست نمي‌باشد. در اين مقاله چگونگي كاربرد تكنيكهاي مهندسي ژنتيك و مثالهاي مربوطه توصيف شده است. پاسخ بسياري از سؤالات پيرامون مهندسي ژنتيك در پي اين دو توصيف زير داده خواهد شد ضمناً تعريف بعضي از اصطلاحات در انتهاي اين مقاله آمده است .1- مهندسي ژنتيك در گياهان چگونه صورت مي گيرد: دانشمندان معمولاً از مهندسي ژنتيك در عالم طبيعت در انجام كارهايشان الگو برداري مي كنند. مهندسي ژنتيك در عالم طبيعت در يك باكتري خاكزي تحت عنوان آگروباكتريوم تاموفاشين را به كار رفته است. اين باكتري شامل يك DNA حلقوي كوچك و آزاد بنام پلاسميد مي باشد از پلاسميد اين باكتري غالباً براي تغيير ساختار ژنتيكي يك گياه حساس به بيماري گال استفاده مي‌شود. دانشمندان در گام اول ژنهائي را كه يك خصوصيت مطلوب و يا يك صفت اتصالي را كنترل مي‌كنند ،شناسائي مي كنند. تا در گام بعدي اين ژن مطلوب را به گياه مورد نظر انتقال دهند. براي انجام چنين كاري در گياهي كه حاوي آن ژن مطلوب هست، ژن مربوطه را را از قطعه DNA آن گياه با استفاده از آنزيم‌هاي خاصي جدا مي‌كنند. اين آنزيم‌ها مانند يك قيچي عمل كرده و نيز پلاسميد حاصل از باكتري آگروباكتريوم را با همان آنزيم‌ها برش مي دهند و ايجاد يك قطعه DNA باز مي كنند سپس اين پلاسميد باز شده را در مجاورت ژن مطلوب قرار داده و با يكديگر ادغام مي كنند و با استفاده از آنزيمهاي خاصي اتصالات مربوطه را بين اين ژن و پلاسميد انجام مي‌دهند. آنها مي‌توانند پلاسميدي را توليد كنند كه حاوي اين ژن مطلوب مي‌باشد. چنين پلاسميدي را DNA ي نوتركيب يا RDNA مي‌نامند دانشمندان اين مجموعه را (پلاسميد نو تركيب) به داخل باكتري آگرو باكتريوم بر مي‌گردانند و در نتيجه اين باكتري شامل پلاسميد تغيير يافته مي‌شود . مجموعه پلاسميد+ ژن مطلوب+ آگروباكتريوم به گياه مورد نظر منتقل مي‌شود.بعضي از سلولهاي اين گياه، ژن مربوطه را از پلاسميد دريافت كرده و جزء ساختار DNA خودي مي‌كنند. وقتي چنين سلولهاي گياهي در محيطهاي كشت رشد داده مي شوند، توليد گياهان كوچكي مي‌كنند كه مي‌توان وجود صفت جديد مورد انتظار از ژن انتقال يافته را در آنها تست كرد. اين چنين گياهاني ناميده مي‌شوند گياهان تراريخت و بايد آزمونهاي بيشتري بر روي آنها صورت گيرد. منبع

ذرت

رشد و توسعة ريشه براي جذب نيتروژن و ديگر عناصر غذايي مؤثر است. خطر آلودگي منابع آب زيرزميني و افزايش روز افزون آلودگي آب‌‌هاي شرب، انجام تحقيقات براي يافتن واريته هايي از گياهان مانند ذرت را كه بتوانند با توسعة ريشه‌ خود از خروج نيتروژن از منطقة ريشه جلوگيري كنند، ضروري كرده است. اين آزمايش در سال 1377 در مزرعة تحقيقاتي دانشكدة كشاورزي دانشگاه تربيت مدرس با چهار تكرار به اجراء در آمد. طرح آزمايش اسپليت پلات در قالب بلوكهاي كامل تصادفي بود كه در آن سه مرحلة برداشت گياه (شامل: مرحلة 9-8 برگي، مرحلة توليد ابريشم، و مرحلة توليد لاية سياه در دانه) بعنوان كرت اصلي و كرت فرعي كود شش سطح اوره در (0، 46، 92، 138، 184 و 230 كيلوگرم نيتروژن در هكتار) در نظر گرفته شد. براي عملكرد دانه از طرح بلوكهاي كامل تصادفي استفاده گرديد. وزن تر و خشك ريشه و ساقه، طول ريشه، نسبت مادة خشك ريشه به ساقه و تراكم ريشه در واحد حجم خاك در سه مرحله رشد تعيين شد. ميزان عملكرد دانه در مرحلة ايجاد لاية سياه در دانه اندازةگيري شد. نتايج نشان داد كه سطوح مختلف كود نيتروژنه و مراحل برداشت گياه و اثرات متقابل آنها بر روي كلية صفات اندازه‌‌گيري شده در سطح 1% معني‌‌دار مي‌‌باشد. از سه مرحله برداشت گياه و شش تيمار كودي، بترتيب تيمارهاي مرحلة توليد ابريشم و كاربرد 138 كيلوگرم نيتروژن در هكتار بيشترين وزن تر و خشك ريشه را داشت . ميانگين طول و تراكم ريشه در مرحلة توليد ابريشم نسبت به مراحل ديگر بيشتر بود. صفات اخير بعد از كشت به سرعت افزايش يافت ولي در مرحلة توليد لاية سياه كم شد. با افزايش مصرف كود نيتروژن، طول و تراكم ريشه زياد شد ولي اين افزايش خطي نبود. وزن تر ساقه در مرحلة توليد لاية سياه از دو مرحلة ديگر بيشتر بود، در صورتيكه وزن خشك ساقه و نسبت وزن خشك ريشه به ساقه در مرحلة توليد ابريشم بيشترين مقادير را دارا بودند. تيمار 138 كيلوگرم نيتروژن بيشترين وزن تر و خشك ساقه را توليد نمود و افزايش يا كاهش كاربرد نيتروژن از مقدار مذكور سبب كاهش در وزن ساقه گرديد. بنابراين دادن كودهاي نيتروژنه به ذرت باعث عميق شدن و گسترش ريشه شده و سبب فراوان‌‌تر شدن ريشه‌‌ها در ابتداي فصل مي‌‌گردند. اگر كود نيتروژنه به مقدار بهينه بكار رود رشد ريشه تحريك خواهد شد و هر چه از مقدار بهينه زيادتر باشد رشد ريشه كاهش مي‌‌يابد.

مشخصات گیاه برنج

ساقه برنج راست ، استوانه‌ای و جز در قسمتی که گره‌ها وجود دارند تو خالی است. ارتفاع ساقه به 60 تا 200 سانتیمتر می‌رسد. برنج علاوه بر ساقه اصلی ، 4 تا 5 ساقه فرعی دارد. برگهای برنج به صورت متناوب در دو ردیف در دو طرف ساقه قرار گرفته‌اند. برگ برنج دارای غلاف ، پهنک ، زبانک و گوشوارک است. همچنین برنج مانند گندم ، دارای گل آذین خوشه‌ای می‌باشد که دانه‌ها در آن قرار می‌گیرند.برخلاف سنبلچه‌های گندم و جو و ذرت که فشرده و نزدیک به هم هستند، سنبلچه‌های برنج به صورت غیر فشرده روی محورهای اصلی و فرعی گل آذین قرار می‌گیرد. میوه برنج دارای غلافی سفید رنگ ، قهوه‌ای ، کهربایی ، قرمز یا بنفش است که این میوه را به همراه غلاف آن ، شلتوک می‌نامند. برای قابل استفاده شدن برنج برای انسان ، باید شلتوک را پوست کنند،

ارزيابي مقاومت به خشكي يونجه هاي گرمسيري

چكيده :
به منظور ارزيابي مقاومت به خشكي يونجه هاي گرمسيري هفت رقم يونجه شامل يونجه يزدي بومي ، يونجه يزدي سلكسيون شده ، ‌بغدادي ، مساسرسا ، بمي ، سنتتيك و نيك شهري در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي در چهار تكرار بصورت دو آزمايش جداگانه طي دو سال مورد بررسي قرار گرفتند . در آزمايش اول دور آبياري 6 روز و در آزمايش دوم دور آبياري 9 روز اعمال گرديد . نتايج تجزيه مركب دو ساله عملكرد علوفه خشك در هر دو آزمايش نشان داد كه ارقام يونجه نيك شهري و بغدادي عملكرد كمتري داشته و از ادامه آزمايش حذف گرديدند . در سال سوم 5 رقم يونجه انتخابي در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي به صورت اسپليت پلات مورد مقايسه قرار گرفتند .دور آبياري 9 و 12 روز به عنوان فاكتور اصلي در كرتهاي اصلي قرار گرفت و ارقام يونجه در كرتهاي فرعي قرار داشتند و آزمايش در چهار تكرار انجام شد . علوفه خشك حاصل از چين هاي مختلف در مجموع به عنوان عملكرد علوفه خشك هر واحد آزمايشي منظور و تجزيه واريانس و مقايسه ميانگين ها انجام شد و نتايج نشان داد كه با افزايش دور آبياري از 9 روز به 12 روز عملكرد علوفه خشك كاهش مي‌يابد و ارقام نيز واكنش متفاوتي نشان دادند و بطور كلي رقم مساسرسا با عملكرد علوفه خشك 37/18 تن در هكتار برتر از ساير ارقام بوده است. اثرات متقابل نيز نشان داد كه در دور آبياري 12 روز رقم يونجه يزدي بومي به خشكي مقاومتر است و با عملكرد 93/14 تن در هكتار علوفه خشك نسبت به ساير ارقام در شرايط خشكي عملكرد بيشتري داشته است .
كلمات كليدي : مقاومت به خشكي ،‌يونجه يزدي ، دور آبياري
مقدمه :
رشد و نمو گياهان بطور دائم تحت كنترل محيط مي باشد . رطوبت ، حرارت ، تشعشع ، مواد غذايي و گاز ها بسته به مقدار آنها در محيط مي توانند رشد و نمو گياه را افزايش يا كاهش دهند . مقدار نامناسب اين عوامل باعث فشار يا تنش در گياه يا اجزاي آن ميگردد . صدمات وارده به گياه ممكن است موقت يا برگشت پذير و يا دائمي باشند . اين فشار ها در گياهان مقاوم غالباً برگشت پذير هستند . خسارت ناشي از تنش با شدت آن ، مرحله نمو گياه و مدت دوام تنش متفاوت است . در اغلب موارد گياهان در مواجه با تنشهاي محيطي از دو مكانيزم اجتناب و تحمل تنش استفاده مي‌كنند .خسارت وارده به گياهان زراعي در اثر تنشهاي حرارتي ، خشكي و شوري در سطح جهان گسترده تر بوده و به همين جهت صدمات و مكانيزمهاي مقاومت گياهان نسبت به آنها بيشتر مورد مطالعه قرار گرفته اند. دلائل زيادي وجود دارد كه صرف نظر از نوع تنش،گياه به صورت مستقيم و يا غير مستقيم با تنش خشكي مواجه خواهدشد . اگر چه تشخيص مكانيزمهاي فيزيولوژيك مقاومت در مقابل تنشها ما را در شناخت گياهان مقاوم كمك كرده است ولي مقاومت بيشتر ضرورتاً به مفهوم توليد بالاتر نيست . يك راه حل اساسي براي برطرف كردن يا كاهش دادن اثرات شرايط محيطي ايجاد كنندة تنشها، پيدا كردن ژنوتيپ هايي ويژه است كه داراي مجموعه اي از صفات مطلوب وبا قابليت توراث زياد باشند . خشكي از عمده ترين خطرات براي توليد موفق محصولات زراعي در ايران و جهان است . ايران با متوسط نزولات آسماني 240 ميليمتر جزء مناطق خشك جهان طبقه بندي ميگردد . حدود 45درصد اراضي زير كشت ديم در ايران داراي نزولات آسماني كمتر از 350 ميليمتر مي باشند . بالا بودن مقدار تبخيز و تعرق ، محدوديت منابع آبي و ساير عوامل باعث توجه بيشتر به مطالعه اثرات تنش خشكي و انتخاب ارقام مقاوم به خشكي شده است . تنش خشكي به تنهايي مفهوم يكنواختي ندارد . رابطه گياه با خشكي هوا و كمبود رطوبت خاك متفاوت است . دانشمندان براي خشكي با گستردگي زياد واژه هاي بسيار محدودي ارائه كرده اند كه بيانگر پيچيدگي اثرات متقابل ژنوتيپ هاي گياهي با كمبود آب مي باشد . زمان وقوع و مدت زمان دوام تنش ، فراواني وقوع خشكي ، خصوصيات ذاتي خاك ،‌تغييرات و نوسانات بارندگي همگي بر مقاومت به خشكي گياه اثر دارند و اين احتمالاً بيانگر اين امر است كه چرا عكس العمل ژنوتيپ هاي مقاوم به خشكي در يك سال خوب و در سال ديگر كمتر از انتظار مي باشد . بنابراين ارائه واژه‌هاي دقيق كه خشكي را با توجه به خصوصيات گياهي و خصوصاً عملكرد بيان كند بسيار ضروري است تا بتوان گياهان مقاوم را براي شرايط خاص انتخاب نمود.
مواد و روشها :
در مرحله اول اجراي طرح دو آزمايش جداگانه به صورت زير اجرا گرديد . در اين دو آزمايش طي دو سال متوالي هفت رقم يونجه شامل يزدي بومي ، يزدي سلكسيون شده ، سنتتيك ، بغدادي ، نيك شهري، بمي و مساسرسا مورد بررسي قرار گرفت . طرح آماري بكار رفته بلوكهاي كامل تصادفي در چهار تكرار بود در آزمايش اول دور آبياري 6 روز و در آزمايش دوم دور آبياري 9 روز در نظر گرفته شد ارقام برتر دو آزمايش جهت اجراي مرحله دوم طرح بكار رفت . براساس نتايج بدست آمده از دو سال آزمايش قبلي ارقام يزدي بومي ، ‌يزدي سلكسيون شده ، مساسرسا ، بمي و سنتتيك برتري داشته و دو رقم بغدادي و نيك شهري از آزمايش حذف گرديد .
هر واحد آزمايشي از 6 خط 10 متري به عرض 30 سانتيمتر تشكيل شده بود و در هر خط مقدار مشخصي بذر بر حسب تراكم و درصد قوه ناميه كشت گرديد . براساس آزمون خاك مقدار 300 كيلوگرم كود فسفاته از منبع فسفات آمونيم و مقدار 250 كيلوگرم سولفات پتاسيم و 50 كيلوگرم اوره در زمان كاشت و تهيه زمين مصرف گرديد . كاشت در تاريخ 15/7/82 انجام و اولين آبياري صورت گرفت و در زمان مناسب جهت سبز شدن مجدداً آبياري انجام شد . طرح بكار رفته اسپليت پلات در چهار تكرار بود تيمارهاي آبياري 9 روز و 12 روز در كرتهاي اصلي و ارقام يونجه در كرتهاي فرعي قرار داشت در بهار سال 83 در چين هاي مختلف نسبت به برداشت علوفه اقدام و با نمونه برداري از علوفه تر مقدار علوفه خشك محاسبه گرديد . مجموع علوفه خشك حاصل از چين هاي مختلف بر اساس طرح مربوطه تجزيه واريانس و مقايسه ميانگين ها با استفاده از آزمون دانكن انجام شد .
نتايج :
نتايج حاصل از تجريه واريانس مجموع علوفه خشك توليدي در طي 6 چين برداشت نشان داد كه بين تيمارهاي مختلف آبياري و ارقام اختلاف معني دار وجود دارد .
مقايسه ميانگين سطوح مختلف فاكتور اصلي ( تيمارهاي آبياري ) نشان داد كه بين دورهاي آبياري 9 و 12 روز اختلاف معني‌داري وجود دارد و تيمار 9 روز با ميانگين عملكرد علوفه خشك 23/20 تن در هكتار نسبت به تيمار 12 روز با ميانگين 23/14 تن علوفه خشك در هكتار برتر بوده است । مقايسه ميانگين ارقام يونجه نيز از نظر علوفه خشك توليدي نشان داد كه يونجه مساسرسا با عملكرد علوفه خشك 37/18 تن در هكتار نسبت به خشكي مقاومتر بوده است و ارقام يونجه يزدي‌ بومي ، يزدي سلكسيون شده ، سنتتيك و بمي به ترتيب در گروههاي بعدي قرار داشته اند
  1. منابع مورد استفاده
    آرنون،آي ،1365.اصول زراعت در مناطق خشك ، ترجمه عوض كوچكي و امين عليزاده ، جلد دوم . انتشارات آستان قدس رضوي‌.
    كريمي ، هادي . 1368. يونجه ، انتشارات دانشگاه تهران .
    Levitt,J., 1956, The harbiness of plants . Academic press ine. New-york.
    Rumbaugh,M.D.,D.A.Johnson., 1983.Changs in a alfalfa cultivars grown in a semi arid environment. Crop sci.23:477-480
    Salter,R.,B.Melton.1984.Selection in alfalfa for forage yield with three moisture levels in drought bones. Crop.Sci.24( 4):345-349

