پيچيدگي تحولات و متغيرهاي انساني و غيرمنتظره بودن عوامل محيطي واقتصاد جهاني تاثيرگذار بر فعاليتهاي كشاورزي از يكسو، و اهميت راهبردي امنيت غذاييو مقابله با فقر از سوي ديگر«توسعه كشاورزي» را با چالشهاي عميق و گستردهاي روبهروكرده است. روند فزاينده جهانيشدن تجارت محصولات كشاورزي و رقابت گسترده در اينزمينه كه چارچوب معادلات بازار را دگرگون ساخته است، تمامي اجزاي «صنعت كشاورزي» را دستخوش تحولات اساسي و ساختاري خواهد كرد. تاثير عوامل زيستمحيطي و تغييراتآب و هوايي نيز كه تحولات اساسي را در كشاورزي ايجاد كردهاند، در آينده نزديك به طورحتمي بيشترين تأثير مخرب خود را بر فعاليتهاي كشاورزي خواهد گذاشت. با عنايت بهدو مؤلفه فوقالذكر، در دهه آينده سياستگذاران و پژوهشگران عرصه كشاورزي، به رغمعدم آمادگي، با چالشهاي فزاينده و غيرقابل پيشبيني روبهرو خواهند بود.افزايش توان و آمادگي سياستگذاران، پژوهشگران و دستاندركاران بخش كشاورزي براي درك پيچيدگيهاي فزاينده و ارائه راهحلهاي راهبردي نيازمند شناختي «عالمانه» و«بههنگام» از رويدادهاي جهاني و ديدگاههاي نظري ديگر صاحبنظران است. همچنانكهسرعت چشمگير روند جهانيشدن، در عرصه بازار يك چالش جدي براي بهرهبرداران بخش كشاورزي است. جهانيشدن در عرصه اطلاعات و اطلاعرساني نيز يك فرصت طلايي برايپژوهشگران وسياستگذاران بهمنظور كسب آمادگي وپاسخگويي به چالشهاي فوقالذكرفراهم نمودهاست.اطلاعات در عرصه كشاورزي و توسعه روستايي نه تنها به عنوان يكي از اصليتريننهادهها و سرمايهها تلقي ميگردد، بلكه كاراترين «عامل ارتقاي بازده» و اثربخشي ديگر منابعتوليد و توسعه به شمار ميآيد. فنآوري اطلاعات به عنوان بسترساز اطلاعرساني شايد بزرگترين فرصت براي پژوهشگران و سياستگذاران بخش كشاورزي محسوب شود.بهرهبرداري از اين «فرصت» كه نيازمند ابزار، دانش و مهارت است، در شرايط كنوني كشور ما يكي از اساسيترين ضرورتهاست.هدف اصلي از اين مقاله بررسي و ارزيابي تواناييها و آمادگيهاي ايران در حركت بهسوي جامعه اطلاعاتي در بخش كشاورزي و توسعه روستايي است. اين مقاله طرح استقرارشبكه نظام دانش و اطلاعات كشاورزي موسوم به پنداكپ را تشريح ميكند كه بمنظوربهرهگيري از فنآوري اطلاعات (سختافزاري و نرمافزاري) در فرآيند توسعه كشاورزي وروستايي از سوي نويسنده ارائه گرديده و در حال اجراست. محورهايي كه در اين مقاله دنبالخواهند شد به اين شرح هستند:- اهميت فنآوري اطلاعات) (Information Thechnology در تحول نظام دانش كشاورزي Agricultural Knowledge and Information System – AKIS)) - نقش فنآوري اطلاعات در تسريع فرآيند توسعه كشاورزي شامل:الف. نقش فنآوري اطلاعات در افزايش بازده زيستي توليد; ب. نقش فنآوري اطلاعات در افزايش بازده اقتصادي توليد.- ملاحظهها و محدوديتهاي كاربرد فنآوري اطلاعات در توسعه كشاورزي وروستايي- ارائه چارچوب و فرايند اجرايي طرح استقرار شبكه نظام دانش و اطلاعات كشاورزي(نداك) بمنظور بهرهگيري از فنآوري اطلاعات.واژههاي كليدي: 1. فنآوري اطلاعات و ارتباطات; و 2. نظام دانش واطلاعات كشاورزي مقدمهفنآوريهاي ارتباطات و اطلاعات (information communication technologies)از جديدترين دستاوردهاي علمي بشرياند كه بهنظر ميرسد تواناييها و قابليتهاي بسياري را به جامعه انساني عرضه نمودهاند و انتظارميرود بتوانند در رفع مشكلات موجود جامعه بشري مفيد و موثر باشند. بسياري در سراسرجهان بر اين عقيدهاند كه تسريع و تعديل در فرآيند تبادل دانش و اطلاعات از طريقفنآوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي نقش بسيار كليدي در دستيابي به توسعه منابع انساني و توسعه پايدار ايفا خواهند نمود و جامعه مبتني بر دانش و اطلاعات، به عنوان الگوي توسعه پايدار شناخته ميشود.( P.V. Unnikrishnan& E.M. Sreedharan, 2001, Information CommunicationTechnologies)در آستانه هزاره سوم، هنوز توسعه پايدار، امنيت غذايي و مسائل وابسته به آن مهمترينچالشهاي جهاني محسوب ميشوند كه پاسخي اميدواركننده به آنها داده نشده است ونوآوريهاي فنشناختي در عرصه اطلاعات ميبايست بهكار گرفته شوند تا بتوانند در اينعرصهها نيز اثربخشي و كارايي مطلوب داشته باشند.در اين مقاله ضمن بررسي مختصر مهمترين چالشها و مسائل جهاني و ملي توسعهكشاورزي و روستايي، سعي شده است تا جايگاه مديريت دانش و اطلاعات بهعنوان يكفرصت در مواجهه با اين مسائل تبيين شود. همچنين قابليتهايي كه فنآوريهاي اطلاعاتي وارتباطي ميتوانند به برنامههاي توسعه كشاورزي و روستايي ببخشند و راهحلهاي موجودبراي افزايش كارايي بخش كشاورزي و نحوه كاربرد اين فنآوريها نيز مورد بحث قرارگرفتهاند. در اين زمينه، ضمن ارائه برخي تجربههاي عملي كشورهاي در حال توسعه در موردكاربرد فنآوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي، چهارچوبهاي مفهومي و ساختاري طرح شبكهنظام دانش و اطلاعات كشاورزي (نداك) كه جهت اجرا در قالب طرح تكفا توسط نگارنده درسطح وزارت جهاد كشاورزي ارائه شده و در مراحل مقدماتي اجراست، نيز آورده شدهاست.در پايان نيز برخي ملاحظهها و ضرورتهاي قابل توجه در زمينه كاربري فنآوريهاياطلاعاتي در توسعه كشاورزي و روستايي مطرح گرديدهاند.