Sunday, October 28, 2007

نقش‌ فن‌آوري‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ توسعه‌ كشاورزي

پيچيدگي‌ تحولات‌ و متغيرهاي‌ انساني‌ و غيرمنتظره‌ بودن‌ عوامل‌ محيطي‌ واقتصاد جهاني‌ تاثيرگذار بر فعاليت‌هاي‌ كشاورزي‌ از يكسو، و اهميت‌ راهبردي‌ امنيت‌ غذايي‌و مقابله‌ با فقر از سوي‌ ديگر«توسعه‌ كشاورزي‌» را با چالش‌هاي‌ عميق‌ و گسترده‌اي‌ روبه‌روكرده‌ است‌. روند فزاينده‌ جهاني‌شدن‌ تجارت‌ محصولات‌ كشاورزي‌ و رقابت‌ گسترده‌ در اين‌زمينه‌ كه‌ چارچوب‌ معادلات‌ بازار را دگرگون‌ ساخته‌ است‌، تمامي‌ اجزاي‌ «صنعت‌ كشاورزي‌» را دستخوش‌ تحولات‌ اساسي‌ و ساختاري‌ خواهد كرد. تاثير عوامل‌ زيست‌محيطي‌ و تغييرات‌آب‌ و هوايي‌ نيز كه‌ تحولات‌ اساسي‌ را در كشاورزي‌ ايجاد كرده‌اند، در آينده‌ نزديك‌ به‌ طورحتمي‌ بيش‌ترين‌ تأثير مخرب‌ خود را بر فعاليت‌هاي‌ كشاورزي‌ خواهد گذاشت‌. با عنايت‌ به‌دو مؤلفه‌ فوق‌الذكر، در دهه‌ آينده‌ سياست‌گذاران‌ و پژوهشگران‌ عرصه‌ كشاورزي‌، به‌ رغم‌عدم‌ آمادگي‌، با چالش‌هاي‌ فزاينده‌ و غيرقابل‌ پيش‌بيني‌ روبه‌رو خواهند بود.افزايش‌ توان‌ و آمادگي‌ سياست‌گذاران‌، پژوهشگران‌ و دست‌اندركاران‌ بخش‌ كشاورزي ‌براي‌ درك‌ پيچيدگي‌هاي‌ فزاينده‌ و ارائه‌ راه‌حل‌هاي‌ راهبردي‌ نيازمند شناختي‌ «عالمانه‌» و«به‌هنگام‌» از رويدادهاي‌ جهاني‌ و ديدگاه‌هاي‌ نظري‌ ديگر صاحب‌نظران‌ است‌. هم‌چنان‌كه‌سرعت‌ چشم‌گير روند جهاني‌شدن‌، در عرصه‌ بازار يك‌ چالش‌ جدي‌ براي‌ بهره‌برداران‌ بخش ‌كشاورزي‌ است‌. جهاني‌شدن‌ در عرصه‌ اطلاعات‌ و اطلاع‌رساني‌ نيز يك‌ فرصت‌ طلايي‌ براي‌پژوهشگران‌ وسياست‌گذاران‌ به‌منظور كسب‌ آمادگي‌ وپاسخ‌گويي‌ به‌ چالش‌هاي‌ فوق‌الذكرفراهم‌ نموده‌است‌.اطلاعات‌ در عرصه‌ كشاورزي‌ و توسعه‌ روستايي‌ نه‌ تنها به‌ عنوان‌ يكي‌ از اصلي‌ترين‌نهاده‌ها و سرمايه‌ها تلقي‌ مي‌گردد، بلكه‌ كاراترين‌ «عامل‌ ارتقاي‌ بازده» و اثربخشي‌ ديگر منابع‌توليد و توسعه‌ به‌ شمار مي‌آيد. فن‌آوري‌ اطلاعات‌ به‌ عنوان‌ بسترساز اطلاع‌رساني‌ شايد بزرگ‌ترين‌ فرصت‌ براي‌ پژوهشگران‌ و سياست‌گذاران‌ بخش‌ كشاورزي‌ محسوب‌ شود.بهره‌برداري‌ از اين‌ «فرصت‌» كه‌ نيازمند ابزار، دانش‌ و مهارت‌ است‌، در شرايط كنوني‌ كشور ما يكي‌ از اساسي‌ترين‌ ضرورت‌هاست‌.هدف‌ اصلي‌ از اين‌ مقاله‌ بررسي‌ و ارزيابي‌ توانايي‌ها و آمادگي‌هاي‌ ايران‌ در حركت‌ به‌سوي‌ جامعه‌ اطلاعاتي‌ در بخش‌ كشاورزي‌ و توسعه‌ روستايي‌ است‌. اين‌ مقاله‌ طرح‌ استقرارشبكه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌ موسوم‌ به‌ پنداك‌پ را تشريح‌ مي‌كند كه‌ بمنظوربهره‌گيري‌ از فن‌آوري‌ اطلاعات‌ (سخت‌افزاري‌ و نرم‌افزاري‌) در فرآيند توسعه‌ كشاورزي‌ وروستايي‌ از سوي‌ نويسنده‌ ارائه‌ گرديده‌ و در حال‌ اجراست‌. محورهايي‌ كه‌ در اين‌ مقاله‌ دنبال‌خواهند شد به‌ اين‌ شرح‌ هستند:- اهميت‌ فن‌آوري‌ اطلاعات) (Information Thechnology در تحول‌ نظام‌ دانش‌ كشاورزي‌ Agricultural Knowledge and Information System – AKIS)) - نقش‌ فن‌آوري‌ اطلاعات‌ در تسريع‌ فرآيند توسعه‌ كشاورزي‌ شامل‌:الف‌. نقش‌ فن‌آوري‌ اطلاعات‌ در افزايش‌ بازده‌ زيستي‌ توليد; ب‌. نقش‌ فن‌آوري‌ اطلاعات‌ در افزايش‌ بازده‌ اقتصادي‌ توليد.- ملاحظه‌ها و محدوديت‌هاي‌ كاربرد فن‌آوري‌ اطلاعات‌ در توسعه‌ كشاورزي‌ وروستايي‌- ارائه‌ چارچوب‌ و فرايند اجرايي‌ طرح‌ استقرار شبكه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌(نداك‌) بمنظور بهره‌گيري‌ از فن‌آوري‌ اطلاعات‌.واژه‌هاي‌ كليدي‌: 1. فن‌آوري‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌; و 2. نظام‌ دانش‌ واطلاعات‌ كشاورزي‌ مقدمهفن‌آوري‌هاي‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ (information communication technologies)از جديدترين‌ دستاوردهاي‌ علمي‌ بشري‌اند كه‌ به‌نظر مي‌رسد توانايي‌ها و قابليت‌هاي‌ بسياري‌ را به‌ جامعه‌ انساني‌ عرضه‌ نموده‌اند و انتظارمي‌رود بتوانند در رفع‌ مشكلات‌ موجود جامعه‌ بشري‌ مفيد و موثر باشند. بسياري‌ در سراسرجهان‌ بر اين‌ عقيده‌اند كه‌ تسريع‌ و تعديل‌ در فرآيند تبادل‌ دانش‌ و اطلاعات‌ از طريق‌فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ و اطلاعاتي‌ نقش‌ بسيار كليدي‌ در دستيابي‌ به‌ توسعه‌ منابع‌ انساني‌ و توسعه‌ پايدار ايفا خواهند نمود و جامعه‌ مبتني‌ بر دانش‌ و اطلاعات‌، به‌ عنوان‌ الگوي‌ توسعه ‌پايدار شناخته‌ مي‌شود.( P.V. Unnikrishnan& E.M. Sreedharan, 2001, Information CommunicationTechnologies)در آستانه‌ هزاره‌ سوم‌، هنوز توسعه‌ پايدار، امنيت‌ غذايي‌ و مسائل‌ وابسته‌ به‌ آن‌ مهم‌ترين‌چالش‌هاي‌ جهاني‌ محسوب‌ مي‌شوند كه‌ پاسخي‌ اميدواركننده‌ به‌ آن‌ها داده‌ نشده‌ است‌ ونوآوري‌هاي‌ فن‌شناختي‌ در عرصه‌ اطلاعات‌ مي‌بايست‌ به‌كار گرفته‌ شوند تا بتوانند در اين‌عرصه‌ها نيز اثربخشي‌ و كارايي‌ مطلوب‌ داشته‌ باشند.در اين‌ مقاله‌ ضمن‌ بررسي‌ مختصر مهم‌ترين‌ چالش‌ها و مسائل‌ جهاني‌ و ملي‌ توسعه‌كشاورزي‌ و روستايي‌، سعي‌ شده‌ است‌ تا جايگاه‌ مديريت‌ دانش‌ و اطلاعات‌ به‌عنوان‌ يك‌فرصت‌ در مواجهه‌ با اين‌ مسائل‌ تبيين‌ شود. هم‌چنين‌ قابليت‌هايي‌ كه‌ فن‌آوري‌هاي‌ اطلاعاتي‌ وارتباطي‌ مي‌توانند به‌ برنامه‌هاي‌ توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌ ببخشند و راه‌حل‌هاي‌ موجودبراي‌ افزايش‌ كارايي‌ بخش‌ كشاورزي‌ و نحوه‌ كاربرد اين‌ فن‌آوري‌ها نيز مورد بحث‌ قرارگرفته‌اند. در اين‌ زمينه‌، ضمن‌ ارائه‌ برخي‌ تجربه‌هاي‌ عملي‌ كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ در موردكاربرد فن‌آوري‌هاي‌ اطلاعاتي‌ و ارتباطي‌، چهارچوب‌هاي‌ مفهومي‌ و ساختاري‌ طرح‌ شبكه‌نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌ (نداك‌) كه‌ جهت‌ اجرا در قالب‌ طرح‌ تكفا توسط نگارنده‌ درسطح‌ وزارت‌ جهاد كشاورزي‌ ارائه‌ شده‌ و در مراحل‌ مقدماتي‌ اجراست‌، نيز آورده‌ شده‌است‌.در پايان‌ نيز برخي‌ ملاحظه‌ها و ضرورت‌هاي‌ قابل‌ توجه‌ در زمينه‌ كاربري‌ فن‌آوري‌هاي‌اطلاعاتي‌ در توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌ مطرح‌ گرديده‌اند.چالش‌هاي‌ بخش‌ كشاورزي‌ در آستانه‌ هزاره‌ سوم‌توسعه‌ كشاورزي‌ از مهم‌ترين‌ اولويت‌ها در برنامه‌هاي‌ توسعه‌ ملي‌ كشورهاي‌ در حال ‌توسعه‌ محسوب‌ مي‌شود. علي رغم‌ چندين‌ دهه‌ فعاليت‌هاي‌ گوناگون‌ در اين‌ زمينه‌، اختلاف‌ بين‌كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ و توسعه‌نيافته‌ به‌ جز موارد معدود، بيش‌تر شده‌ است‌. از سوي‌ ديگر،حتي‌ در درون‌ كشورهاي‌ توسعه‌يافته‌ نيز ناهمگني‌ در زمينه‌ رفاه‌ و درآمد و ابعاد گوناگون‌پيشرفت‌ وجود دارد و حاشيه‌نشيني‌ يك‌ معضل‌ اساسي‌ محسوب‌ مي‌شود. اعمال‌ سياست‌هاي‌مبتني‌ بر رشد اقتصادي‌، نوسازي‌ صنعتي‌، انتقال‌ فن‌آوري‌، تاكيد بر افزايش‌ توليد و صادرات‌منجر به‌ پيامدهاي‌ منفي‌ اقتصادي‌، اجتماعي‌ و زيست‌ محيطي‌ و به‌طوركلي‌ ناپايداري‌ بخش‌كشاورزي‌ در بسياري‌ از كشورها گرديده‌اند. رشد فزاينده‌ واردات‌ موادغذايي‌ در اغلب‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ ابعادي‌ نگران‌كننده‌ پيدا كرده‌ است‌. با مطالعه‌ اين‌ شرايط عمده‌ترين ‌چالش‌هايي‌ را مطرح‌ مي‌سازيم‌ كه‌ بخش‌ كشاورزي‌ را در حال‌ حاضر و در آينده‌ تحت‌ تاثير قرار مي‌دهند:1. جهاني‌شدن‌ اقتصاد و نظام‌هاي‌ توليدجهاني‌شدن‌ و گستردگي‌ وابستگي‌هاي‌ اقتصادي‌ در سراسر جهان‌ باعث‌ شده‌ است‌ كه‌تصميم‌گيري‌ فعاليت‌هاي‌ زراعي‌ نه‌ تنها در سطح‌ ملي‌، بلكه‌ حتي‌ در سطح‌ يك‌ مزرعه‌ نيز متاثراز تحولات‌ و تغييرات‌ اقتصاد جهاني‌ و روندهاي‌ آن‌ باشد. اين‌ مسئله‌ فشار زيادي‌ به‌ مجموعه‌بخش‌ كشاورزي‌ (اعم‌ از سياست‌گذاران‌، محققان‌، كاركنان‌ ترويج‌ و توسعه‌ و بهره‌برداران‌ )وارد مي‌كند و حجم‌ قابل‌ توجهي‌ از منابع‌ موجود را به‌ خود اختصاص‌ مي‌دهد. علاوه‌ براقتصاد، نظام‌هاي‌ توليد نيز به‌ مقدار زيادي‌ متاثر از پديده‌ جهاني‌شدن‌ هستند. الگوها، روش‌هاو استانداردهاي‌ كيفي‌ و كمي‌، همگي‌ در معيار وسيعي‌ مورد سنجش‌ قرار مي‌گيرند و تقاضا و كشش‌ بازار براساس‌ آن‌ها تعيين‌ مي‌شود و توليدكنندگان‌ نيز مي‌بايست‌ به‌ نحوي‌ در اين‌چهارچوب‌هاي‌ پويا فعاليت‌ نمايند. با توجه‌ به‌ روند متغير اين‌ الگوها، نظام‌هاي‌ توليدي‌كشاورزي‌ لزوما مي‌بايست‌ انعطاف‌پذيري‌ زيادي‌ جهت‌ تطبيق‌ و پذيرش‌ آن‌ها داشته‌ باشند. ازسوي‌ ديگر، پديده‌ جهاني‌شدن‌ فرصت‌هايي‌ را نيز در اختيار بخش‌ كشاورزي‌ قرار مي‌دهد كه‌دريافت‌ و استفاده‌ از آن‌ها جهت‌ پايداري‌ در رقابت‌هاي‌ حال‌ و آينده‌ ضروري‌اند.2 . فرسايش‌ منابع‌ پايه‌ و بحران‌هاي‌ زيست‌ محيطي‌گذشته‌ از صدمه‌هاي‌ ناشي‌ از تخريب‌ محيط زيست‌ بر حيات‌ انساني‌، از ديگر پيامدهاي‌ناشي‌ از تخريب‌ منابع‌ طبيعي‌ در اثر بكارگيري‌ الگوهاي‌ نامناسب‌ توليدي‌، مي‌توان‌ به‌ناپايداري‌ نظام‌هاي‌ توليد و بهره‌برداري‌ كشاورزي‌ و از بين‌ رفتن‌ منابع‌ پايه‌ و در نتيجه‌ تحديدامكانات‌ توليدي‌ اشاره‌ نمود. در اين‌ شرايط، از طرفي‌ منابع‌ اوليه‌ و پايه‌ تحت‌ فشارند تا هدف‌حداكثر توليد محقق‌ گردند و از طرفي‌، دولت‌ها و دستگاه‌هاي‌ سياست‌گذار مصمم‌ هستند تانظام‌ بهره‌برداري‌ را به‌ سمت‌ توسعه‌ پايدار و توليد بهينه‌ سوق‌ دهند و اين‌ امر مستلزم ‌پيامدهايي‌ چون‌ كم‌شدن‌ مقطعي‌ درآمد، استفاده‌ از دانش‌ و فن‌آوري‌هاي‌ پيچيده‌تر و پيشرفته‌تر و افزايش‌ سطح‌ دانش‌ توليدكنندگان‌ است‌. همچنين‌، محصولات‌ كشاورزي ‌توليدشده‌ در كشاورزي‌ مدرن‌ مبتني‌ بر روش‌هاي‌ انقلاب‌ سبز، منشاء بسياري‌ از مشكلات ‌براي‌ سلامتي‌ انسان‌ هستند كه‌ تداوم‌ توليد به‌ اين‌ شيوه‌ را غيرممكن‌ ساخته‌ است‌. كاهش‌ اين‌بحران‌ها و مشكلات‌ مستلزم‌ سرمايه‌گذاري‌هاي‌ بيش‌تر و اتخاذ رهيافت‌هاي‌ نويني‌ از سوي‌بخش‌ كشاورزي‌ است‌.3 . فقر و امنيت‌ غذايي‌در آستانه‌ هزاره‌ سوم‌ كماكان‌ فقر غذايي‌ اصلي‌ترين‌ چالش‌ مرتبط با بخش‌ كشاورزي‌است‌. جمعيت‌ رو به‌ رشد جهان‌ نياز روزافزوني‌ به‌ غذا دارد. طبق‌ برآوردها، جمعيت‌ جهان‌ درسال‌ 2025 به‌ حدود 8 ميليارد نفر مي‌رسد، و هم‌اكنون‌ نيز بيش‌ از 800 ميليون‌ نفر در سراسرجهان‌ از گرسنگي‌ مزمن‌، و حدود دو ميليارد نفر از سوءتغذيه‌ رنج‌ مي‌برند. رفع‌ نيازهاي‌غذايي‌ اين‌ جمعيت‌ منجر به‌ فشار روزافزون‌ به‌ منابع‌ طبيعي‌ پايه‌ و نيز به‌ نظام‌هاي‌ كشاورزي‌ درجهت‌ افزايش‌ هرچه‌ بيش‌تر توليد مي‌گردد. از طرفي‌ نظام‌هاي‌ توليدي‌ فعلي‌ نيز پايدار نيستند ولذا بحران‌ امنيت‌ غذايي‌ از مهم‌ترين‌ چالش‌هاي‌ بشري‌ در آستانه‌ هزاره‌ جديد است‌.فرصت‌هاي‌ مقابله‌ با بحران‌هااگرچه‌ اين‌ چالش‌ها و بحران‌ها ، موانعي‌ جدي‌ در برابر توسعه‌ محسوب‌ مي‌شوند، اماتحولات‌ همه‌جانبه‌ جهاني‌، فرصت‌ها و امكاناتي‌ را نيز در اختيار قرار داده‌اند. فرصت‌هاي‌ به‌وجود آمده‌ در سايه‌ تحولات‌ علمي‌ و فن‌ شناختي‌ در نيم‌ قرن‌ اخير را مي‌توان‌ به‌ عنوان‌فن‌آوري‌هاي‌ به‌ وجود آمده‌ در ابزار و مواد، به‌ توان‌ و قدرت‌ دست‌كاري‌ انسان‌ در مواد; ژن‌;و اطلاعات‌ خلاصه‌ نمود. در بخش‌ اول‌ مي‌توان‌ به‌ فن‌آوري‌هاي‌ مكانيكي‌، شيميايي‌ (شامل‌ماشين‌آلات‌، سموم‌، آفت‌ كش‌ها و انواع‌ مواد مغذي‌ و كودها) اشاره‌ كرد و در گروه‌ دوم‌،فن‌آوري‌ زيستي‌ (بيوتكنولوژي‌) مي‌تواند منشأ تحولات‌ جدي‌ در بهره‌وري‌ توليد و بازده‌زيست‌ شناسانه‌ قرار گيرد. گروه‌ سوم‌، شامل‌ توانمندي‌ انسان‌ در مهندسي‌ و مديريت‌ اطلاعات‌است‌ كه‌ به‌ فن‌ آوري‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ مشهور است‌. بيش‌ترين‌ تأكيد اين‌ مقاله‌ در تشريح‌و توصيف‌ نقش‌ فن‌آوري‌ ارتباطات‌ به‌ عنوان‌ يك‌ فرصت‌ جهت‌ مواجهه‌ با چالش‌هاي‌ نوين‌ ومشكلات‌ ديرينه‌ بخش‌ كشاورزي‌ است‌. يكي‌ از مهم‌ترين‌ ابزارها و فرصت‌هاي‌ موجود،فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ است‌ كه‌ مي‌تواند در پر كردن‌ شكاف‌ فزاينده‌ اطلاعات‌، دانش‌ و توسعه‌،نقشي‌ اساسي‌ ايفا نمايد. فن‌آوري‌هاي‌ مزبور ظرفيت‌هاي‌ فراواني‌ براي‌ كشورهاي‌ در حال‌توسعه‌ جهت‌ دستيابي‌ به‌ توسعه‌ پايدار ايجاد نموده‌اند.اختلاف‌ توسعه‌يافتگي‌ پديده‌اي‌ است‌ كه‌ ابعاد گوناگوني‌ دارد مانند اختلاف‌ درآمدي‌،شكاف‌ اطلاعاتي‌ (موسوم‌ به‌ شكاف‌ ديجيتال‌)، عدم‌ دسترسي‌ و محروميت‌ نسبي‌ ، و به‌ اين‌ترتيب‌ بين‌ جوامع‌، مناطق‌ و افراد، تمايز و شكاف‌ ايجاد كرده‌ است‌. فن‌آوري‌ اطلاعات‌ به‌علت‌ نرخ‌ بالاي‌ سرعت‌ گسترش‌، هزينه‌ نسبي‌ پايين‌، قابليت‌ فراگير و قابليت‌ ارتباطات‌ دوسويه ‌مي‌تواند در رفع‌ مشكلات‌ ناشي‌ از دانش‌ و اطلاعات‌ و نيز عدم‌ دسترسي‌ تاثير قابل‌ توجهي‌داشته‌ باشد. گسترش‌ روزافزون‌ اينترنت‌ و ارتباطات‌ ماهواره‌اي‌ اين‌ امكان‌ را به‌ وجود آورده‌است‌ كه‌ نواحي‌ روستايي‌ دورافتاده‌ نيز بتوانند با هزينه‌ مناسبي‌ در دسترس‌ قرار گيرند. به‌ اين ‌ترتيب‌، در جهت‌ انجام‌ فعاليت‌هاي‌ توسعه‌ كه‌ رسانش‌ دانش‌ و اطلاعات‌ اساس‌ آن‌ها را تشكيل‌مي‌دهند، زمينه‌ مناسبي‌ فراهم‌ آورده‌ شده‌ است‌.چالش‌هاي‌ مذكور و بسياري‌ موانع‌ ديگر لزوم‌ اتخاذ راه‌كارهاي‌ گزينه‌اي‌ در جهت‌ افزايش‌كارايي‌ و بهره‌وري‌ و بهينه‌سازي‌ فرآيندهاي‌ توليد كشاورزي‌ و در مقياس‌ كلان‌، تحقق‌ توسعه‌كشاورزي‌ و روستايي‌ را اجتناب‌ناپذير كرده‌اند. امروز، با گذار از نگرش‌ خطي‌ و رفتارگرايانه‌ نسبت‌ به‌ مقوله‌ توسعه‌ و ديدگاه‌ سيستمي‌ به‌ نظام‌ توليد كشاورزي‌ به‌عنوان‌ يك‌ كل‌ نگريسته‌مي‌شود و با توجه‌ به‌ رشد نهاده‌ها و امكانات‌ مورد نياز و در راستاي‌ تحولات‌ جهاني‌ مرتبط،رشد فن‌آوري‌ مفهوم‌ جامع‌تري‌ را، در قالب‌ توسعه‌ كمي‌ و كيفي‌ دانش‌ و اطلاعات‌ به‌ عنوان ‌محور فعاليت‌هاي‌ توسعه‌، شامل‌ گرديده‌ است‌. در واقع‌، ارزش‌ يافتن‌ اطلاعات‌ در كليه ‌فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌، از جمله‌ بخش‌ كشاورزي‌ به‌ عنوان‌ يك‌ ابزار كارآمد به‌ منظور تحقق‌اهداف‌ تحقق‌نيافته‌ عصر صنعتي‌ تلقي‌ مي‌شود. به‌ اين‌ لحاظ، در ديدگاه‌هاي‌ نوين‌، فرآيند توسعه‌ كشاورزي‌ در قالب‌ سيستمي‌ به‌نام‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌ تعريف‌ و شناسايي‌مي‌شود.نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌، عامل‌ توسعه‌ كشاورزي‌نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌ (نداك‌) نظامي‌ است‌ كه‌ اجزاي‌ آن‌ شامل‌ مراكز ومجموعه‌هاي‌ توليد، فرآيند (پردازش‌)، انتقال‌ و كاربرد اطلاعات‌ و دانش‌ كشاورزي‌ بوده‌ واين‌ اجزاء در جهت‌ افزايش‌ محتواي‌ دانش‌ بخش‌ كشاورزي‌ و در نهايت‌ توسعه‌ كشاورزي‌ درتعامل‌ و ارتباط هستند:1 . توليدكنندگان‌ اطلاعات‌ (مانند مراكز پژوهشي‌، سياست‌ گذاري‌);2 . پردازش‌گران‌وانتقال‌دهندگان‌ اطلاعات‌ (مانندنهادهاي‌ ترويجي‌ وسرويس‌هاي‌خدمات‌كشاورزي‌و روستايي‌); و3 . كاربران‌ اطلاعات‌ (بهره‌برداران‌ كشاورزي‌)اجزا سه‌گانه‌ مذكور در واقع‌ عناصر اساسي‌ هستند و به‌ تناسب‌ سطح‌ پيشرفتگي‌ بخش‌ كشاورزي‌، خرده‌نظام‌ها، ساز و كارها و عناصر فراوان‌ ديگر، در اين‌ نظام‌ دخيل‌اند. با بررسي‌وضعيت‌ نظام‌ مذكور در كشورهاي‌ مختلف‌ مي‌توان‌ دريافت‌ كه‌ توسعه‌ كشاورزي‌ رابطه‌اي‌ معني‌دار و علت‌ معلولي‌ با توسعه‌يافتگي‌ نظام‌ مذكور دارد. از ديدگاه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌،اين‌ موارد مهم‌ترين‌ حوزه‌هاي‌ فعاليت‌ و در عين‌ حال‌ مشكلات‌ توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌محسوب‌ مي‌شوند:1. كارايي‌ در توليد دانش‌ و اطلاعات‌دانش‌، مجموعه‌اي‌ از اطلاعاتي‌ است‌ كه‌ به‌ نحوي‌ سازماندهي‌ شده‌اند تا يادگيري‌ را تحقق ‌بخشند (Johnson,G.A. 1997, Undrestanding the Role of Data, Information,Knowledge and Wisdom in Site - Specific Management, Proc. North Cent.Weed Sci. Soc.52: 175. Invited Talk) و مشتمل‌ بر اطلاعات‌، ارزش‌ها، تجربه‌ها و قواعد ذهني‌است‌.( Saadan , Kamarudin,2001, Conceptual Framework for the Development ofKnowledge Management System in Agricultural Research and Development,Asia Pacific Advanced Network Conference , Malaysia) توليد دانش‌ شامل‌تمام‌ فعاليت‌هايي‌ است‌ كه‌ طي‌ آن‌ دانش‌ در اثر تعامل‌ فعال‌ بين‌ فرد و محيط او انجام‌ مي‌شود.در توليد دانش‌ فعاليت‌ها و فرآيندهايي‌ چون‌ اكتساب‌، ابداع‌، تجزيه‌، تركيب‌ و غيره‌ انجام‌مي‌گيرند. دانش‌ و اطلاعات‌ موردنياز بهره‌برداران‌ در بخش‌ كشاورزي‌ را مي‌توان‌ به‌ سه‌ گروه‌طبقه‌بندي‌ كرد:الف‌. اطلاعات‌ و دانش‌ فني‌ كه‌ شامل‌ اخبار و اطلاعات‌ و دانش‌ بكارگيري‌ روش‌ها وابزار در مراحل‌ مختلف‌ توليد است‌ و عموما براي‌ كاربران‌ و بهره‌برداران‌ زراعي‌ كاربرددارد;ب‌. اطلاعات‌ مديريتي‌، شامل‌ اطلاعات‌ مديريتي‌، تصميم‌سازي‌ و سياست‌هاي‌ بخش‌ كه‌براي‌ مديران‌، مراكز دست‌اندركار توسعه‌ و برنامه‌ريزي‌ دولتي‌ و خصوصي‌ كاربرد دارد; وپ‌. اطلاعات‌ اقتصادي‌، كه‌ مربوط به‌ امور بازرگاني‌ و تجاري‌ چون‌ قيمت‌ها، نوسان‌ها وروندهاي‌ آن‌ها و صادرات‌ و واردات‌ است‌ كه‌ براي‌ كاربران‌ زراعي‌، موسسه‌هاي‌ تجاري‌،واسطه‌ها و مصرف‌كنندگان‌ محصولات‌ كشاورزي‌ ارزشمند است‌.كارآيي‌ توليد دانش‌ ناظر بر مواردي‌ چون‌ كيفيت‌ دانش‌ و اطلاعات‌ توليدي‌، قابليت‌ كاربردو سازماندهي‌ آن‌ها براي‌ كاربرد توسط مخاطبان‌ مختلف‌ (مخاطب‌مداري‌) است‌ و دانش‌ واطلاعات‌ مطلوب‌ در كشاورزي‌ نوعا قالب‌ و محتواي‌ مسئله‌ محور هستند كه‌ به‌ معني‌ محوريت‌مسائل‌ و مشكلات‌ واحد توليدي‌ و توليدكننده‌ است‌. كليه‌ موارد فوق‌ مي‌بايست‌ در فرآيند توليد و تبديل‌ دانش‌ مورد نظر قرار گيرند و سازوكارها و مجموعه‌هاي‌ متولي‌ توليد وپردازش‌ دانش‌، نگرشي‌ تخصصي‌ نسبت‌ به‌ مقوله‌هاي‌ مذكور داشته‌ باشند.2. دسترسي‌ به‌ اطلاعات‌ و دانش‌نابرابري‌ در دسترسي‌ به‌ دانش‌ و اطلاعات‌ موجود حاكي‌ از عدم‌ رسانش‌ يكنواخت‌ وعادلانه‌ آن‌ها به‌ كليه‌ صاحبان‌ منافع‌ است‌ و در مواردي‌ مي‌توان‌ از نوعي‌ رانت‌ اطلاعاتي‌ سخن‌ گفت‌ كه‌ به‌ ناموزوني‌ هرچه‌ بيش‌تر توسعه‌ كشاورزي‌ در اقشار يا مناطق‌ مختلف‌ دامن‌ مي‌زند.3. زيرساخت‌هاي‌ ارتباطي‌ وجود زيرساخت‌هاي‌ مخابراتي‌، شبكه‌اي‌ و پوشش‌هاي‌ رسانه‌اي‌ و نيز هزينه‌ كاربري‌ آن‌هابراي‌ جوامع‌ روستايي‌ و كشاورزي‌ يكي‌ از مسائلي‌ است‌ كه‌ در سياست‌گذاري‌ براي‌ ايجاد شبكه‌هاي‌ دانش‌ و اطلاعات‌ مي‌بايست‌ مورد توجه‌ قرار گيرد. به‌ نظر مي‌رسد كه‌ بسياري‌ از زيرساخت‌هاي‌ موجود در جهت‌ كاربرد بخش‌هاي‌ صنعت‌ و خدمات‌ طراحي‌ شده‌اند ولذامي‌بايست‌ در سياست‌هاي‌ كلان‌ ملي‌ براي‌ زمينه‌سازي‌ ارتباطات‌ نواحي‌ روستايي‌ دورافتاده‌(مانند دسترسي‌ به‌ اينترنت‌) اقدامات‌ اساسي‌ صورت‌ گيرد.4. رسانه‌ها، مجراها و روش‌هاي‌ رسانشي‌اين‌ موارد ناظر بر وجود يك‌ الگو و عزم‌ همگاني‌ از سوي‌ متوليان‌ رسانه‌اي‌ كشور وطراحان‌ محيطهاي‌ مزبور در زمينه‌ توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌اند. جامعه‌ روستايي‌ وكشاورزي‌ (همانند ساير جوامع‌ بشري‌) داراي‌ الگوها، مجراها و سلسله‌مراتب‌ خاص‌ دريافت‌اطلاعات‌ است‌. بدون‌ شك‌، كاركرد و اثربخشي‌ رسانه‌ها در جوامع‌ مختلف‌ متفاوت‌ است‌ولذا در رسانش‌ اطلاعات‌ مي‌بايست‌ اين‌ تفاوت‌ها درنظر گرفته‌ شوند.