چالشهاي بخش كشاورزي در آستانه هزاره سومتوسعه كشاورزي از مهمترين اولويتها در برنامههاي توسعه ملي كشورهاي در حال توسعه محسوب ميشود. علي رغم چندين دهه فعاليتهاي گوناگون در اين زمينه، اختلاف بينكشورهاي در حال توسعه و توسعهنيافته به جز موارد معدود، بيشتر شده است. از سوي ديگر،حتي در درون كشورهاي توسعهيافته نيز ناهمگني در زمينه رفاه و درآمد و ابعاد گوناگونپيشرفت وجود دارد و حاشيهنشيني يك معضل اساسي محسوب ميشود. اعمال سياستهايمبتني بر رشد اقتصادي، نوسازي صنعتي، انتقال فنآوري، تاكيد بر افزايش توليد و صادراتمنجر به پيامدهاي منفي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي و بهطوركلي ناپايداري بخشكشاورزي در بسياري از كشورها گرديدهاند. رشد فزاينده واردات موادغذايي در اغلب كشورهاي جهان سوم ابعادي نگرانكننده پيدا كرده است. با مطالعه اين شرايط عمدهترين چالشهايي را مطرح ميسازيم كه بخش كشاورزي را در حال حاضر و در آينده تحت تاثير قرار ميدهند:1. جهانيشدن اقتصاد و نظامهاي توليدجهانيشدن و گستردگي وابستگيهاي اقتصادي در سراسر جهان باعث شده است كهتصميمگيري فعاليتهاي زراعي نه تنها در سطح ملي، بلكه حتي در سطح يك مزرعه نيز متاثراز تحولات و تغييرات اقتصاد جهاني و روندهاي آن باشد. اين مسئله فشار زيادي به مجموعهبخش كشاورزي (اعم از سياستگذاران، محققان، كاركنان ترويج و توسعه و بهرهبرداران )وارد ميكند و حجم قابل توجهي از منابع موجود را به خود اختصاص ميدهد. علاوه براقتصاد، نظامهاي توليد نيز به مقدار زيادي متاثر از پديده جهانيشدن هستند. الگوها، روشهاو استانداردهاي كيفي و كمي، همگي در معيار وسيعي مورد سنجش قرار ميگيرند و تقاضا و كشش بازار براساس آنها تعيين ميشود و توليدكنندگان نيز ميبايست به نحوي در اينچهارچوبهاي پويا فعاليت نمايند. با توجه به روند متغير اين الگوها، نظامهاي توليديكشاورزي لزوما ميبايست انعطافپذيري زيادي جهت تطبيق و پذيرش آنها داشته باشند. ازسوي ديگر، پديده جهانيشدن فرصتهايي را نيز در اختيار بخش كشاورزي قرار ميدهد كهدريافت و استفاده از آنها جهت پايداري در رقابتهاي حال و آينده ضرورياند.2 . فرسايش منابع پايه و بحرانهاي زيست محيطيگذشته از صدمههاي ناشي از تخريب محيط زيست بر حيات انساني، از ديگر پيامدهايناشي از تخريب منابع طبيعي در اثر بكارگيري الگوهاي نامناسب توليدي، ميتوان بهناپايداري نظامهاي توليد و بهرهبرداري كشاورزي و از بين رفتن منابع پايه و در نتيجه تحديدامكانات توليدي اشاره نمود. در اين شرايط، از طرفي منابع اوليه و پايه تحت فشارند تا هدفحداكثر توليد محقق گردند و از طرفي، دولتها و دستگاههاي سياستگذار مصمم هستند تانظام بهرهبرداري را به سمت توسعه پايدار و توليد بهينه سوق دهند و اين امر مستلزم پيامدهايي چون كمشدن مقطعي درآمد، استفاده از دانش و فنآوريهاي پيچيدهتر و پيشرفتهتر و افزايش سطح دانش توليدكنندگان است. همچنين، محصولات كشاورزي توليدشده در كشاورزي مدرن مبتني بر روشهاي انقلاب سبز، منشاء بسياري از مشكلات براي سلامتي انسان هستند كه تداوم توليد به اين شيوه را غيرممكن ساخته است. كاهش اينبحرانها و مشكلات مستلزم سرمايهگذاريهاي بيشتر و اتخاذ رهيافتهاي نويني از سويبخش كشاورزي است.3 . فقر و امنيت غذاييدر آستانه هزاره سوم كماكان فقر غذايي اصليترين چالش مرتبط با بخش كشاورزياست. جمعيت رو به رشد جهان نياز روزافزوني به غذا دارد. طبق برآوردها، جمعيت جهان درسال 2025 به حدود 8 ميليارد نفر ميرسد، و هماكنون نيز بيش از 800 ميليون نفر در سراسرجهان از گرسنگي مزمن، و حدود دو ميليارد نفر از سوءتغذيه رنج ميبرند. رفع نيازهايغذايي اين جمعيت منجر به فشار روزافزون به منابع طبيعي پايه و نيز به نظامهاي كشاورزي درجهت افزايش هرچه بيشتر توليد ميگردد. از طرفي نظامهاي توليدي فعلي نيز پايدار نيستند ولذا بحران امنيت غذايي از مهمترين چالشهاي بشري در آستانه هزاره جديد است.فرصتهاي مقابله با بحرانهااگرچه اين چالشها و بحرانها ، موانعي جدي در برابر توسعه محسوب ميشوند، اماتحولات همهجانبه جهاني، فرصتها و امكاناتي را نيز در اختيار قرار دادهاند. فرصتهاي بهوجود آمده در سايه تحولات علمي و فن شناختي در نيم قرن اخير را ميتوان به عنوانفنآوريهاي به وجود آمده در ابزار و مواد، به توان و قدرت دستكاري انسان در مواد; ژن;و اطلاعات خلاصه نمود. در بخش اول ميتوان به فنآوريهاي مكانيكي، شيميايي (شاملماشينآلات، سموم، آفت كشها و انواع مواد مغذي و كودها) اشاره كرد و در گروه دوم،فنآوري زيستي (بيوتكنولوژي) ميتواند منشأ تحولات جدي در بهرهوري توليد و بازدهزيست شناسانه قرار گيرد. گروه سوم، شامل توانمندي انسان در مهندسي و مديريت اطلاعاتاست كه به فن آوري اطلاعات و ارتباطات مشهور است. بيشترين تأكيد اين مقاله در تشريحو توصيف نقش فنآوري ارتباطات به عنوان يك فرصت جهت مواجهه با چالشهاي نوين ومشكلات ديرينه بخش كشاورزي است. يكي از مهمترين ابزارها و فرصتهاي موجود،فنآوريهاي ارتباطي است كه ميتواند در پر كردن شكاف فزاينده اطلاعات، دانش و توسعه،نقشي اساسي ايفا نمايد. فنآوريهاي مزبور ظرفيتهاي فراواني براي كشورهاي در حالتوسعه جهت دستيابي به توسعه پايدار ايجاد نمودهاند.