توسعه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌با توجه‌ به‌ موارد مطرح‌شده‌، نقش‌ و جايگاه‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ و اطلاعاتي‌ در توسعه‌نظام‌ دانش‌ از ديدگاه‌هاي‌ مختلف‌ قابل‌ بررسي‌ است‌. از آن‌جا كه‌ تبادل‌ دانش‌ مهم‌ترين‌ فرآينددروني‌ اين‌ نظام‌ محسوب‌ مي‌شود، فن‌آوري‌هاي‌ مذكور نيز جايگاه‌ كليدي‌ در توسعه‌ آن‌دارند. مهم‌ترين‌ كاربردهاي‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ در توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌ به‌ اين‌ قرارند:1. فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ و اطلاعاتي‌ به‌عنوان‌ ابزار ارتقاء بهره‌وري‌ كشاورزي‌اين‌ فن‌آوري‌ها مي‌توانند ابزاري‌ مهم‌ در توانمندسازي‌ افراد و جوامع‌ باشند و با افزايش‌تعامل‌ بين‌ افراد و جوامع‌ موجب‌ كسب‌ اطلاعات‌ ارزشمند توسط صاحبان‌ منافع‌ شوند و به‌ اين‌ترتيب‌ كارايي‌ فعاليت‌ و بازدهي‌ آن‌ها افزايش‌ يابد. هم‌اكنون‌ به‌سبب‌ همين‌ تعامل‌ها، نوعي‌حالت‌ گذار از تمايل‌ به‌ داشتن‌ حداكثر اطلاعات‌ (نزد افراد و سازمان‌ها) به‌سوي‌ كسب‌ وكاربرد اطلاعات‌ درست‌ و به‌ موقع‌ مشاهده‌ مي‌شود. فن‌آوري‌هاي‌ اطلاعاتي‌ مي‌توانند افرادمحروم‌ و دور از دسترس‌ (كشاورزان‌ خرده‌پا، جوامع‌ روستايي‌ و حاشيه‌نشين‌هاي‌ شهري‌) رادر تمام‌ كشورها، اعم‌ از پيشرفته‌ و توسعه‌نيافته‌ ، به‌طور نسبتا يكساني‌ تحت‌ پوشش‌ قرار دهند. به‌طوركلي‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ اين‌ فن‌آوري‌ها مي‌توانند توانمندي‌ مخاطبان‌ برنامه‌هاي ‌توسعه‌ را در چهار حيطه‌ بهبود بخشند:الف‌. دسترسي‌ به‌ خدمات‌ پايه‌ (مانند آموزش‌، بهداشت‌);ب‌ . بهبود مشاركت‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ (از طريق‌ تماس‌ و تعامل‌ بين‌ افراد و گروه‌ها درمناطق‌ مختلف‌)پ‌. پشتيباني‌ از فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌; وت‌. بهبود دسترسي‌ به‌ خدمات‌ اعتباري‌.در كليه‌ زمينه‌هاي‌ فوق‌ تجربه‌هاي‌ قابل‌ توجهي‌ در كشورهاي‌ مختلف‌ وجود دارند كه‌ دراين‌ مقاله‌ به‌ برخي‌ از آن‌ها اشاره‌ مي‌شود.2 . نقش‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ در افزايش‌ بازده‌ زيست‌ شناسانه‌ توليدعليرغم‌ تلاش‌هاي‌ زيادي‌ كه‌ در سال‌هاي‌ گذشته‌ در زمينه‌ نشر و انتقال‌ دانش‌ كشاورزي‌ به ‌بهره‌برداران‌ آن‌ صورت‌ گرفته‌ است‌، حجم‌ زيادي‌ از دانش‌ و اطلاعات‌ هنوز دور از دسترس‌بسياري‌ از افراد قرار دارد. علت‌ اين‌ است‌ كه‌ اطلاعات‌ به‌ تنهايي‌ مفيد نيست‌، مگر اين‌كه‌ بخش‌خاصي‌ از آن‌ سازمان‌ يافته‌ و از طريق‌ رابطه‌ بين‌ توليدكنندگان‌ و مصرف‌كنندگان‌ آن‌ و براي‌دستيابي‌ به‌ اهداف‌ خاصي‌ مورد تجزيه‌ و تحليل‌ و در نهايت‌ كاربرد قرار گيرد. ناموزوني‌ در ميزان‌ عملكرد محصولات‌ در بين‌ كشاورزان‌ نمونه‌ بارزي‌ از عدم‌ توازن‌ در رسانش‌ اطلاعات‌ مديريت‌ مزرعه‌ است‌. از طريق‌ رساندن‌ اطلاعات‌ فني‌ براي‌ تمامي‌ بهره‌برداران‌ كشاورزي‌مي‌توان‌ امكان‌ كاربرد توصيه‌هاي‌ فني‌ و فن‌آوري‌هاي‌ زراعي‌ را در بين‌ تعداد بيش‌تري‌ ازآن‌ها ايجاد نمود. مهم‌ترين‌ محورهاي‌ اطلاعاتي‌ در اين‌ زمينه‌ عبارت‌اند از:الف‌. اطلاعات‌ فني‌ و مهارت‌هاي‌ توليدي‌ بهتر و كارآمدتر براي‌ انجام‌ امور مزرعه‌ (واحدبهره‌برداري‌);ب‌. اطلاعات‌ در زمينه‌ عوامل‌ خطرساز (ريسك‌)، كاهش‌ مخاطره‌ (ريسك‌) و ضايعات‌توليدي‌; وپ‌. اطلاعات‌ پيش‌بيني‌هاي‌ اقليمي‌ (آب‌ و هوا) و تنش‌هاي‌ محيطي‌.3. نقش‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ و اطلاعاتي‌ در افزايش‌ بازده‌ اقتصادي‌ توليديكي‌ از بارزترين‌ نوع‌ اطلاعات‌ مفيد در توسعه‌ كشاورزي‌ اطلاعات‌ بازار و قيمت‌هاست‌.قيمت‌ها از مهم‌ترين‌ عوامل‌ محرك‌ توليد كشاورزي‌ است‌ و تفاوت‌ قابل‌ توجه‌ بين‌ قيمت‌محصول‌ در مزرعه‌ و در بازار مصرف‌ مي‌تواند از طريق‌ اطلاع‌رساني‌ به‌ موقع‌ در زمينه‌قيمت‌ها و عرضه‌ و تقاضا و كشش‌ بازار به‌ نحو مطلوبي‌ كاهش‌ يابد. براساس‌ برخي‌ مطالعات‌، تجارت‌ الكتروني‌ (e-commerce) مي‌تواند با كنارگذاشتن‌ برخي‌ واسطه‌ها، درآمد توليدكنندگان‌ فقير را ازطريق‌ ارائه‌ قيمتهاي‌ نهايي‌ گاه‌ تا 10 برابر درآمد معمول‌ آن‌ها افزايش‌ دهد (Simon, Cecchini & Talat shah, Infromation & Communications Technologyas a Tool for Empowerment World Bank Empowerment Source Book, 2002). فن‌آوري‌هاي‌ارتباطات‌ و اطلاعات‌ مي‌توانند، از طريق‌ مرتبطساختن‌ كشاورزان‌ با بازارها، فعاليت‌هاي‌اقتصادي‌ افراد دور از دسترس‌ را بهبود بخشند و كسب‌ و كار در نواحي‌ روستايي‌ توسعه‌نيافته‌را رونق‌ بيش‌تري‌ بدهند.قيمت‌ نهاده‌هاي‌ مصرفي‌ مزرعه‌ (مانند كود، سم‌ و بذر) و نيز قيمت‌هاي‌ ماشين‌آلات‌ وادوات‌ و همچنين‌ استانداردهاي‌ كمي‌ و كيفي‌ محصولات‌، قوانين‌ صادرات‌ و واردات‌ و نظيرآن‌ها نيز اطلاعات‌ مهمي‌ هستند كه‌ مي‌بايست‌ به‌روز در اختيار بهره‌برداران‌ كشاورزي‌ قرارگيرند.نگاهي‌ به‌ چند تجربه‌ مروري‌ بر تجربه‌هاي‌ برخي‌ كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ در به‌كارگيري‌ فن‌آوري‌ ارتباطات‌ درتوسعه‌ روستايي‌ و كشاورزي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ استفاده‌ از فن‌آوري‌هاي‌ اطلاعاتي‌ تقريبا درتمامي‌ اين‌ كشورها، به‌ تناسب‌ توانايي‌هاي‌ آن‌ها، مور توجه‌ است‌. در اين‌ زمينه‌ نمونه‌هاي‌بسياري‌ از اقدام‌ها و سياست‌هاي‌ كلان‌، مانند راهبردهاي‌ ملي‌ توسعه‌ اين‌ فن‌آوري‌ها وجوددارند و در عين‌ حال‌ ابداعات‌ و ابتكارها و برنامه‌هاي‌ خاصي‌ نيز به‌ صورت‌ زيرمجموعه ‌سياست‌گذاري‌هاي‌ كلان‌ انجام‌ گرفته‌اند كه‌ در ادامه‌ به‌ برخي‌ از آن‌ها اشاره‌ مي‌شود.در كشور هند، در جهت‌ همگاني‌سازي‌ دسترسي‌ به‌ اطلاعات‌ شبكه‌اي‌، رايانه‌هاي‌ كوچكي ‌تحت‌ عنوان‌ سيمپوتر Simple , Inexpensive , Multilangual Computer – Simpoter))ساخته‌ شده‌اند. اين‌ رايانه‌ها جهت‌ استفاده‌ افراد بي‌سواد و كم‌سواد واستفاده‌ اشتراكي‌ در محيطهاي‌ روستايي‌ طراحي‌ شده‌اند. نرم‌افزارهاي‌ آن‌ها به‌ زبان‌ محلي‌است‌ و كاربرد خوبي‌ در جهت‌ رسانش‌ اطلاعات‌ و كاربري‌ توسط افراد از خود نشان‌ داده‌ اند.در سري‌لانكا، تحت‌ يك‌ برنامه‌ مشترك‌ يونسكو و دولت‌، از راديو به‌ عنوان‌ رابط بين‌ مردم‌ واينترنت‌ استفاده‌ مي‌شود. در اين‌ فعاليت‌، علاوه‌ بر كسب‌ اطلاعات‌ از شبكه‌هاي‌ مختلف‌ و پخش‌ آن‌ها براي‌ افرادي‌ كه‌ زبان‌ انگليسي‌ نمي‌دانند، اطلاعات‌ درخواستي‌ افراد نيز تهيه‌ وارائه‌ مي‌شوند. همچنين‌، يك‌ بانك‌ اطلاعات‌ روستايي‌ نيز از كليه‌ اطلاعات‌ درخواستي‌ تهيه‌مي‌شود و به‌ طرق‌ مختلف‌ در اختيار افراد قرار مي‌گيرد. در برزيل‌، كميته‌ دموكراسي‌ در فن‌آوري‌ اطلاعات‌ (Committee for Democracy in Information Technology) دوره‌هاي‌ آموزش‌ رايانه‌ براي‌ حاشيه‌نشين‌ها (به‌ ويژه‌ در شهرها) برگزارمي‌نمايد و هدف‌ از اين‌كار توانمندسازي‌ افراد و جوامع‌ دورافتاده‌ اطلاعاتي‌ است‌. انديشه‌اصلي‌ آن‌ اين‌ است‌ كه‌ آموزش‌ رايانه‌ مي‌تواند فرصت‌هاي‌ حضور در بازار كار را براي‌ افرادبيش‌تر نمايد و به‌ پيشبرد برابري‌ اجتماعي‌ و دموكراسي‌ كمك‌ كند. در هند، تحت‌ برنامه‌ «گيان‌ دوت» (Gyndoot) شبكه‌اي‌ رايانه‌اي‌ به‌ وسيله‌ دولت‌ ايجاد شده‌ است‌ كه‌ ازطريق‌ آن‌ روستائيان‌ مي‌توانند با صرف‌ هزينه‌ و وقت‌ اندك‌ به‌ مدارك‌، اطلاعات‌، اسناد و قوانين‌ دولتي‌ دسترسي‌ پيدا كنند. هزينه‌ كاربري‌ (استفاده‌) توسط روستائيان‌ و از طريق‌واسطه‌هايي‌ پرداخت‌ مي‌شود كه‌ كيوسك‌هاي‌ دريافت‌ اطلاعات‌ را اداره‌ مي‌كنند.در بنگلادش‌، پروژه‌ گرامين‌ فون‌ (Grameen Phone) خدمات‌ استفاده‌ تجاري‌ از تلفن‌ همراه‌ در نواحي‌روستايي‌ است‌ كه‌ عمدتا بوسيله‌ زنان‌ روستايي‌ براي‌ دريافت‌ كمك‌ها و توصيه‌هاي‌ پزشكي‌،و اطلاع‌ از قيمت‌هاي‌ محصولات‌ در نواحي‌ شهري‌ به‌كار مي‌رود. نتايج‌ اين‌ پروژه‌ بسيارموفقيت‌آميز بوده‌ است‌ و بعنوان‌ نمونه‌ پس‌ از اجراي‌ آن‌، قيمت‌ فروش‌ محصولات‌ توسط روستاييان‌ در روستاهاي‌ تحت‌ پوشش‌ بيش‌ از گذشته‌ بوده‌ است‌، چرا كه‌ روستائيان‌ اطلاعات‌بيش‌تري‌ از بازار و قيمت‌ها داشته‌اند. تعاوني‌ ملي‌ توسعه‌ لبنيات‌ در هند كه‌ يكي‌ از بزرگ‌ترين ‌تعاوني‌ها در جهان‌ است‌، روزانه‌ به‌ حدود 600 هزار خانوار خدمت‌ مي‌دهد. اين‌ محصولات‌(شير) از 96000 روستا در 285 ناحيه‌ جمع‌آوري‌ مي‌شوند. نظام‌ رايانه‌اي‌ مورد كاربرد دراين‌ تعاوني‌ مي‌تواند به‌ سرعت‌ و در محل‌، امور خريد، آزمون‌ محتواي‌ چربي‌ شير، صدورصورت‌حساب‌ و به‌طور كلي‌ مديريت‌ امر خريد، جمع‌آوري‌، حسابداري‌ و توزيع‌ را انجام‌دهد. (Simon , Cecchini & Talat Shah, Information & CommunicationsTechnology as a Tool for Empowerment World Bank Empowerment SourceBook, 2002)سياست‌ ملي‌ كشاورزي‌ در كشور مالزي‌ (برنامه‌ 2010ـ1998) در جهت‌ مواجهه‌ مطلوب‌با چالش‌هاي‌ توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌،براساس‌ رهيافت‌ مديريت‌ دانش‌ پايه‌ريزي‌ شده‌است‌. اين‌ سياست‌ به‌ منظور بهبود مديريت‌ كارشناسانه‌ امور كشاورزي‌، به‌ بهره‌وري‌ بيش‌تر،جلوگيري‌ از دوباره‌كاري‌ها، كاربرد بهتر منابع‌ موجود، تشويق‌ به‌ استفاده‌ از بهترين‌ روش‌هاي‌موجود در توليد، بهبود سرويس‌دهي‌ به‌ جوامع‌ كشاورزي‌ و در عين‌ حال‌ درك‌ و كسب‌ بهترنيازهاي‌ محيطهاي‌ كشاورزي‌ و روستايي‌ اتخاذ شده‌ است‌. (Saadan, Kamarudin. 2001. Conceptual Framework for the Development ofKnowledge Management System in Agricutural Research and Development .Asia Pacific Advanced Network Conference, Malaysia)در مصر، استفاده‌ از نظام‌هاي‌ خبره‌ (Expert Systems) رايانه‌اي‌ به‌ منظور گسترش‌ دانش‌ و اطلاعات‌مديريتي‌ (فني‌ و اقتصادي‌) مزرعه‌، توسط بهره‌برداران‌ به‌ ميزان‌ زيادي‌ گسترش‌ يافته‌ است‌. دراين‌ نظام‌ كليه‌ اطلاعات‌ لازم‌ براي‌ مديريت‌ مزرعه‌ درباره‌ محصولات‌ و شرايط مختلف ‌جمع‌آوري‌ مي‌شوند و در نرم‌افزارهايي‌ كه‌ براساس‌ نظام‌هاي‌ هوشمند طراحي‌ شده‌اند، دراختيار مصرف‌كنندگان‌ آن‌ها قرار مي‌گيرند.در ايران‌ نيز تجربه‌هايي‌ در زمينه‌ نظام‌هاي‌ تلفني‌ پاسخگو (در استان‌ اصفهان‌ و نيز موسسه‌تحقيقات‌ خاك‌ وآب‌) و نيز نظام‌هاي‌ شبكه‌اي‌ مبادله‌ اطلاعات‌ براساس‌ پايگاه‌هاي‌ اينترنتي‌در برخي‌ استان‌ها وجود دارد كه‌ تلفيق‌ آن‌ها نيز در قالب‌ طرح‌ نداك‌، مورد نظر است‌.