اختلاف توسعهيافتگي پديدهاي است كه ابعاد گوناگوني دارد مانند اختلاف درآمدي،شكاف اطلاعاتي (موسوم به شكاف ديجيتال)، عدم دسترسي و محروميت نسبي ، و به اينترتيب بين جوامع، مناطق و افراد، تمايز و شكاف ايجاد كرده است. فنآوري اطلاعات بهعلت نرخ بالاي سرعت گسترش، هزينه نسبي پايين، قابليت فراگير و قابليت ارتباطات دوسويه ميتواند در رفع مشكلات ناشي از دانش و اطلاعات و نيز عدم دسترسي تاثير قابل توجهيداشته باشد. گسترش روزافزون اينترنت و ارتباطات ماهوارهاي اين امكان را به وجود آوردهاست كه نواحي روستايي دورافتاده نيز بتوانند با هزينه مناسبي در دسترس قرار گيرند. به اين ترتيب، در جهت انجام فعاليتهاي توسعه كه رسانش دانش و اطلاعات اساس آنها را تشكيلميدهند، زمينه مناسبي فراهم آورده شده است.چالشهاي مذكور و بسياري موانع ديگر لزوم اتخاذ راهكارهاي گزينهاي در جهت افزايشكارايي و بهرهوري و بهينهسازي فرآيندهاي توليد كشاورزي و در مقياس كلان، تحقق توسعهكشاورزي و روستايي را اجتنابناپذير كردهاند. امروز، با گذار از نگرش خطي و رفتارگرايانه نسبت به مقوله توسعه و ديدگاه سيستمي به نظام توليد كشاورزي بهعنوان يك كل نگريستهميشود و با توجه به رشد نهادهها و امكانات مورد نياز و در راستاي تحولات جهاني مرتبط،رشد فنآوري مفهوم جامعتري را، در قالب توسعه كمي و كيفي دانش و اطلاعات به عنوان محور فعاليتهاي توسعه، شامل گرديده است. در واقع، ارزش يافتن اطلاعات در كليه فعاليتهاي اقتصادي، از جمله بخش كشاورزي به عنوان يك ابزار كارآمد به منظور تحققاهداف تحققنيافته عصر صنعتي تلقي ميشود. به اين لحاظ، در ديدگاههاي نوين، فرآيند توسعه كشاورزي در قالب سيستمي بهنام نظام دانش و اطلاعات كشاورزي تعريف و شناساييميشود.نظام دانش و اطلاعات كشاورزي، عامل توسعه كشاورزينظام دانش و اطلاعات كشاورزي (نداك) نظامي است كه اجزاي آن شامل مراكز ومجموعههاي توليد، فرآيند (پردازش)، انتقال و كاربرد اطلاعات و دانش كشاورزي بوده واين اجزاء در جهت افزايش محتواي دانش بخش كشاورزي و در نهايت توسعه كشاورزي درتعامل و ارتباط هستند:1 . توليدكنندگان اطلاعات (مانند مراكز پژوهشي، سياست گذاري);2 . پردازشگرانوانتقالدهندگان اطلاعات (مانندنهادهاي ترويجي وسرويسهايخدماتكشاورزيو روستايي); و3 . كاربران اطلاعات (بهرهبرداران كشاورزي)اجزا سهگانه مذكور در واقع عناصر اساسي هستند و به تناسب سطح پيشرفتگي بخش كشاورزي، خردهنظامها، ساز و كارها و عناصر فراوان ديگر، در اين نظام دخيلاند. با بررسيوضعيت نظام مذكور در كشورهاي مختلف ميتوان دريافت كه توسعه كشاورزي رابطهاي معنيدار و علت معلولي با توسعهيافتگي نظام مذكور دارد. از ديدگاه نظام دانش و اطلاعات،اين موارد مهمترين حوزههاي فعاليت و در عين حال مشكلات توسعه كشاورزي و روستاييمحسوب ميشوند:1. كارايي در توليد دانش و اطلاعاتدانش، مجموعهاي از اطلاعاتي است كه به نحوي سازماندهي شدهاند تا يادگيري را تحقق بخشند (Johnson,G.A. 1997, Undrestanding the Role of Data, Information,Knowledge and Wisdom in Site - Specific Management, Proc. North Cent.Weed Sci. Soc.52: 175. Invited Talk) و مشتمل بر اطلاعات، ارزشها، تجربهها و قواعد ذهنياست.( Saadan , Kamarudin,2001, Conceptual Framework for the Development ofKnowledge Management System in Agricultural Research and Development,Asia Pacific Advanced Network Conference , Malaysia) توليد دانش شاملتمام فعاليتهايي است كه طي آن دانش در اثر تعامل فعال بين فرد و محيط او انجام ميشود.در توليد دانش فعاليتها و فرآيندهايي چون اكتساب، ابداع، تجزيه، تركيب و غيره انجامميگيرند. دانش و اطلاعات موردنياز بهرهبرداران در بخش كشاورزي را ميتوان به سه گروهطبقهبندي كرد:الف. اطلاعات و دانش فني كه شامل اخبار و اطلاعات و دانش بكارگيري روشها وابزار در مراحل مختلف توليد است و عموما براي كاربران و بهرهبرداران زراعي كاربرددارد;ب. اطلاعات مديريتي، شامل اطلاعات مديريتي، تصميمسازي و سياستهاي بخش كهبراي مديران، مراكز دستاندركار توسعه و برنامهريزي دولتي و خصوصي كاربرد دارد; وپ. اطلاعات اقتصادي، كه مربوط به امور بازرگاني و تجاري چون قيمتها، نوسانها وروندهاي آنها و صادرات و واردات است كه براي كاربران زراعي، موسسههاي تجاري،واسطهها و مصرفكنندگان محصولات كشاورزي ارزشمند است.كارآيي توليد دانش ناظر بر مواردي چون كيفيت دانش و اطلاعات توليدي، قابليت كاربردو سازماندهي آنها براي كاربرد توسط مخاطبان مختلف (مخاطبمداري) است و دانش واطلاعات مطلوب در كشاورزي نوعا قالب و محتواي مسئله محور هستند كه به معني محوريتمسائل و مشكلات واحد توليدي و توليدكننده است. كليه موارد فوق ميبايست در فرآيند توليد و تبديل دانش مورد نظر قرار گيرند و سازوكارها و مجموعههاي متولي توليد وپردازش دانش، نگرشي تخصصي نسبت به مقولههاي مذكور داشته باشند.2. دسترسي به اطلاعات و دانشنابرابري در دسترسي به دانش و اطلاعات موجود حاكي از عدم رسانش يكنواخت وعادلانه آنها به كليه صاحبان منافع است و در مواردي ميتوان از نوعي رانت اطلاعاتي سخن گفت كه به ناموزوني هرچه بيشتر توسعه كشاورزي در اقشار يا مناطق مختلف دامن ميزند.3. زيرساختهاي ارتباطي وجود زيرساختهاي مخابراتي، شبكهاي و پوششهاي رسانهاي و نيز هزينه كاربري آنهابراي جوامع روستايي و كشاورزي يكي از مسائلي است كه در سياستگذاري براي ايجاد شبكههاي دانش و اطلاعات ميبايست مورد توجه قرار گيرد. به نظر ميرسد كه بسياري از زيرساختهاي موجود در جهت كاربرد بخشهاي صنعت و خدمات طراحي شدهاند ولذاميبايست در سياستهاي كلان ملي براي زمينهسازي ارتباطات نواحي روستايي دورافتاده(مانند دسترسي به اينترنت) اقدامات اساسي صورت گيرد.4. رسانهها، مجراها و روشهاي رسانشياين موارد ناظر بر وجود يك الگو و عزم همگاني از سوي متوليان رسانهاي كشور وطراحان محيطهاي مزبور در زمينه توسعه كشاورزي و روستايياند. جامعه روستايي وكشاورزي (همانند ساير جوامع بشري) داراي الگوها، مجراها و سلسلهمراتب خاص دريافتاطلاعات است. بدون شك، كاركرد و اثربخشي رسانهها در جوامع مختلف متفاوت استولذا در رسانش اطلاعات ميبايست اين تفاوتها درنظر گرفته شوند.توسعه نظام دانش و اطلاعات كشاورزيبا توجه به موارد مطرحشده، نقش و جايگاه فنآوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي در توسعهنظام دانش از ديدگاههاي مختلف قابل بررسي است. از آنجا كه تبادل دانش مهمترين فرآينددروني اين نظام محسوب ميشود، فنآوريهاي مذكور نيز جايگاه كليدي در توسعه آندارند. مهمترين كاربردهاي فنآوريهاي ارتباطات و اطلاعات در توسعه كشاورزي و روستايي به اين قرارند:1. فنآوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي بهعنوان ابزار ارتقاء بهرهوري كشاورزياين فنآوريها ميتوانند ابزاري مهم در توانمندسازي افراد و جوامع باشند و با افزايشتعامل بين افراد و جوامع موجب كسب اطلاعات ارزشمند توسط صاحبان منافع شوند و به اينترتيب كارايي فعاليت و بازدهي آنها افزايش يابد. هماكنون بهسبب همين تعاملها، نوعيحالت گذار از تمايل به داشتن حداكثر اطلاعات (نزد افراد و سازمانها) بهسوي كسب وكاربرد اطلاعات درست و به موقع مشاهده ميشود. فنآوريهاي اطلاعاتي ميتوانند افرادمحروم و دور از دسترس (كشاورزان خردهپا، جوامع روستايي و حاشيهنشينهاي شهري) رادر تمام كشورها، اعم از پيشرفته و توسعهنيافته ، بهطور نسبتا يكساني تحت پوشش قرار دهند. بهطوركلي ميتوان گفت كه اين فنآوريها ميتوانند توانمندي مخاطبان برنامههاي توسعه را در چهار حيطه بهبود بخشند:الف. دسترسي به خدمات پايه (مانند آموزش، بهداشت);ب . بهبود مشاركت اجتماعي و سياسي (از طريق تماس و تعامل بين افراد و گروهها درمناطق مختلف)پ. پشتيباني از فعاليتهاي اقتصادي; وت. بهبود دسترسي به خدمات اعتباري.در كليه زمينههاي فوق تجربههاي قابل توجهي در كشورهاي مختلف وجود دارند كه دراين مقاله به برخي از آنها اشاره ميشود.2 . نقش فنآوريهاي ارتباطات و اطلاعات در افزايش بازده زيست شناسانه توليدعليرغم تلاشهاي زيادي كه در سالهاي گذشته در زمينه نشر و انتقال دانش كشاورزي به بهرهبرداران آن صورت گرفته است، حجم زيادي از دانش و اطلاعات هنوز دور از دسترسبسياري از افراد قرار دارد. علت اين است كه اطلاعات به تنهايي مفيد نيست، مگر اينكه بخشخاصي از آن سازمان يافته و از طريق رابطه بين توليدكنندگان و مصرفكنندگان آن و برايدستيابي به اهداف خاصي مورد تجزيه و تحليل و در نهايت كاربرد قرار گيرد. ناموزوني در ميزان عملكرد محصولات در بين كشاورزان نمونه بارزي از عدم توازن در رسانش اطلاعات مديريت مزرعه است. از طريق رساندن اطلاعات فني براي تمامي بهرهبرداران كشاورزيميتوان امكان كاربرد توصيههاي فني و فنآوريهاي زراعي را در بين تعداد بيشتري ازآنها ايجاد نمود. مهمترين محورهاي اطلاعاتي در اين زمينه عبارتاند از:الف. اطلاعات فني و مهارتهاي توليدي بهتر و كارآمدتر براي انجام امور مزرعه (واحدبهرهبرداري);ب. اطلاعات در زمينه عوامل خطرساز (ريسك)، كاهش مخاطره (ريسك) و ضايعاتتوليدي; وپ. اطلاعات پيشبينيهاي اقليمي (آب و هوا) و تنشهاي محيطي.3. نقش فنآوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي در افزايش بازده اقتصادي توليديكي از بارزترين نوع اطلاعات مفيد در توسعه كشاورزي اطلاعات بازار و قيمتهاست.قيمتها از مهمترين عوامل محرك توليد كشاورزي است و تفاوت قابل توجه بين قيمتمحصول در مزرعه و در بازار مصرف ميتواند از طريق اطلاعرساني به موقع در زمينهقيمتها و عرضه و تقاضا و كشش بازار به نحو مطلوبي كاهش يابد. براساس برخي مطالعات، تجارت الكتروني (e-commerce) ميتواند با كنارگذاشتن برخي واسطهها، درآمد توليدكنندگان فقير را ازطريق ارائه قيمتهاي نهايي گاه تا 10 برابر درآمد معمول آنها افزايش دهد (Simon, Cecchini & Talat shah, Infromation & Communications Technologyas a Tool for Empowerment World Bank Empowerment Source Book, 2002). فنآوريهايارتباطات و اطلاعات ميتوانند، از طريق مرتبطساختن كشاورزان با بازارها، فعاليتهاياقتصادي افراد دور از دسترس را بهبود بخشند و كسب و كار در نواحي روستايي توسعهنيافتهرا رونق بيشتري بدهند.