Friday, October 26, 2007

پدیده وارونگی هوا و اثر گلخانه ای

هوا ضروریترین ماده برای ادامه حیات موجود زنده است. هر انسان به طور متوسط روزانه 16 کیلوگرم هوا مصرف می کند و این در حالی است که فقط 5/1 کیلوگرم آب و حدود 1 کیلوگرم غذا مصرف می کند. معمولا در لایه پایین جو درجه حرارت هوا با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. بنابر این، طبیعی است که حرکت صعودی هوا به وجود می آید. ادامه مطلب ...
پدیده وارونگی و اثر گلخانه ای چیست؟هوا ضروریترین ماده برای ادامه حیات موجود زنده است. هر انسان به طور متوسط روزانه 16 کیلوگرم هوا مصرف می کند و این در حالی است که فقط 5/1 کیلوگرم آب و حدود 1 کیلوگرم غذا مصرف می کند .
وارونگي (Inversion) چيست؟معمولا در لایه پایین جو درجه حرارت هوا با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. بنابر این، طبیعی است که حرکت صعودی هوا به وجود می آید و آلودگیها را با خود به طبقات بالای جو می برد و از محل تنفس دور می کند؛ اما در بعضی از شرایط جغرافیایی خاص (مانند احاطه شدن شهری با کوهها)، لایه هوای گرم - همچون سقف شیشه ای که بالای شهر را بپوشاند باشد - هوای سرد پایین را محبوس می کند و مانع از بالا رفتن و دور شدن آلودگی از سطح شهر می شود. در این حالت، جریان هوا برعکس می شود و باعث پایداری بیشتر هوا و تراکم گازهای آلاینده تا حد بسیار خطرناک می شود که به این حالت وارونگی جوی اطلاق می شود. متأسفانه، تهران بیش از دو سوم روزهای سال (حدود 250 روز) با پدیده وارونگی جوی روبروست. این حالت بیشتر در پاییز و زمستان روی می دهد.
اثر گلخانه ای چیست؟در روزی آفتابي و خنك، هواي درون گلخانه بسيار گرمتر از هواي آزاد بيرون است. اين امر به سبب آن است كه گلخانه مثل مجرایي يكطرفه عمل مي كند. شيشه به نور خورشيد اجازه مي دهد که وارد شود، اما جلوی خروج بخش زيادي از حرارتي را می گیرد كه سعي در خارج شدن دارد. زمين و اتمسفر اطراف آن به شكل مشابهي عمل مي كند. تابش نور خورشيد سطح زمين را گرم مي كند، پرتو از درون جو به سمت بالا بازتابيده مي شود، اما راه خروج آن با گازهاي گلخانه اي سد مي شود. گازهاي گلخانه اي عبارت اند از: دي اكسيد كربن، بخار آب، گاز متان. اين پديده به «اثر گلخانه اي» معروف است. بدون وجود اين پديده، دماي زمين سردتر خواهد بود. بشر با سوزاندن سوختهاي فسيلي (مثل زغال سنگ و نفت) باعث زیاد شدن مقدار دی اکسید کربن در اتمسفر به میزان 3/0% در سال می‌شود. از آنجایی که دی اکسید کربن از گازهای گلخانه‌ای بسیار خطرناک است، دانشمندان با زیاد شدن میزان آن در جو انتظار بالا رفتن دمای زمین را دارند. در صد سال اخیر، میانگین دمای زمین در حدود 5/0 درجه سانتیگراد (1 درجه فارنهایت) افزایش پیدا کرده است. در صورتی که این افزایش در دمای زمین ادامه پیدا کند، تقریبا به طور حتم روی سطح آب دریاها تأثیر خواهد گذاشت و این رخداد ممکن است ساختار آب و هوایی زمین را تغییر دهد.
پیامدها: برخی از مناطق ممکن است به طور فزاینده‌ای سردتر شوند و مناطق حاصلخیز و کشاورزی ممکن است خشک شوند و کارایی کشاورزی خود را از دست بدهند. بسیاری از کشورها در حال حاضر مشغول کم کردن میزان تولیدات گازهای گلخانه‌ای خودند، اما هیچ کس نمی‌داند که آیا همین مقدار واکنش کشورها برای جلوگیری از خطر جهانی حاصل از گرم شدن هوای زمین کافی است یا خیر؟ تابشهای خورشیدی پس از عبور از فضا به زمین و اتمسفر می رسد و قسمت بزرگی از آن در کره‌ زمین جذب می‌شود. کره زمین، پس از گرم ‌شدن، امواج گرم را به صورت تابشهای فروسرخ به فضا باز می‌‌تاباند. قسمتی از این تابشهای فروسرخ از اتمسفر عبور می کند و قسمتی دیگر را گازهای‌ گلخانه‌ای موجود در اتمسفر جذب‌ می کند و به سطح زمین بازتابانیده می‌شود.گازهای ‌گلخانه‌ای موجود در جو زمین کسری از انرژی خورشیدی رسیده به زمین را در داخل اتمسفر نگه می‌دارند و دمای زمین بر اثر این انرژی در حد مناسبی ثابت باقی می‌ماند. این عمل گازهای‌ گلخانه‌ای را «اثر گلخانه‌ای» نامیده‌اند. گفتنی است که اگر اثر ‌گلخانه‌ای در جو زمین وجود نداشت، دمای کره زمین حدود 5/15 درجه سانتیگراد نسبت به حال کمتر می‌شد و عصر یخبندان دیگری را رقم می‌زد. همچنین، در صورتی که موجودی گازهای‌ گلخانه‌ای در داخل اتمسفر زیادتر از حد متعارف شود، موازنه انرژی زمین به هم می‌خورد و انرژی بیشتری در داخل اتمسفر زمین باقی می‌ماند. انرژی بیشتر گرم شدن زمین را در پی خواهد داشت. البته، نمی توان این فرضیه را قوی دانست و باور کرد که - بر طبق قوانین فیزیک - هیچ انرژیی در طبیعت از دست نمی رود و به دیگر انرژی تبدیل می‌شود. بنابر این، نظر این است که نمی توان رابطه‌ای بین اثر گلخانه‌ای و بالا رفتن دمای کره زمین پیدا کرد

گروه بندی گیاهان زراعی

گیاهان زراعی بسیار متنوع بوده ،به صورت های مختلفی مصرف گشته و در عملیات زراعی نیز تفاوت های زیادی با یكدیگر دارند. با این حال ،كیاهان زراعی مختلف دارای وجوه اشتراك زیادی می باشند. به طور كلی گیاهان زراعی را می توان به صورت های مختلفی از جمله بر اساس خصوصیات گیاهشناسی و تكاملی ، هدف تولید و مورد مصرف ، طول عمر گیاه ، نیازهای محیطی و شرایط مطلوب رشد، عملیات زراعی و غیره گروه بندی نمود. محصولات زراعی به دلیل دارا بودن خصوصیات مختلف و چند هدفی بودن تولید ممكن است در دو یا چند گروه مختلف قرار گیرند.
طبقه بندی علمی گیاهان
نام گیاهان مختلف از یك مكان به مكان دیگر متفاوت بوده و یا گاهی گیاهان كاملا متفاوتی به یك اسم نامیده می شوند. مثلا انواع گندم بای افراد غیر متخصص مفهوم گندم را دارد، اما گندم معمولی كه برای تهیه نان استفاده می شود از گندم دوروم كه برای تهیه ماكارونی مصرف می شود تفاوت های ژنتیكی و همچنین مصرفی زادی دارد. تولید نان خوب از گندم دوروم و تولید ماكارونی خوب از گندم نان امكان پذیر نیست. برای آن كه افراد متخصص یكدیگر را درك نمایند و دقیقا بدانند در باره ی چه گیاها صحبت می كنند، گیاهان را به روشی موسوم به سیستم طبقه بندی علمی نامگذاری كرده اند.این روش كه دقیقترین روش ها است توسط لینه(Carolous Linnaeus) بنیان گذاری شده است و به همین نام هم معروف می باشد.در این روش موجودات را بر اساس خصوصیات ریخت شناسی ، تكاملی و ژنتیكی در هفت طبقه قرار می دهند. ترتیب طبقات عبارتند از :
1- سلسله(Kingdom)
2- بخش(Division)
3- رده یا طبقه(Class)
4- راسته(Order)
5- تیره یا خانواده(Family)
6- جنس(Genus)
7- گونه(Species)
گیاهان زراعی به رده ی نهاندانگان تعلق دارند. هر گونه ی گیاهی مجموعه ای از گیاهان را در بر می گیرد كه از نظر خصوصیات ظاهری شباهت های زیادی با یكدیگر داشته و بتوانند به سهولت و بدون اتخاذ تكنیك های خاص مانند انتقال جنین و غیره با یكدیگر لقاح یافته و تولید بذر نمایندع به طوری كه بذر حاصل بتواند سبز لید مثل مجدد انجام پذیر باشد. مجموعه ای از گونه های كه در بعضی خصوصیات مشنرك هستند یك جنس گیاهی را تشكیل می دهند.
در طبقه بندی علمی ، هر گیاه را با اسم گونه و جنس آن مشخص می سازند.به همین جهت این سیستم نامگذاری را دو اسمی نیز گویند. مثلا نام علمی گندم نان Triticum aestivum می باشد. Triticum مشخص جنس و aestivum مشخص گونه گندم نان است.
گروه بندی گیاهان زراعی بر اساس هدف تولید و مورد مصرف:
در این گروه بندی نوع محصول تولید شده و نحوه ی مصرف آن مورد نظر است و چون یك محصول با اهداف مختلفی تولید میشود ممكن است در چند گروه قرار گیرد.
1- غلات: گیاهانی از تیره ی غلات هستند كه به منظور تولید دانه كشت میگردند. دانه ی حاصله عمدتا به مصرف تغذیه انسان یا دام می رسد مثل گندم، جو ... دانهی این گیاهان از نظر نشاسته غنی و از لحاظ پرتئین نسبتا فقیر می باشد.
2- حبوبات: گیاهانی از تیره ی بقولات هستند كه برای تولید دانه كشت می شوند. دانه ی حاصله عمدتا به مصرف انسان می رسد مثل لوبیا، نخود و .... دانه های حبوبات از نظر پرتئین غنی می باشند.
3- گیاهان روغنی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه جهت روغن گیری از دانه ی تولیدی كشت می شوند مثل پنبه، كتان ، لوبیای روغنی و ....
4- گیاهاعلوفه ای: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه جهت استفاده از قسمت های هوایی ( به صورت تازه ،خشك و یا سیلو شده) در تغذیه ی دام كشت می گردند. مانند ذرت علوفه ای ، علف سودان و....
5- گیاهان ریشه ای: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای استفاده از ریشه ی غده ای آنها كشت می گردند، مانند چغندر، شلغم و ....
6- گیاهان لیفی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای استفاده از الیاف آنها كشت می گردند. این الیاف ممكن است از پوست دانه منشاء یافته (مانند پنبه) و یا از فیبرهای مستجات آوند آبكشی اولیه تشكیل یلفته با شند (مانند كتان و كنف)
7- گیاهان غذه ای : گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای استفاده از ساقه ضخیم شده و زیرزمینی آنها كشت می گردند مانند سیب زمینی معمولی.
8- گیاهان قندی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای قندگیری از عصاره ی شیرین آنها كشت می گردند مثل نیشكر و چغندر قند.
9- گیاهان دارویی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه به منظور استفاده از مواد مخدر آنها و یا تهیه ادویه كشت می شوند مانند توتون ، قهوه، چای و .....
گروه بندی بر اساس مورد مصرف خاص:
این گروه بندی بر اساس اهداف تولیدی و یا زراعی خاص انجام شده است:
1- گیاهان با مصرف پوششی یا كود سبز
2- گیاهان جهت كشت جانش
3- گیاهان با مصرف قصیلی( علوفه ی تر)
4- گیاهان با مصرف سیلویی
5- گیاهان همراه
6- گیاهان مكمل
گروه بندی بر اساس عكس العمل به طول روز:
در این گروه بندی چگونگی عكس العگیاه نسبت به طول روز(طول شب) در رابطه با تبدیل مریستم رویشی به جوانه ی گل مورد نظر است. در این گروه بندی گیاهان را به دو گروه روز بلند و روز كوتاه تقسیم می كنند و اگر نسبت به طول روز عكس ال عملی نداشته باشند بی تفاوت نامیده می شوند. بسیاری از ارقام اصلاح شده ی گیاهان زراعی عكس العمل زیادی به طول روز ندارند و بی تاوت می باشند. علاوه بر طول روز عواملی مانند بالایی حرار، كمبود ازت و رطوبت خاك، افزایش سن گیاه و ذخیره ی غذایی آن در تسریع انتقال از مرحله ی رویشی به مرحله ی زایشی نقش دارد.
گروه بندی بر اساس طول دوره ی رشد:
هر گاه جمعیت بزرگی از ارقام یك گو نه مورد توجه قرار می گیرد، مشاهده می شود كه بعضی بسیار زود و بعضی بسیار دیر به گل رفته و سیكل حیاتی خود را تكمیل می كنند. لذا ارقام یك گیاه ممكن است بر اسا س تعداد روز از سبز شدن تا رسیدگی به گروه های زودرس و میان رس و دیررس تقسیم نمود.
گروه بندی بر اساس حرارت مطلوب رشد:
این گروه بندی بر اساس شرایط حرارتی مناسب رشد محصول انجام شده و در نتیجه نشانگر بخشی از سال است كه محصول در آن رشد مطلوبی انجام می دهد. این قسمت بندی مطلق نبوده و و گیاهان زیادی در حد فاصل دو گروه قرار می گیرند.
1- گیاهان سرمادوست: این گیاهان بهترین رشد خود را در هوای خنك (حدود 15 تا 25 درجه سانتی گراد) انجام می دهند در هوای گرم ( بیش از 30 درجه سانتی گراد) آسیب می بینند و ماهیتا روز بلند می باشند مانند گندم، جو، سیب زمینی، نخود و.............
2- گیاهان گرمادوست: این گیاهان بهترین رشد خود را در هوای نسبتا گرم (حدود 20 تا 30 درجه سانتی گراد) داشته و رشد آنها در هوای خنك بسیار كند می باشد.این گیاهان روز كوتاه بوده و شامل گیاهانی مثل لوبیای چشم بلبلی، ماش، ذرت و .....
گروه بندی بر اساس طول عمر:
اساس این گروه بندی طول دوره ی معمول رشد محصول بر حسب سال زراعی و تاریخ كاشت معمول برای برداشت محصول اقتصادی می باشد.در گروه بندی بر اساس طول عمر گیاه كروه های یكساله،چندساله و دوساله قرار می گیرند. حداكثر طول رشد گیاهان یكساله كمتر از یك سال زراعی ، دوساله بیش از یك سال زراعی و معمولا سه فصل زراعی و چندساله بیش از دو وغالبا چند سال زراعی طول می كشد.
گروه بندی بر اساس عملیات زراعی:
در این گروه بندی امكان انجام عملیات وجین در بین ردیف های كاشت مورد نظر است:
1-گیاهان وجینی: حجم رویشی هر بوته زیاد بوده و معمولا با فاصله ردیف بیش از 40 سانتی متر كشت می شوند مانند سیب زمینی ، پنبه و....
2-گیاهان غیر وجینی: حجم رویشی هر بوته كم است و در نتیجه گیاه با تراكم زیاد و به صورت پراكنده یا با فاصله ی ردیفهای كمتر از 40 سانتی متر كشت می شوند مانند گندم ، جو و.......
منبع: کلوب متخصصین کشاورزی