قيمت نهادههاي مصرفي مزرعه (مانند كود، سم و بذر) و نيز قيمتهاي ماشينآلات وادوات و همچنين استانداردهاي كمي و كيفي محصولات، قوانين صادرات و واردات و نظيرآنها نيز اطلاعات مهمي هستند كه ميبايست بهروز در اختيار بهرهبرداران كشاورزي قرارگيرند.نگاهي به چند تجربه مروري بر تجربههاي برخي كشورهاي در حال توسعه در بهكارگيري فنآوري ارتباطات درتوسعه روستايي و كشاورزي نشان ميدهد كه استفاده از فنآوريهاي اطلاعاتي تقريبا درتمامي اين كشورها، به تناسب تواناييهاي آنها، مور توجه است. در اين زمينه نمونههايبسياري از اقدامها و سياستهاي كلان، مانند راهبردهاي ملي توسعه اين فنآوريها وجوددارند و در عين حال ابداعات و ابتكارها و برنامههاي خاصي نيز به صورت زيرمجموعه سياستگذاريهاي كلان انجام گرفتهاند كه در ادامه به برخي از آنها اشاره ميشود.در كشور هند، در جهت همگانيسازي دسترسي به اطلاعات شبكهاي، رايانههاي كوچكي تحت عنوان سيمپوتر Simple , Inexpensive , Multilangual Computer – Simpoter))ساخته شدهاند. اين رايانهها جهت استفاده افراد بيسواد و كمسواد واستفاده اشتراكي در محيطهاي روستايي طراحي شدهاند. نرمافزارهاي آنها به زبان محلياست و كاربرد خوبي در جهت رسانش اطلاعات و كاربري توسط افراد از خود نشان داده اند.در سريلانكا، تحت يك برنامه مشترك يونسكو و دولت، از راديو به عنوان رابط بين مردم واينترنت استفاده ميشود. در اين فعاليت، علاوه بر كسب اطلاعات از شبكههاي مختلف و پخش آنها براي افرادي كه زبان انگليسي نميدانند، اطلاعات درخواستي افراد نيز تهيه وارائه ميشوند. همچنين، يك بانك اطلاعات روستايي نيز از كليه اطلاعات درخواستي تهيهميشود و به طرق مختلف در اختيار افراد قرار ميگيرد. در برزيل، كميته دموكراسي در فنآوري اطلاعات (Committee for Democracy in Information Technology) دورههاي آموزش رايانه براي حاشيهنشينها (به ويژه در شهرها) برگزارمينمايد و هدف از اينكار توانمندسازي افراد و جوامع دورافتاده اطلاعاتي است. انديشهاصلي آن اين است كه آموزش رايانه ميتواند فرصتهاي حضور در بازار كار را براي افرادبيشتر نمايد و به پيشبرد برابري اجتماعي و دموكراسي كمك كند. در هند، تحت برنامه «گيان دوت» (Gyndoot) شبكهاي رايانهاي به وسيله دولت ايجاد شده است كه ازطريق آن روستائيان ميتوانند با صرف هزينه و وقت اندك به مدارك، اطلاعات، اسناد و قوانين دولتي دسترسي پيدا كنند. هزينه كاربري (استفاده) توسط روستائيان و از طريقواسطههايي پرداخت ميشود كه كيوسكهاي دريافت اطلاعات را اداره ميكنند.در بنگلادش، پروژه گرامين فون (Grameen Phone) خدمات استفاده تجاري از تلفن همراه در نواحيروستايي است كه عمدتا بوسيله زنان روستايي براي دريافت كمكها و توصيههاي پزشكي،و اطلاع از قيمتهاي محصولات در نواحي شهري بهكار ميرود. نتايج اين پروژه بسيارموفقيتآميز بوده است و بعنوان نمونه پس از اجراي آن، قيمت فروش محصولات توسط روستاييان در روستاهاي تحت پوشش بيش از گذشته بوده است، چرا كه روستائيان اطلاعاتبيشتري از بازار و قيمتها داشتهاند. تعاوني ملي توسعه لبنيات در هند كه يكي از بزرگترين تعاونيها در جهان است، روزانه به حدود 600 هزار خانوار خدمت ميدهد. اين محصولات(شير) از 96000 روستا در 285 ناحيه جمعآوري ميشوند. نظام رايانهاي مورد كاربرد دراين تعاوني ميتواند به سرعت و در محل، امور خريد، آزمون محتواي چربي شير، صدورصورتحساب و بهطور كلي مديريت امر خريد، جمعآوري، حسابداري و توزيع را انجامدهد. (Simon , Cecchini & Talat Shah, Information & CommunicationsTechnology as a Tool for Empowerment World Bank Empowerment SourceBook, 2002)سياست ملي كشاورزي در كشور مالزي (برنامه 2010ـ1998) در جهت مواجهه مطلوببا چالشهاي توسعه كشاورزي و روستايي،براساس رهيافت مديريت دانش پايهريزي شدهاست. اين سياست به منظور بهبود مديريت كارشناسانه امور كشاورزي، به بهرهوري بيشتر،جلوگيري از دوبارهكاريها، كاربرد بهتر منابع موجود، تشويق به استفاده از بهترين روشهايموجود در توليد، بهبود سرويسدهي به جوامع كشاورزي و در عين حال درك و كسب بهترنيازهاي محيطهاي كشاورزي و روستايي اتخاذ شده است. (Saadan, Kamarudin. 2001. Conceptual Framework for the Development ofKnowledge Management System in Agricutural Research and Development .Asia Pacific Advanced Network Conference, Malaysia)در مصر، استفاده از نظامهاي خبره (Expert Systems) رايانهاي به منظور گسترش دانش و اطلاعاتمديريتي (فني و اقتصادي) مزرعه، توسط بهرهبرداران به ميزان زيادي گسترش يافته است. دراين نظام كليه اطلاعات لازم براي مديريت مزرعه درباره محصولات و شرايط مختلف جمعآوري ميشوند و در نرمافزارهايي كه براساس نظامهاي هوشمند طراحي شدهاند، دراختيار مصرفكنندگان آنها قرار ميگيرند.در ايران نيز تجربههايي در زمينه نظامهاي تلفني پاسخگو (در استان اصفهان و نيز موسسهتحقيقات خاك وآب) و نيز نظامهاي شبكهاي مبادله اطلاعات براساس پايگاههاي اينترنتيدر برخي استانها وجود دارد كه تلفيق آنها نيز در قالب طرح نداك، مورد نظر است.
Sunday, October 28, 2007
Friday, October 26, 2007
پدیده وارونگی هوا و اثر گلخانه ای
هوا ضروریترین ماده برای ادامه حیات موجود زنده است. هر انسان به طور متوسط روزانه 16 کیلوگرم هوا مصرف می کند و این در حالی است که فقط 5/1 کیلوگرم آب و حدود 1 کیلوگرم غذا مصرف می کند. معمولا در لایه پایین جو درجه حرارت هوا با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. بنابر این، طبیعی است که حرکت صعودی هوا به وجود می آید. ادامه مطلب ...
پدیده وارونگی و اثر گلخانه ای چیست؟هوا ضروریترین ماده برای ادامه حیات موجود زنده است. هر انسان به طور متوسط روزانه 16 کیلوگرم هوا مصرف می کند و این در حالی است که فقط 5/1 کیلوگرم آب و حدود 1 کیلوگرم غذا مصرف می کند .
وارونگي (Inversion) چيست؟معمولا در لایه پایین جو درجه حرارت هوا با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. بنابر این، طبیعی است که حرکت صعودی هوا به وجود می آید و آلودگیها را با خود به طبقات بالای جو می برد و از محل تنفس دور می کند؛ اما در بعضی از شرایط جغرافیایی خاص (مانند احاطه شدن شهری با کوهها)، لایه هوای گرم - همچون سقف شیشه ای که بالای شهر را بپوشاند باشد - هوای سرد پایین را محبوس می کند و مانع از بالا رفتن و دور شدن آلودگی از سطح شهر می شود. در این حالت، جریان هوا برعکس می شود و باعث پایداری بیشتر هوا و تراکم گازهای آلاینده تا حد بسیار خطرناک می شود که به این حالت وارونگی جوی اطلاق می شود. متأسفانه، تهران بیش از دو سوم روزهای سال (حدود 250 روز) با پدیده وارونگی جوی روبروست. این حالت بیشتر در پاییز و زمستان روی می دهد.
اثر گلخانه ای چیست؟در روزی آفتابي و خنك، هواي درون گلخانه بسيار گرمتر از هواي آزاد بيرون است. اين امر به سبب آن است كه گلخانه مثل مجرایي يكطرفه عمل مي كند. شيشه به نور خورشيد اجازه مي دهد که وارد شود، اما جلوی خروج بخش زيادي از حرارتي را می گیرد كه سعي در خارج شدن دارد. زمين و اتمسفر اطراف آن به شكل مشابهي عمل مي كند. تابش نور خورشيد سطح زمين را گرم مي كند، پرتو از درون جو به سمت بالا بازتابيده مي شود، اما راه خروج آن با گازهاي گلخانه اي سد مي شود. گازهاي گلخانه اي عبارت اند از: دي اكسيد كربن، بخار آب، گاز متان. اين پديده به «اثر گلخانه اي» معروف است. بدون وجود اين پديده، دماي زمين سردتر خواهد بود. بشر با سوزاندن سوختهاي فسيلي (مثل زغال سنگ و نفت) باعث زیاد شدن مقدار دی اکسید کربن در اتمسفر به میزان 3/0% در سال میشود. از آنجایی که دی اکسید کربن از گازهای گلخانهای بسیار خطرناک است، دانشمندان با زیاد شدن میزان آن در جو انتظار بالا رفتن دمای زمین را دارند. در صد سال اخیر، میانگین دمای زمین در حدود 5/0 درجه سانتیگراد (1 درجه فارنهایت) افزایش پیدا کرده است. در صورتی که این افزایش در دمای زمین ادامه پیدا کند، تقریبا به طور حتم روی سطح آب دریاها تأثیر خواهد گذاشت و این رخداد ممکن است ساختار آب و هوایی زمین را تغییر دهد.
پیامدها: برخی از مناطق ممکن است به طور فزایندهای سردتر شوند و مناطق حاصلخیز و کشاورزی ممکن است خشک شوند و کارایی کشاورزی خود را از دست بدهند. بسیاری از کشورها در حال حاضر مشغول کم کردن میزان تولیدات گازهای گلخانهای خودند، اما هیچ کس نمیداند که آیا همین مقدار واکنش کشورها برای جلوگیری از خطر جهانی حاصل از گرم شدن هوای زمین کافی است یا خیر؟ تابشهای خورشیدی پس از عبور از فضا به زمین و اتمسفر می رسد و قسمت بزرگی از آن در کره زمین جذب میشود. کره زمین، پس از گرم شدن، امواج گرم را به صورت تابشهای فروسرخ به فضا باز میتاباند. قسمتی از این تابشهای فروسرخ از اتمسفر عبور می کند و قسمتی دیگر را گازهای گلخانهای موجود در اتمسفر جذب می کند و به سطح زمین بازتابانیده میشود.گازهای گلخانهای موجود در جو زمین کسری از انرژی خورشیدی رسیده به زمین را در داخل اتمسفر نگه میدارند و دمای زمین بر اثر این انرژی در حد مناسبی ثابت باقی میماند. این عمل گازهای گلخانهای را «اثر گلخانهای» نامیدهاند. گفتنی است که اگر اثر گلخانهای در جو زمین وجود نداشت، دمای کره زمین حدود 5/15 درجه سانتیگراد نسبت به حال کمتر میشد و عصر یخبندان دیگری را رقم میزد. همچنین، در صورتی که موجودی گازهای گلخانهای در داخل اتمسفر زیادتر از حد متعارف شود، موازنه انرژی زمین به هم میخورد و انرژی بیشتری در داخل اتمسفر زمین باقی میماند. انرژی بیشتر گرم شدن زمین را در پی خواهد داشت. البته، نمی توان این فرضیه را قوی دانست و باور کرد که - بر طبق قوانین فیزیک - هیچ انرژیی در طبیعت از دست نمی رود و به دیگر انرژی تبدیل میشود. بنابر این، نظر این است که نمی توان رابطهای بین اثر گلخانهای و بالا رفتن دمای کره زمین پیدا کرد
پدیده وارونگی و اثر گلخانه ای چیست؟هوا ضروریترین ماده برای ادامه حیات موجود زنده است. هر انسان به طور متوسط روزانه 16 کیلوگرم هوا مصرف می کند و این در حالی است که فقط 5/1 کیلوگرم آب و حدود 1 کیلوگرم غذا مصرف می کند .