Wednesday, October 24, 2007

تأثير مواد غذايي خاك در كيفيت برنج

كشاورزان چيني از زمان هاي بسيار دور رابطه بين خواص مختلف خاك و ميزان محصول و كيفيت برنج را به خوبي مي شناخته‌اند. ولي تاكنون، تعداد اندكي تحقيقات علمي در اين مورد وجود دارد. اين مقاله رابطه‌ي بين مواد غذايي خاك‌هاي مختلف و كيفيت برنج را در 9 شاخص كيفي استان هونان چين مورد آزمايش قرار داده است.
شش نوع خاك زراعي شاليزاري متفاوتي جمع آوري و در آزمايش‌هاي گلداني طوري مورد استفاده قرار گرفتند كه از نظر عوامل خارجي (محيطي) و مراقبت‌هاي زراعي يكسان بوده و به اين ترتيب اثر عناصر غذايي در كيفيت برنج را بررسي كردند.
نتايج نشان مي دهد كه ماده آلي خاك نيز مانند محتويات ازت ، گوگرد، كلسيم ، منيزيم ، منگنز ، مس ، موليبدن و كلر با كيفيت برنج ارتباط دارد. به هر حال كيفيت برنج با هر دو عامل محيط و زادشناسي (Genetic) تعيين مي‌شود. بنابراين، هر رقمي از برنج نسبت به شرايط محيطي مختلف مي تواند پاسخ هاي متفاوتي داشته باشند و با در نظر گرفتن چنين حقايقي بايستي نتيجه گيري شوند.
شش نوع خاك مورد مطالعه عبارت بودند از: (1) خاك زرد متمايل به قرمز (2) خاك زرد، (3) خاك آهكي ارغواني، (4) خاك رسي ارغواني،(5) خاك زرد خاكستري و (6) خاك زرد. اين نمونه‌ها از لايه‌هاي خاك شخم خورده مزارع شاليزاري مختلف جمع آوري شدند. عناصر غذايي هر يك از اين خاك‌ها به روش تجزيه‌اي تعيين و در جدول 1 نمايش داده شد.
بوته‌هاي برنج در گلدان‌هاي محتوي 30 كيلوگرم خاك خشك شده نشاء شد. و گلدان‌ها براي هر نوع خاك در شش تكرار به طور تصادفي در مزرعه قرار داده شدند. اين آزمايش در سه دوره‌ي كشت متوالي انجام شد. برنج‌هاي مورد آزمايش عبارت بودند از زودرس 40-61-82 و ارقام ديررس Xiang Yu 102
و .002-8X-88
كودهايي كه در اين آزمايش‌ها به كار رفتند عبارت بودند از اوره، سوپر فسفات و كلرو پتاسيم. براي برنج زودرس 100 گرم ازت، 4/0 گرم P2O5 و 7/0 گرم K2O درهر گلدان. براي ارقام برنج ديررس 32/1 گرم ازت، 4/0 گرم P2O5 و 94/0 گرم K2O در هر گلدان مورد استفاده قرار گرفت. تمام كودهاي فسفر و پتاسيم و 60 درصد ازت هنگام نشاء كاري و 40 درصد بقيه ازت در مرحله آغاز پنجه‌زني به خاك افزوده شدند. همه‌ي تيمارها از نظر اثرات مراقبت‌هاي زراعي مورد كنترل دقيق قرار گرفتند.


60 درصد ازت هنگام نشاء كاري و 40 درصد بقيه ازت در مرحله آغاز پنجه‌زني به خاك افزوده شدند. همه‌ي تيمارها از نظر اثرات مراقبت‌هاي زراعي مورد كنترل دقيق قرار گرفتند.
دانه‌هاي برنج پس از برداشت در آفتاب كاملاً خشك شده و مدت 3 ماه در شرايط انباري نگهداري گرديدند. چگونگي اثر هر يك از خاك‌ها مطابق 9 شاخص كيفي برنج ارزيابي شدند كه عبارت بودند از: بازده برنج قهوه‌اي، سفيد، سالم(دانه‌هاي كامل)، دانه‌هاي كچي (دانه‌هاي سفيد غير يكنواخت)، دانه‌هاي كاملاً گچي، درجه حرارت ژلاتيني، پيوستگي ژل و آميلوز و محتويات پروتئين، شاخص‌هاي كيفي فوق از استاندارد‌هاي محلي استان هونان است.
ماده آلي خاك به روش اكسيداسيون با بيكرومات پتاسيم، pH با الكترود شيشه‌اي تعيين شد. نيتروژن كل با استفاده از روش كجلدال استاندارد اندازه گيري شد. فسفر كل پس از ذوب قليايي با NaOH
به روش رنگ سنجي موليبدات آمونيم آبي و مقدار پتاسيم كل با نورسنجي شعله‌اي مورد سنجش قرار گرفتند. نيتروژن قابل استفاده به روش اولسن تعيين شد. پتاسيم قابل جذب نيزپس از استخراج با استات آمنيوم نرمال خنثي با استفاده از روش نور سنجي شعله اي اندازه گيري شد. كلسيم‏، منيزيم و آهن پس از استخراج با محلول DTPA به وسيله طيف سنجي جذب اتمي اندازه گيري شد. موليبدن قابل جذب با اكسالات آمونيوم در pH 3.3 استخراج و با اوسيلوسكوپ پولارو گرافي تعيين گرديد. كلر قابل استفاده با سولفات پتاسيم 5 درصد استخراج و به روش تيتراسيون با نيترات نقره مورد سنجش قرار گرفت. گوگرد قابل جذب با Ca(H2PO4)2 محلول در اسيد استيك دو نرمال تعيين گرديد و بر (B) قابل جذب با آب جوش استخراج شده و سپس به روش آزومتين – اچ اندازه گيري شد.

1) كيفيت برنج و مقدار نيتروژن و ماده‌ي آلي خاك
نتايج نشان مي دهد، در سطوح كودي يكسان، بين محتويات پروتئين برنج و مقدار طبيعي ماده آلي و نيتروژن كل خاك همبستگي معني داري وجود دارد. ضرايب همبسگي (r) عبارت بودند از: * 938/0 و 830/0 و، (05/0= P). در صورتي كه سطح ماده آلي، نيتروژن كل، نيتروژن قابل جذب خاك ها با مقدار آميلوز برنج داراي همبستگي معني دار منفي بود. نتايج نشان مي دهند كه رشد برنج در خاك هاي با ماده آلي و يا نيتروژن زياد هميشه محتويات پروتئين را افزايش مي دهد. به ويژه اين افزايش پروتئين در ارقام ديررس بيش‌تر مي‌باشد. افزايش محتويات پروتئين اندازه گيري شده در هردانه برنج با كاهش مقدار آميلوز همراه است.

2) كيفيت برنج و مقدار گوگرد خاك
در صد برنج سالم از مهم ترين شاخص هاي كيفي پس از تبديل محسوب مي‌گردد. پس از تبديل شلتوك به برنج سفيد، هرچه مقدار برنج سالم بيشتر باشد بازارپسندي بيش‌تري را حايز خواهد گرديد. جدول 2 همبستگي مثبت بين مقدار گوگرد قابل جذب و در صد برنج سالم را نشان مي‌دهد. اين نتايج براي برنج ديررس سطح معني داري (05/0=P ) و براي محتويات پروتئين سطح معني داري (1/0= P ) همبستگي متفاوتي را نشان داد. گوگرد قابل جذب خاك با مقدار پروتئين دانه برنج همبسگي معني دار مثبت ولي با برنج سالم معني دار نبود. ملاحظه مي‌شود، پروره‌هاي گوناگون برنج نسبت به گوگرد قابل استفاده خاك پاسخ‌هاي متفاوتي دارند. اما به طور كلي، زراعت برنج در خاك‌هاي با گوگرد قابل جذب زيادتر محصول با كيفيت دانه‌ي نسبتاً بهتري را حاصل خواهد كرد.
.



3) كيفيت برنج و مقدار كلسيم و منيزيم خاك
كلسيم و منيزيم قابل مبادله خاك نيز در كيفيت برنج تأثير مي‌گذارد. نتايج اين مطالعه نشان مي‌دهد كه كلسيم با مقدار پروتئين و پيوستگي ژل دانه برنچ همبستگي معني دار مثبتي دارد، در حالي كه منيزيم با پروتئين دانه همبستگي معني دار منفي را نشان مي‌داد. به نظر مي‌رسد در خاك‌هاي معمولي هر چه كلسيم قابل جذب خاك بيشتر باشد، پيوستگي ژل بيشتر خواهد بود و در نتيجه برنج نرم‌ تر و خوش مزه‌تر مي‌گردد. علاوه بر اين به موجب افزايش پروتئين كيفيت غذايي آن نيز بهبود مي يابد. از طرف ديگر، هر چه مقدار منيزيم قابل مبادله خاك بيشتر باشد، پروتئين آن كاهش مي‌يابد. كلسيم و منيزيم از عناصر غذايي ضروري خاك براي رشد برنج هستند. در مورد تأثير كلسيم در كيفيت برنج گزارش هاي فراواني وجود دارد. بعضي كشاورزان به افزايش پروتئين برنج در اثر كمبود منيزيم يا پتاسيم پي برده‌اند. آن‌ها پيشنهاد مي‌كنند كه منيزيم با بهتر كردن فتوسنتز برنج باعث افزايش ذخاير نشاسته‌اي دانه شده و در نتيجه محتويات پروتئين كاهش مي يابد.
4- كيفيت برنج و منگنز
بين منگنز قابل جذب خاك و ميزان گچي بودن دانه برنج همبستگي معني داري وجود دارد. اصطلاح گچي هم براي شكم سفيدي و هم براي مغز سفيدي و هم پشت سفيدي دانه به كار مي رود. شاخص گچي ميزان وسعت سفيدي گچي و غير شفاف(%) دانه را نشان مي دهد. براي مثال هر چه سطح گچي دانه‌ها بيشتر باشد، كيفيت آن پايين تر خواهد بود. جدول3 نشان مي دهد كه با افزايش مقدار منگنز قابل جذب خاك، درصد دانه گچي و سطح گچي دانه‌ها نيز افزايش مي يابد. همبستگي براي هر دو معني دار است، يعني اگر منگنز قابل جذب در خاك زياد شود، كيفيت ظاهر پسندي برنج پايين خواهد آمد. پيش از اين تحقيق، تأثير منگنز در سطح گچي دانه ناشناخته بود. تشكيل ناقص كربوهيدرات‌ها به علت محدوديت سنتز و انتقال آن‌ها باعث ايجاد گچي مي‌شود. در اين دانه‌ها اندوخته‌هاي نشاسته‌اي در تعدادي از لايه‌هاي ياخته‌اي سطحي (دور از مركز) فقير بوده و با انعكاس نور به رنگ سفيد غير شفاف ديده مي شود. گچي شدن معمولاً در مرحله پر شدن دانه اتفاق مي افتد. محتويات مواد تنظيم كننده رشد(هورمون) ايندول استات در مرحله بين گلدهي و پر شدن دانه از كربوهيدرات‌ها به حداكثر مي رسد. افزايش اين هورمون در انتقال محصولات همانند سازي (آسيميلاسيون) به خوشه سودمند است. زيادي مقدار منگنز در حد سمي، بيدرنگ مقدار ايندول استات را در گياه كاهش مي دهد. احتمالاً منگنز در حد سمي باعث تخريب يا انهدام حفاظ ايندول استات مي گردد. منگنز نيز انتقال محصولات همانند سازي به درون دانه (آندوسپرم) را مي تواند كاهش داده و در نتيجه بر ميزان گچي بيفزايد.

منبع:
انتشار مقالات کشاورزی و علوم وابسته

آرايش کاشت بر عملکرد و اجزائ عملکرد سه رقم آفتاب گردان روغنی در اصفهان .