وارونگي (Inversion) چيست؟معمولا در لایه پایین جو درجه حرارت هوا با افزایش ارتفاع کاهش می یابد. بنابر این، طبیعی است که حرکت صعودی هوا به وجود می آید و آلودگیها را با خود به طبقات بالای جو می برد و از محل تنفس دور می کند؛ اما در بعضی از شرایط جغرافیایی خاص (مانند احاطه شدن شهری با کوهها)، لایه هوای گرم - همچون سقف شیشه ای که بالای شهر را بپوشاند باشد - هوای سرد پایین را محبوس می کند و مانع از بالا رفتن و دور شدن آلودگی از سطح شهر می شود. در این حالت، جریان هوا برعکس می شود و باعث پایداری بیشتر هوا و تراکم گازهای آلاینده تا حد بسیار خطرناک می شود که به این حالت وارونگی جوی اطلاق می شود. متأسفانه، تهران بیش از دو سوم روزهای سال (حدود 250 روز) با پدیده وارونگی جوی روبروست. این حالت بیشتر در پاییز و زمستان روی می دهد.
اثر گلخانه ای چیست؟در روزی آفتابي و خنك، هواي درون گلخانه بسيار گرمتر از هواي آزاد بيرون است. اين امر به سبب آن است كه گلخانه مثل مجرایي يكطرفه عمل مي كند. شيشه به نور خورشيد اجازه مي دهد که وارد شود، اما جلوی خروج بخش زيادي از حرارتي را می گیرد كه سعي در خارج شدن دارد. زمين و اتمسفر اطراف آن به شكل مشابهي عمل مي كند. تابش نور خورشيد سطح زمين را گرم مي كند، پرتو از درون جو به سمت بالا بازتابيده مي شود، اما راه خروج آن با گازهاي گلخانه اي سد مي شود. گازهاي گلخانه اي عبارت اند از: دي اكسيد كربن، بخار آب، گاز متان. اين پديده به «اثر گلخانه اي» معروف است. بدون وجود اين پديده، دماي زمين سردتر خواهد بود. بشر با سوزاندن سوختهاي فسيلي (مثل زغال سنگ و نفت) باعث زیاد شدن مقدار دی اکسید کربن در اتمسفر به میزان 3/0% در سال میشود. از آنجایی که دی اکسید کربن از گازهای گلخانهای بسیار خطرناک است، دانشمندان با زیاد شدن میزان آن در جو انتظار بالا رفتن دمای زمین را دارند. در صد سال اخیر، میانگین دمای زمین در حدود 5/0 درجه سانتیگراد (1 درجه فارنهایت) افزایش پیدا کرده است. در صورتی که این افزایش در دمای زمین ادامه پیدا کند، تقریبا به طور حتم روی سطح آب دریاها تأثیر خواهد گذاشت و این رخداد ممکن است ساختار آب و هوایی زمین را تغییر دهد.
پیامدها: برخی از مناطق ممکن است به طور فزایندهای سردتر شوند و مناطق حاصلخیز و کشاورزی ممکن است خشک شوند و کارایی کشاورزی خود را از دست بدهند. بسیاری از کشورها در حال حاضر مشغول کم کردن میزان تولیدات گازهای گلخانهای خودند، اما هیچ کس نمیداند که آیا همین مقدار واکنش کشورها برای جلوگیری از خطر جهانی حاصل از گرم شدن هوای زمین کافی است یا خیر؟ تابشهای خورشیدی پس از عبور از فضا به زمین و اتمسفر می رسد و قسمت بزرگی از آن در کره زمین جذب میشود. کره زمین، پس از گرم شدن، امواج گرم را به صورت تابشهای فروسرخ به فضا باز میتاباند. قسمتی از این تابشهای فروسرخ از اتمسفر عبور می کند و قسمتی دیگر را گازهای گلخانهای موجود در اتمسفر جذب می کند و به سطح زمین بازتابانیده میشود.گازهای گلخانهای موجود در جو زمین کسری از انرژی خورشیدی رسیده به زمین را در داخل اتمسفر نگه میدارند و دمای زمین بر اثر این انرژی در حد مناسبی ثابت باقی میماند. این عمل گازهای گلخانهای را «اثر گلخانهای» نامیدهاند. گفتنی است که اگر اثر گلخانهای در جو زمین وجود نداشت، دمای کره زمین حدود 5/15 درجه سانتیگراد نسبت به حال کمتر میشد و عصر یخبندان دیگری را رقم میزد. همچنین، در صورتی که موجودی گازهای گلخانهای در داخل اتمسفر زیادتر از حد متعارف شود، موازنه انرژی زمین به هم میخورد و انرژی بیشتری در داخل اتمسفر زمین باقی میماند. انرژی بیشتر گرم شدن زمین را در پی خواهد داشت. البته، نمی توان این فرضیه را قوی دانست و باور کرد که - بر طبق قوانین فیزیک - هیچ انرژیی در طبیعت از دست نمی رود و به دیگر انرژی تبدیل میشود. بنابر این، نظر این است که نمی توان رابطهای بین اثر گلخانهای و بالا رفتن دمای کره زمین پیدا کرد
گروه بندی گیاهان زراعی
گیاهان زراعی بسیار متنوع بوده ،به صورت های مختلفی مصرف گشته و در عملیات زراعی نیز تفاوت های زیادی با یكدیگر دارند. با این حال ،كیاهان زراعی مختلف دارای وجوه اشتراك زیادی می باشند. به طور كلی گیاهان زراعی را می توان به صورت های مختلفی از جمله بر اساس خصوصیات گیاهشناسی و تكاملی ، هدف تولید و مورد مصرف ، طول عمر گیاه ، نیازهای محیطی و شرایط مطلوب رشد، عملیات زراعی و غیره گروه بندی نمود. محصولات زراعی به دلیل دارا بودن خصوصیات مختلف و چند هدفی بودن تولید ممكن است در دو یا چند گروه مختلف قرار گیرند.