چکيده: به منظور بررسی اثرات تراکم های مختلف گياه بر عملکرد دانه و اجزای آن در سه رقم آفتابگردان روغني ‌‌٫ آزمايشی در سال ۱۳۸۱ در مزرعه ای آموزشی تحقيقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان انجام گرديد.آزمايش به صورت فاکتوريل در قالب طرح پايه بلوک های کامل تصادفی در ۴ تکرار انجام شد و طی آن سه رقم آفتاب گردان روغنی به نام های يوروفلور٫زاريا و آلزان در سه تراکم کاشت ۵۰۰۰۰٫۷۰۰۰۰٫۱۴۰۰۰۰ بوته در هکتار با فاصله رديف ۷۰ سانتی متر و فاصله بوته به ترتيب ۱۰٫۲۰و۳۰ سانتی متر مقايسه شدند و صفات تعدادطبق در متر مربع و تعداد دانه در متر مربع در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار مشاهده گرديد در حاليکه بيشترين تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه مربوط به تراکم ۵۰ هزار بوته در هکتار بود اثر رقم های مورد آزمون نيز بر اجزاء عملکرد دانه به غير از تعداد طبق در متر مربع ٫در سطح احتمال يک درصد معنی دار بود.بيشترين ميزان دانه در طبق و تعداد دانه در متر مربع در رقم زاريا مشاهده گرديد٫در حاليکه بيشترين وزن هزار دانه مربوط به رقم آلزان بود.اثر متقابل تراکم گياه و رقم بر تعداد طبق در متر مربع و تعداد دانه در متر مربع معنی دار نبود ولی بر تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه در سطح احتمال يک درصد معنی دار بود.بيشترين تعداد دانه در طبق مربوط به رقم زاريا در تراکم ۵۱ هزار بوته در هکتار بود.اثر تراکم های مختلف بوته بر عملکرد دانه در سطح احتمال يک درصد معنی دار بود.بيشترين عملکرد دانه در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار به ميزان ۲۶۸۰ کيلوگرم در هکتار به دست آمده در حاليکه کمترين عملکرد دانه در تراکم ۵۰ هزار بوته در هکتار به ميزان ۲۲۶۱ کيلوگرم در هکتار حاصل شد.اثر رقم بر عملکرد دانه در سطح احتمال ۵ درصد معنی دار بود و بيشترين عملکرد دانه مربوط به رقم زاريا به ميزان ۲۶۱۹ کيلوگرم در هکتار بود.با توجه به نتايج به دست آمده و تحت شرايط اين آزمايش رقم زاريا در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار جهت توليد حداکثر عملکرد دانه در هکتار پيشنهاد مي شود. مقدمه: روغن های خوراکی از منابع مهم تامين انرژی برای فرايند های حياتی در بدن انسان هستند و به خاطر نقشی که اين مود در تامين نيازهای چربی٫ پروتئين و ويتامين ها دارند٫ پس از مواد نشاسته ای در زمره مهمترين مواد غذايی محسوب می شوند.کاشت دانه های روغنی از دير باز بخش مهمی از کشاورزی کشورهای جهان را به ويژه مشرق زمين را تشکيل می داده است و افزايش توليدات آن در جهان طی سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ از ۳۵ مليون تن به ۱۶۰ مليون تن گواه اهميت اين محصولات است. ايران نيز استعدد قابل توجهی برای کاشت دانه های روغنی دارد و در زمينه توليد برخی از آنها چون گلرنگ٫کنجد٫کرچک٫و آفتاب گردان سابقه طولانی دارد.اما به دلايل مختلفی همچون متکی بودن به صنعت نفت و عدم برنامه ريزی صحيح برای اولويت های کشاورزی٫اين استعداد بالقوه کاملا به فعل در نيامده است.بنابراين هرچه اطلاعات بيشتری در زمينه توليد و نحوه استفاده از فراورده های اين منابع غذايی فراهم آيد٫ رهايی از وابستگی های روز افزون کشاورزی آسان تر و تامين غذا برای جمعيت رو به افزايش که از غذای کافی هم برخوردار نيستند٫آسان تر می شود.عملکرد دانه آفتاب گردان همانند ساير محصولات زراعی ٫تحت تاثير عوامل گوناگون از جمله ژنوتیپ ٫ تاريخ کاشت ٫ تراکم ٫ رطوبت ٫ حاصلخيزی خاک ٫ دما وتشعشع قرار می گيرد.تراکم بوته به طرق مختلف از جمله تغيير در فضای موجود برای هر گياه و در نتيجه تغيير رقابت گياه برای مواد غذايی و منابع محيطی ٫ بر خصوصيات گياه اثر می گذارد. به اين ترتيب تراکم مناسب گياهی٫مستلزم آگاهی کامل از ويژگی های فيزيولوژيکی گياه و همچنين ارتباط آن با عوامل محيطی می باشد.انتخاب تراکم بوته مطلوب برای گياه آفتاب گردان روغنی نسبت به ساير گياهان زراعی از اهميت بيشتری برخوردار است زيرا به دليل داشتن يک طبق منفرد کمتر از بقيه گياهان زراعی می تواند غير يک نواختی حاصل از تعداد بوته را جبران نمايد.همچنين ميزان روغن دانه آفتاب گردان به شدت تحت تاثير تراکم بوته قرار می گيرد. مطالعات زيادی در ايران و ديگر نقاط دنيا بر روی اثرات تراکم گياه و رقم بر عملکرد دانه و اجزاء عملکرد دانه صورت گرفته است.بر طبق گزارش مجيد و اشنايدر٫افزايش تراکم بوته اثر معنی داری بر عملکرد دانه و تعداد دانه در طبق نداشته است.زافارونی و اشنايدر گزارش کردند که با افزايش تراکم بوته٫تعداد دانه در طبق کاهش می يابد.هولت و کمپبل بر رابطه معکوس بين تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه با تراکم گياه اشاره کرده اند.غروی نيز گزارش کرد که با افزايش تراکم بوته آفتاب گردان ٫ از تعداد دانه در طبق کاسته می شود و محققين ديگری نيز به همين موضوع اشاره کرده اند.گزارشات ديگری حاکی از آن است که با افزايش تراکم بوته٫ وزن هزار دانه کاهش می يابد.مجيد و اشنايدر گزارش کردند که تراکم گياه و اثر متقابل تراکم بوته و رقم بر عملکرد دانه و وزن هزار دانه اثر داشته اند.زافارونی و اشنايدر گزارش کردند که با افزايش تراکم بوته٫ خامت پوسته دانه کاهش پيدا کرده و نسبت پوست به مغز دانه کاهش يافته و در نهايت عملکرد دانه زياد می شود.ايشان همچنين به کاهش وزن هزار دانه در اثر افزايش تراکم بوته اشاره کرده اند. مواد و روش ها: اين تحقيق در سال زراعی ۱۳۸۱ در مزرعه تحقيقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در فاصله ۱۰ کيلومتری شرق اصفهان که در عرض جغرافيايی ۳۲ و ۴۰ دقيقه شمالی و طول جغرافيايی ۵۱ درجه و ۴۸ دقيقه شرقی واقع شده است اجرا گرديد. ارتفاع منطقه از سطح دريا ۱۵۵۵ متر و اقليم منطقه بر اساس تقسيم بندی کوپن٫ خشک بسيار گرم با تابستان های خشک است. ميانگين دراز مدت بارندگی و درجه حرارت ساليانه منطقه به ترتيب ۱۳۰ ميليمتر و ۱۶ درجه سانتی گراد است. برای انجام اين بررسی از آزمايش فاکتوريل در قالب طرح پايه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار استفاده گرديد. تيمارها شامل سه رقم زاريا٫ يوروفلور و آلزان و سه تراکم کاشت ۵۰٫ ۷۰و ۱۴۰ هزار بوته در هکتار که به ترتيب با فاصله بوته های ۱۰ ٫ ۲۰و ۳۰ سانتی متر و فاصله رديف های ۷۰ سانتی متر حاصل شدند٫ انجام شد. هر کرت آزمايش شامل ۵ رديف کاشت به طول ۱۰ متر بود. به منظور تعيين عملکرد نهايی هر کرت٫ پس از اتمام گرده افشانی٫ طبق های موجود در رديف های ميانی هر کرت به طور يک در ميان با پاکت های کاغذی پوشيده شد. نمونه گيری جهت تعيين عملکرد دانه و اجزائ عملکرد دانه٫ در مرحله رسيدگی کامل انجام شد. اين مرحله زمانی در نظر گرفته شد که دانه ها کامل شده٫ پشت طبق ها قهوه ای گرديده٫ گلبرگ ها خشکيده شده و برگ ها خشک شده باشند. نتايج و بحث: نتايج تجزيه واريانس صفات مورد بررسی (جدول۱) مشخص نمود که اثر تراکم های مختلف بوته بر تعداد طبق در متر مربع٫ تعداد دانه در طبق٫ تعداد دانه در متر مربع٫ وزن هزار دانه و عملکرد دانه معنی دار بوده است. نتايج نشان داد که با افزايش تراکم بوته٫ تعداد طبق در متر مربع٫ تعداد دانه در متر مربع و عملکرد دانه افزايش ولی تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه کاهش می يابد. افزايش تراکم بوته باعث پيدايش رقابت بين گياهان جهت عوامل محيطی و نياز های رشد می گردد که اين امر باعث کاهش قطر طبق ها و تعداد دانه توليد شده در هر طبق گرديده است. ولی در مقابل به واسطه افزايش تعداد طبق در متر مربع و تعداد دانه در متر مربع در کل کانوپی نوعی محدوديت منبع ايجاد گرديده که نتيجه آن کاهش وزن هزار دانه بوده است. زافارونی و اشنايدر در مطالعه خود به همين مو ضوع اشاره کرد و به يک همبستگی منفی و قوی بين تراکم بوته و تعداد دانه در طبق اشاره نموده اند. غروی نيز با کاهش تعداد دانه در طبق در اثر افزايش تراکم بوته اشاره کرده است و نتايج مشابهی توسط ساير محققين نيز گزارش شده است. همچنين با افزايش تراکم بوته بر تعداد دانه در متر مربع افزوده شد.هر چند با افزايش تراکم بوته از تعداد دانه در طبق کاسته شد ولی افزايش تعداد بوته توانست اين کاهش را جبران نمايد و بيشترين تعداد دانه در متر مربع در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار به دست آمد و بيشترين سهم را در عملکرد دانه داشت. عملکرد دانه نيز با افزايش تراکم بوته افزايش پيدا کرد و بيشترين مقدار عملکرد دانه در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار حاصل شد. محققين ديگری نيز به افزايش عملکرد دانه در اثر افزايش تراکم بوته اشاره کرده اند. همبستگی بين عملکرد دانه و تعداد دانه در متر مربع و تعداد طبق در متر مربع مثبت و معنی دار بود(به ترتيب 0/68 و 0/47). در اين مطالعه تعداد دانه در طبق٫ تعداد دانه در متر مربع٫ وزن هزار دانه و عملکرد دانه به طور بسيار معنی داری تحت تاثير رقم قرار گرفتند. بيشترين تعداد دانه در طبق و دانه در هر متر مربع به ترتيب به ميزان 958/9 و 7550 مربوط به رقم زاريا بود.اين رقم به دليل داشتن بيشترين تعداد دانه در طبق های خود توانسته است تعداد دانه در متر مربع زيادتری نيز توليد کند که با نتايج خارگاخارات و نيروال مطابقت دارد. ارقام يوروفلور و آلزان از نظر تعداد دانه در متر مربع يکسان بودند و تفاوتی نداشتند. در بين ارقام مورد مطالعه٫ بيشترين وزن هزار دانه مربوط به رقم آلزان بود. از طرفی تعداد دانه در طبق رقم فوق از دو رقم ديگر کمتر بود و به همين دليل مواد فتوسنتزی ساخته شده در گياه به تعداد دانه های کمتری منتقل شده که باعث بهتر پر شدن دانه ها و افزايش وزن هزار دانه گرديده است. اثر متقابل تراکم بوته و رقم بر عملکرد دانه معنی دار نبود. بدين شکل که ارقام زاريا٫ آلزان و يوروفلور در تراکم ۱۳۰ هزار بوته در هکتار به ترتيب عملکردی معادل ۲۹۷۴ ٫ ۲۶۰۹ و ۲۴۵۷ کيلوگرم بر هکتار داشتند. جدول ۱ - تجزيه واريانس عملکرد دانه و اجزاء عملکرد آن ميانگين مربعات تعداد طبق در متر مربع تعداد دانه در طبق تعداد دانه در متر مربع وزن هزار دانه عملکرد دانه درجه آزادی منابع تغيير 0/03 5768/56 127408/19 0/04 86084/89 2 بلوک 334/68** 54711/54** 64977477/77** 4/30** 657979/50** 2 تراکم بوته 0/003 133302/23** 7124946/90** 0/49** 453835/69** 2 رقم 0/003 51639/57** 1669898/43 0/16** 27767/37 4 تراکم بوته در رقم 0/008 10124/49 976142/98 0/003 110187/13 24 خطا تک ستاره و دو ستاره به ترتيب معنی دار در سطوح احتمال ۵ و ۱ درصد نتيجه گيری: حداکثر عملکرد دانه در بين سه تراکم مورد آزمون٫ در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار حاصل شد و در بين ارقام مورد آزمون٫ رقم زاريا بيشترين عملکرد دانه را توليد کرد. بررسی اثرات متقابل تيمارها نشان داد که حداکثر عملکرد دانه مربوط به رقم زاريا تحت تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار بوده است٫ لذا اين رقم همراه با اين تراکم پيشنهاد می گردد. همچنین به علت کاهش قطر ساقه و قطر طبق در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار٫ برداشت مکانیزه راحت تر صورت گرفته و استهلاک دستگاه های برداشت کم شده و پوسیدن بقایای گیاهی در خاک نیز سریع تر و راحت تر صورت می گیرد که از این نظر نیز تراکم فوق مناسب ترین تراکم می باشد. منابع: ۱- خدابنده :زراعت گياهان صنعتی ٫ مرکز نشر سپهر ۲- خواجه پور : اصول و مبانی زراعت انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان ۳- طاوسی : بررسی اثرات متقابل فواصل بوته روی عملکرد و ارقام انتخابی آفتاب گردان٫ گزارش پژوهش آفتاب گردان٫انتشارات بخش تحقيقات اصلاح و تهيه بذر و نهال ۴- عرشی : گزارش پژوهش آفتاب گردان انتشارات بخش دانه های روغنی موسسه تحقيقات اصلاح و تهيه نهال و بذر ۵- غروی : بررسی اثرات تراکم کاشت بر عملکرد و اجزاء عملکرد دو رقم آفتاب گردان روغنی٫پايان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان ۶- کرمی : اثر آبياری و تراکم بوته بر عملکرد و پوکی دانه ٫ انتشارات دانشگاه شيراز ۷- ناصری : دانه های روغنی(ترجمه)٫انتشارات معونت فرهنگی آستان قدس رضوی

راهنمای کاشت زعفران طلای سرخ ايران


آب و هواي مناسب زعفران: زعفران گياهي است نيمه گرمسيري و در نقاطي که داراي زمستانهاي ملايم و تابستان گرم و خشک باشد بخوبي مي رويد. مقاومت زعفران در مقابل سرما زياد است و ليکن چون دوران رشد آن مصادف با پائيز و زمستان و اوايل بهار است طبعا در اين ايم به هواي مناسب و معتدلي نياز دارد. در دوره خواب يا استراحت گياه (تابستان) بارندگي يا آبياري براي آن مضر است بنابراين کشت و کار آن در مناطق گيلان و مازندران و مناطق گرم جنوب کشور معمول نيست. اراضي آفتاب گير و بدون درخت که ضمنا در معرض بادهاي سرد نيز نباشد براي رشد زعفران مناسب است. با اين وجود در برخي از روستاهاي بيرجند و قاين در زير سايه بوته هاي زرشک و درختان بادام که در تابستان کمتر آبياري مي شوند کاشته مي شود. حداکثر دماي اين گياه بين 40 تا 35 درجه سانتي گراد و در ارتفاع بين 1300 تا 2300 متر از سطح دريا عملکرد خوبي را نشان داده است. خاک مناسب پرورش زعفران: از آنجاييکه پياز زعفران مدت نسبتا زيادي (7 - 5 سال) در زمين مي ماند. خاک زمين بايد سبک يا ترکيبي از شن و رس باشد که پياز بتواند در اين مدت علاوه بر تامين مواد غذايي، در مقابل شرايط خاص منطقه اي نيز مقاومت نمايد. بنابراين جهت رشد و نمو مناسب گياه و توليد محصول مرغوب و مطلوب زمين هاي حاصلخيز و زهکشي شده بدون درخت با خاک(لومي، ليموني، رسي و شني) و آهک دار که PH آن بين 7-8 باشد بر زمين هاي شور، فقير و مرطوب، اسيدي ترجيح داد. زعفران در زمين هائيکه داراي قلوه سنگ يا علف هاي هرز يا مواد آلي پوسيده نشده باشد محصول خوبي نمي دهد. تهيه زمين: در تهيه زمين به منظور کاشت زعفران لازم است توجه و دقت خاصي معمول شود ابتدا در فرصتهاي مناسب در پائيز يا زمستان زمين مورد نظر را شخم عميق مي زنند درصورتيکه شرايط مناسب نبوده يا دسترسي به تراکتور مقدور نباشد مي توان شخم را در پايان بهار يا اوايل تيرماه نيز انجام داد. در تهيه زمين بطريق سنتي در اوايل بهار پس از قطع بارانهاي بهاره زمين را با گاوآهن ايراني شخم مي زنند بعد از 15 - 10 روز مجددا به شخم زمين اقدام مي کنند و اگر زمين داراي کلوخ باشد گاوآهن را باز کرده و کلوخ ها را با استفاده از ماله خرد مي کنند بعد از دو يا سه هفته مجددا زمين را دوبار در جهات عمود بر هم شخم مي زنند قبل از شخم سوم براي هر 100 متر مربع زمين 10 - 5 بار الاغ کود حيواني پوسيده پخش مي نمايند کشاورزان بخوبي دريافتند که شخم هاي مکرر صرفنظر از تهيه بستر مناسب کشت زمين را تا حدودي از وجود علف هاي هرز پاک مي سازند. در اين طريق زمين کرت بندي شده و طول و عرض کرتها را نسبت به شيب زمين و قدرت آب تعيين مي کنند. معمولا عرض و طول کرتها در حد بين 4*10 تا 100*10 متر مي باشد در زراعت مکانيزه زعفران زمين را در پاييز سال قبل از کشت با گاوآهن شخم عميق مي زنند در بهار پس از قطع بارانهاي بهاري خاک را با انجام شخم متوسط ضمن سله شکني از وجود علفهاي هرز پاک مي کنند در مرداد يا شهريور پس از پخش 40 -80 تن کود حيواني و 200 کيلوگرم فسفات آمونيوم زمين را بصورت فارو در مياورند و براي کشت آماده مي کنند. (البته متخصصين تغذيه اي توصيه مي کنند که حدود 250 کيلوگرم سولفات پتاسيم نيز در اين مرحله با خاک مخلوط گردد) انتخاب پياز و زمان کشت زعفران: احداث مزارع جديد زعفران فقط بوسيله پياز آن مقدور و معمول است. بنابراين تهيه و انتخاب پياز مرغوب جهت کاشت در ايجاد و گسترش کشت حائز اهميت است. پياز زعفران را مي توان از خاک درآورد به انبار يا مزرعه ديگري منتقل نمود، با توجه به دوده خواب يا استراحت پياز که از اواخر ارديبهشت ماه تا اواخر مرداد ادامه دارد مي توان در اين فاصله نسبت به بيرون آوردن پياز اقدام کرد. بهتر است پيازها پس از بيرون آوردن از زمين کاشته شوند تا پيازها ضمن ادامه استراحت در زمين جديد مستقر شوند. از بيرون آوردن پيازها در اواخر مرداد به بعد بايد خودداري کرد چون در اين موقع بعضي از پيازها ممکن است براي ريشه دادن و جوانه زدن آماده باشند هر قدر فاصله بيرون آوردن پيازها تا کاشت کمتر باشد بهتر است با وجود اين پياز زعفران را براي مدت چندماه در محل سرد و خشک با ارتفاع 30 - 20 سانتي متر مي توان بصورت پخش شده نگهداري نمود ولي اين امر باعث عدم توسعه فيزيولوژيکي گلها شده و باردهي سال اول کشت را شديدا کاهش مي دهد. پياز زعفران را از موقع خزان بوته (اوايل خرداد تا اواسط مهرماه مي توان کشت نمود ولي بهتر است از کاشت پياز در اواخر تير و اوايل مرداد خودداري شود زيرا در اين موقع هوا و زمين بسيار گرم است و بيم آن مي رود که رطوبت پياز موقع جابجاي از بين رفته و به آن صدمه وارد شود. بر اساس تحقيقات انجام شده توسط مرکز پژوهشهاي صنعتي خراسان بهترين زمان کشت خرداد ماه مي باشد. نوع و مقدار کشت پياز زعفران: بطوريکه گفته شد زعفران بوسيله غده ساقه که عبارت از پيازهاي تو پر (بنه) مي باشد ازدياد مي شود و اندازه آن از يک فندق تا يک گردو متفاوت است. پيازهاي انتخابي بايد درشت تر، سالم تر و بدون زخم و خراشيدگي و عاري از هر نوع بيماري باشد. پيازها بهتر است قبل از کاشت با سموم قارچ کش از قبيل سرزان، سري تيزان و گرامنيون و غيره به نسبت 500 - 300 گرم سم براي يکصد کيلو پياز بر عليه بيماريهاي قارچي ضد عفوني شوند. در موقع کاشت بهتر است پولک يا لايه خشک کف پياز به همراه مقداري از پوسته آزاد روي پياز جدا شوند تا جذب آب بوسيله پياز آسانتر و جوانه زدن آن سريعتر انجام شود. مقدار کاشت پياز بسته به ريزي و درشتي از 10 - 3 تن در هکتار فرق مي کند. فواصل کاشت معمولا 30 - 25 سانتي متر از هر طرف مي باشد. تعداد پياز انتخابي جهت کاشت در هر چاله 3 پياز است با وزن متوسط 6 گرم براي هر پياز مي باشد در صورتيکه پيازها رديفي در فارو کاشته شوند بصورت منفرد و با فاصله 8 - 6 سانتي متر از يکديگر به مقدار 3 تن و در صورتيکه بصورت سنتي و در هر چاله 5 عدد مصرف کنند ميزان کاشت پياز به 5 تن بالغ خواهد شد. گفتني است که در تحقيقات انجام شده بهترين پيازها، پيازهايي با اندازه بيشتر از 8 گرم بود. عمليات کاشت پياز زعفران: براي کاشتن پياز زعفران ابتدا چاله هاي يک رديف را با بيل در مي آورند و در داخل هر چاله بطوريکه گفته شد از 3 - 15 پياز قرار مي دهند. عمق کاشت پياز 20 - 15 سانتي متر در نظر گرفته و در موقع کاشت سر پيازها بايد رو به بالا قرار گيرد. پيازها در عمق 20 سانتي متري در زمستان از سرما و يخبندان و ساير تنش هاي محيطي و در تابستان از گرما زدگي مصون مي مانند. براي کاشت زعفران 5 - 4 نفر شرکت مي کنند به اين ترتيب که يک نفر با بيل چاله ها را در مي آورند دو نفر پيازهاي قابل کشت را بصورت دسته هاي 3 تا 5 يا 15 تائي انتخاب مي کنند و نفر چهارم پيازها را در داخل چاله ها قرار مي دهند و بقيه نفرات کار خود را ادامه مي دهند تا تمام زمين کاشته شود. سرانجام سطح مزرعه را که نا مسطح شده با بيل يا ماله ايکه صاف و فشرده مي سازند تا پيازها به خاک بچسبد. زمين کشت شده به همين صورت تا موقع آبياري پائيزه رها مي شود قبل از آبياري در حدود 20 - 10 تن کود حيواني کاملا پوسيده با بيل يا چهر شاخ در سطح زمين پخش مي نمايند. در اسانيا کاشت زعفران به صورت ديم صورت مي گيرد پيازهاي زعفران بجاي کپه کاري در داخل رديف 4 بفاصله 5 تا 8 سانتي متر از همديگر کاشته مي شود. و رديف هاي کاشت از يکديگر 35 - 30 سانتي متر فاصله دارد. پس از انجام عمل کاشت روي شيارها را با ماله پوشانده و زراعت رديفي بنظر مي رسد. آبياري: پس از پايان کاشت پيازهاي زعفران که حداکثر تا آخر شهريورماه طول مي کشد حدود 15 تا 10 روز بعد از کاشت اقدام به آبياري مزرعه مي نمايند. در نقاط مختلف خراسان بسته به وضعيت آب و هوايي منطقه از اواسط مهر ماه تا دهه اول آبان آبياري زعفران شروع مي شود. با توجه که گل کردن زعفران تا حدودي تابع آب اوليه مي باشد لذا براي اينکه برداشت زعفران با مشکل مواجه نشود آب اول را در بين قطعات با فاصله چند روز تقسيم مي کنند تا بدين وسيله دوران اوج گلدهي قطعات با يکديگر همزمان نباشد. آب اول زعفران خيلي مهم است و تمام نقاط زمين بايد بطور کافي و يکنواخت آب بخورد تا گلهاي يک قطعه با هم و هم زمان بيرون آيند بعد از گاورو شدن مزرعه براي سله شکني از کج بيل و چهار شاخ فلزي يا گاو آهن ايراني با عمق کم استفاده مي شود متعاقب آن زمين را ماله مي کشند. سله شکستن زمين باعث مي شود که جوانه هاي گل با سهولت بيشتري از خاک بيرون آمده و رشد قوي و مطلوبي داشته باشند. پس از آبياري اول بفاصله 15 - 20 روز بعد از آن اولين گلهاي زعفران ظاهر مي شوند بديهي است که مزرعه زعفران در سال اول محصول قابل توجهي نمي دهد. از اوايل فروردين تا زمانيکه رنگ برگها به زردي مايل شود هر 12 - 6 روز يکبار آبياري انجام مي شود. بايد توجه داشت که بعد از وجين يک نوبت آبياري به تاخير بيفتد تا علف هاي هرز از بين رفته و مجددا سبز نشوند. آب آخر در درشت شدن پياز موثر است. سله شکني: همان طور که اشاره شد بعد از آبياري اول به محض گاورو شدن زمين سطح مزرعه بايد سله شکني شود بنحوي که پيازها صدمه نبينند بهترين وسيله سله شکني کج بيل و بيل شيار دار و گاوآهن ايراني و کولتيواتر است. سله شکني باعث مي شود که گلها بآساني از خاک بيرون آمده و کود حيواني با خاک مخلوط گردد. در مواقعي که زارع نتوانسته باشد بزمين خود کود دهد قبل از اجام آبياري مي توان کود لازم را در سطح خاک پخش نموده و با شخم سطحي با خاک مخلوط نمود و بعد از اين عمل که در واقع حکم سله شکني را دارد جهت هموار نمودن زمين و چسباندن خاک به پيازها زمين را ماله مي کشند. وجين علف هاي هرز: علف هاي هرز از طريق رقابت با گياه زعفران از نظر آب و مواد غذايي و نور خورشيد سبب کاهش محصول مي شود علاوه بر اين ممکن است در مراحل کاشت و برداشت زعفران مزاحمت هاي ايجاد و ميزبان تعدادي از بيماريها و حشرات و بخصوص نماتد باشد. وجين مزرعه در هر موقع که علف هاي هرز رشد کردند ضروري است در مزارع زعفران اولين وجين بعد از آبياري دوم انجام و اين وجين باعث از بين رفتن علف هاي هرز مزرعه زعفران مي گردد. بطور معمول اولين وجين زعفران بعد از برداشت گلها و دومين آن در صورت لزوم به فاصله در حدود يک ماه قبل از آب سوم انجام مي شود. در مورد مبارزه شيميايي با علف هاي مزرعه بايد توجه کرد که چون اثر اين علف کش ها بر روي گياه آزمايش نشده لذا بايد حتي الامکان به هنگام رشد بوته هاي زعغران از مصرف علف کش هاي شيميايي خودداري شود. عمليات به زراعي زعفران: با توجه به اينکه اصلاح نبات زعفران از طريق به نژادي امکان پذير نيست لذا براي بازدهي بيشتر محصول و ارتقاء کمي و کيفي آن بايد به عوامل زير متوصل شد: 1 - زمين اتخاب شده براي کاشت زعفران بايد حاصلخيز بوده و غني از مواد غذايي و آلي باشد. 2 - پيازهاي درشت و سالم عاري از هر گونه بيماري و آلودگي براي کشت مزرعه انتخاب شود. 3 - رديف کاري به جاي کپه کاري نتيجه بهتري مي دهد و عمليات ماشيني را در داخل مزرعه سهل و آسان مي کند. 4 - از پيازهاي خشکه کن و محافظت شده در شرايط خشک و خنک و تهويه شده استفاده شود. 5 - در هنگام استراحت تابستاني گياه زعفران از آبياري آن خودداري شود. 6 - در عمق کاشت پيازها دقت شود که در مناطق سردسير 20 - 15 سانتيمتر و در مناطق معتدل 15 - 10 سانتيمتر کمتر نباشد. 7 - حتي الامکان در موقع خواب تابستانه با علف هاي هرز مبارزه شود. 8 - چون هرساله پيازها به سطح خاک نزديک مي شوند افزودن لايه اي معادل 2 - 3 سانت متر از کود و خاک و خاکستر سبب حفاظت بيشتر پيازها از تنش هاي محيطي شده و در عين حال مواد مغذي بيشتري به گياه مي رسد. 9 - بهنگام تهيه زمين از اضافه کردن کودهاي حيواني بهمراه کودهاي شيميايي لازم که قبلا به مقدار و زمان مصرف آن اشاره شده مايقه اي نشود. 10 - پس از آبياري سله شکني زمين ضرورت کامل دارد تا گلها بآساني بتوانند از خاک بيرون آيند منتهي بايد دقت کرد که عمق سله شکني طوري نباشد که به پيازهاي زعفران آسيب برسد. 11 - مبارزه با جوندگان بخصوص انواع موش از اهميت زيادي برخوردار است هرگونه سهل انگاري در اين خصوص باعث از بين رفتن محصول و استقرار موشها در زمين مي گردد. 12 - برداشت گل در ساعات اول روز (4 - 9 صبح) موقعي که گلها بصورت غنچه باشند بايد انجام شود. 13 - در خشک کردن گلها بايد دقت شود تا رنگ و عطر دلپذير زعفران محفوظ بماند. 14 - بهترين روش خشک کردن زعفران روش توسينگ يا خشک کردن اسپانيايي است که بوسيله هيتر و الک نسوز انجام مي شود. 15 - بالاخره زعفران بايد در ظروف در بسته فلزي، چوبي قلع دار يا شيشه اي در دار دور از نور و رطوبت و حرارت نگهداري شود.

Saturday, October 20, 2007

تست کنکور

مرکز عکسهای کشاورزی

سایت های مفید کشاورزی:

آموزش از راه دور: کتابخانه های دیجیتالی E-learning : Digitization and Digital Libraries
اتحاديه مركزي تعاونيهاي روستايي وكشاورزي ايران
استانداردهای مدیریت اطلاعات کشاورزی Agricultural Information Management Standards
اصطلاحنامه آنلاین AGROVOC
انتشارات فائو(دسترسی تمام متن )
ISMAGبانك مجلات علمي-پژوهشي ایران
بورس کالای کشاورزی ایران
پایگاه اطلاعات آماری کشاورزی سازمان خوار و بار و کشاورزی ملل متحد (FAO )
پایگاه اطلاعات علمی ایرانSID
پایگاه اطلاعات محققین انجمن منطقه ای آریننا
پايگاه ملي داده هاي علوم زمين كشور-بانک اطلاعات سیستمهای اطلاعات جغرافیایی GIS
پایگاههای اطلاعاتی کشاورزی
پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران
پورتال تحقیقات و ترویج سازمان بین المللی فائو

اثر مقادیر مختلف پرتو گاما بر روی رشد و نمو گیاه تك لپه گندم و دو لپه لوبیا:

افزایش روز افزون جمعیت بشری یكی از معضلات دنیای متمدن امروزی است كه خود مشكلات جدیدی از جمله كمبود مواد غذایی در اكثر نقاط جهان و بخصوص كشورهای در حال توسعه به همراه داشته است. در تامین غذا برای چنین جمعیت در حال رشدی، كشت گیاهان زراعتی گندم(گیاه تك لپه) و لوبیا (گیاه دو لپه) به دلیل دارابودن ارزش غذایی بالا اهمیت ویژه أی پید كرده است. در این تحقیق با استفاده از تیمار بذرهای گندم(رقم مهدوی) و لوبیا (رقم لوبیا سفید دانشكده) و مقادیر مختلف پرتو گاما (صفر، 50، 100، 150، 200، 250، 300، 350، 400 گری) تغییرات مورفولوژیكی و برخی از پارمترهای رشد (ارتفاع گیاه، سطح برگ، تعداد برگ، وزن تر و خشك اندام هوایی، وزن خاكستر اندام هوایی، مقدار خاكستر اندام هوایی، خاكستر اندام هوایی، مقدار فسفر و پتاسیم گیاه، تعداد سنبله و تعداد دانه در هر گیاه، وزن دانه، درصد جوانه زنی و رشد بذر) مطالعه گردید. برای هر تیمار مذكور سه تكرار در نظر گرفته شد و در هر تكرار(هرگلدان) پانزده بذر كاشته شد. قبل از اعمال هر تیمار بذرها به دو گروه خشك و مرطوب تقسیم بندی شدند. میزان رطوبت در بذرهای گندم بین 14-12 درصد و در لوبیا بین 5/13-13 درصد در نظر گرفته شد. شرایط كاشت و آبیاری در هر یك از ارقام مورد آزمایش یكسان در نظر گرفته شد. پس از رشد گیاهان نسل والد و تولید خوشه (در گندم) و لگوم(در لوبیا) بذرهای حاصل از آنها بدون اینكه عملیات پرتوتابی راپشت سر بگذارند، در شرایطی همانند والدین كاشته شدند. در گیاهان نسل M1 نیز تغییرات مورفولوژیكی و برخی از پارامترهای رشد بررسی گردید.در تمام صفات مورد مطالعه با افزایش مقدار پر تو، پارامترهای رشد كاهش می یابد. به نظر می رسد كه در مقادیر بالا پرتو شدت نقص های كروموزومی و فیزیولوژیكی بیشتر شده باشد. از جمله تغییرات مورفولوژیكی در گندم باریك شدن برگها و كوتاه شدن میانگره ها رامی توان ذكر كرد كه در مقادیر 150 و 300 گری پرتو گاما در نسلهای M و M1مشاهده می شود. این تغییرات در گیاهان حاصل از بذرهای مرطوب لوبیا به صورت تقسیم لپه به سه یا چهار قسمت با اندازه نامساوی، تغییر شكل برگی، رشد نامتعادل پهنك و كلروز برگی در مقادیر 250 تا 300 گری در گیاهان حاصل از بذرهای خشك در مقادیر 50 گری پرتو گاما نمایان است. مطالعه پارامترهای رشد در گیاهان نسل M گندم و لوبیا نشان می دهد كه مقادیر 100 و 150 گری پرتو گاما موجب افزایش عملكرد گیاه می گردد. مطالعه پارامترهای رشد در گیاهان M1 و مقایسه آن با نسل M نشان داد كه از نظر درصد رشد، سطح برگ، تعداد برگ تفاوتی بین نسلها وجود ندارد. در حالیكه ارتفاع گیاهان حاصل از بذرهای مرطوب در نسل M در مقادیر بالاتر از 150 گری و در نسل M1 در مقادیر بالاتر از 200 گری كاهش معنی داری راو نسبت به شاهد نشان می دهد. همچنین وزن تر اندام هوایی در گیاهان حاصل از بذرهای مرطوب در نسل M در مقادیر 200 گری و در نسل M1در مقادیر 100 و 200 گری افزایش معنی داری در مقایسه با شاهد نشان می دهد. وزن خشك اندام هوایی در گیاهان نسل M1 در مقایسه با نسل M كاهش داشت ولی در مقدار 300 گری پرتو گاما استثنائاً افزایش چشمگیری رانشان داد . به نظر می رسد كه وقوع موتاسیون چنین تغییری راموجب شده است. البته اثبات صحت و یا سقم فرضیه فوق نیاز به مطالعات بیشتر در نسلهای بعدی دارد، مقایسه نتایج حاصل از گیاهان نسل M و M1 لوبیا نشان می دهد كه در دو نسل درصد رشد، سطح برگ، ارتفاع گیاه و وزن خشك از یك روند مشابهی تبعیت می كند. در گیاهان نسل M وزن تر اندام هوایی در مقادیر بالاتر از 150 گری كاهش معنی داری در مقایسه با شاهد دارد در حالیكه در مقادیر 50 تا 150 گری تعداد برگ نسبت به شاهد افزایش معنی داری رادارد. در حالیكه در نسل M1 وزن تر اندام هوایی در مقادیر بالاتر از 100 گری كاهش معنی داری نسبت به شاهد داشته در حالیكه تعداد برگ در مقدار مذكور افزایش معنی داری رادر مقایسه با شاهد نشان می دهد.