طبقه بندی علمی گیاهان
نام گیاهان مختلف از یك مكان به مكان دیگر متفاوت بوده و یا گاهی گیاهان كاملا متفاوتی به یك اسم نامیده می شوند. مثلا انواع گندم بای افراد غیر متخصص مفهوم گندم را دارد، اما گندم معمولی كه برای تهیه نان استفاده می شود از گندم دوروم كه برای تهیه ماكارونی مصرف می شود تفاوت های ژنتیكی و همچنین مصرفی زادی دارد. تولید نان خوب از گندم دوروم و تولید ماكارونی خوب از گندم نان امكان پذیر نیست. برای آن كه افراد متخصص یكدیگر را درك نمایند و دقیقا بدانند در باره ی چه گیاها صحبت می كنند، گیاهان را به روشی موسوم به سیستم طبقه بندی علمی نامگذاری كرده اند.این روش كه دقیقترین روش ها است توسط لینه(Carolous Linnaeus) بنیان گذاری شده است و به همین نام هم معروف می باشد.در این روش موجودات را بر اساس خصوصیات ریخت شناسی ، تكاملی و ژنتیكی در هفت طبقه قرار می دهند. ترتیب طبقات عبارتند از :
1- سلسله(Kingdom)
2- بخش(Division)
3- رده یا طبقه(Class)
4- راسته(Order)
5- تیره یا خانواده(Family)
6- جنس(Genus)
7- گونه(Species)
گیاهان زراعی به رده ی نهاندانگان تعلق دارند. هر گونه ی گیاهی مجموعه ای از گیاهان را در بر می گیرد كه از نظر خصوصیات ظاهری شباهت های زیادی با یكدیگر داشته و بتوانند به سهولت و بدون اتخاذ تكنیك های خاص مانند انتقال جنین و غیره با یكدیگر لقاح یافته و تولید بذر نمایندع به طوری كه بذر حاصل بتواند سبز لید مثل مجدد انجام پذیر باشد. مجموعه ای از گونه های كه در بعضی خصوصیات مشنرك هستند یك جنس گیاهی را تشكیل می دهند.
در طبقه بندی علمی ، هر گیاه را با اسم گونه و جنس آن مشخص می سازند.به همین جهت این سیستم نامگذاری را دو اسمی نیز گویند. مثلا نام علمی گندم نان Triticum aestivum می باشد. Triticum مشخص جنس و aestivum مشخص گونه گندم نان است.
گروه بندی گیاهان زراعی بر اساس هدف تولید و مورد مصرف:
در این گروه بندی نوع محصول تولید شده و نحوه ی مصرف آن مورد نظر است و چون یك محصول با اهداف مختلفی تولید میشود ممكن است در چند گروه قرار گیرد.
1- غلات: گیاهانی از تیره ی غلات هستند كه به منظور تولید دانه كشت میگردند. دانه ی حاصله عمدتا به مصرف تغذیه انسان یا دام می رسد مثل گندم، جو ... دانهی این گیاهان از نظر نشاسته غنی و از لحاظ پرتئین نسبتا فقیر می باشد.
2- حبوبات: گیاهانی از تیره ی بقولات هستند كه برای تولید دانه كشت می شوند. دانه ی حاصله عمدتا به مصرف انسان می رسد مثل لوبیا، نخود و .... دانه های حبوبات از نظر پرتئین غنی می باشند.
3- گیاهان روغنی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه جهت روغن گیری از دانه ی تولیدی كشت می شوند مثل پنبه، كتان ، لوبیای روغنی و ....
4- گیاهاعلوفه ای: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه جهت استفاده از قسمت های هوایی ( به صورت تازه ،خشك و یا سیلو شده) در تغذیه ی دام كشت می گردند. مانند ذرت علوفه ای ، علف سودان و....
5- گیاهان ریشه ای: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای استفاده از ریشه ی غده ای آنها كشت می گردند، مانند چغندر، شلغم و ....
6- گیاهان لیفی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای استفاده از الیاف آنها كشت می گردند. این الیاف ممكن است از پوست دانه منشاء یافته (مانند پنبه) و یا از فیبرهای مستجات آوند آبكشی اولیه تشكیل یلفته با شند (مانند كتان و كنف)
7- گیاهان غذه ای : گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای استفاده از ساقه ضخیم شده و زیرزمینی آنها كشت می گردند مانند سیب زمینی معمولی.
8- گیاهان قندی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای قندگیری از عصاره ی شیرین آنها كشت می گردند مثل نیشكر و چغندر قند.
9- گیاهان دارویی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه به منظور استفاده از مواد مخدر آنها و یا تهیه ادویه كشت می شوند مانند توتون ، قهوه، چای و .....
گروه بندی بر اساس مورد مصرف خاص:
این گروه بندی بر اساس اهداف تولیدی و یا زراعی خاص انجام شده است:
1- گیاهان با مصرف پوششی یا كود سبز
2- گیاهان جهت كشت جانش
3- گیاهان با مصرف قصیلی( علوفه ی تر)
4- گیاهان با مصرف سیلویی
5- گیاهان همراه
6- گیاهان مكمل
گروه بندی بر اساس عكس العمل به طول روز:
در این گروه بندی چگونگی عكس العگیاه نسبت به طول روز(طول شب) در رابطه با تبدیل مریستم رویشی به جوانه ی گل مورد نظر است. در این گروه بندی گیاهان را به دو گروه روز بلند و روز كوتاه تقسیم می كنند و اگر نسبت به طول روز عكس ال عملی نداشته باشند بی تفاوت نامیده می شوند. بسیاری از ارقام اصلاح شده ی گیاهان زراعی عكس العمل زیادی به طول روز ندارند و بی تاوت می باشند. علاوه بر طول روز عواملی مانند بالایی حرار، كمبود ازت و رطوبت خاك، افزایش سن گیاه و ذخیره ی غذایی آن در تسریع انتقال از مرحله ی رویشی به مرحله ی زایشی نقش دارد.
گروه بندی بر اساس طول دوره ی رشد:
هر گاه جمعیت بزرگی از ارقام یك گو نه مورد توجه قرار می گیرد، مشاهده می شود كه بعضی بسیار زود و بعضی بسیار دیر به گل رفته و سیكل حیاتی خود را تكمیل می كنند. لذا ارقام یك گیاه ممكن است بر اسا س تعداد روز از سبز شدن تا رسیدگی به گروه های زودرس و میان رس و دیررس تقسیم نمود.
گروه بندی بر اساس حرارت مطلوب رشد:
این گروه بندی بر اساس شرایط حرارتی مناسب رشد محصول انجام شده و در نتیجه نشانگر بخشی از سال است كه محصول در آن رشد مطلوبی انجام می دهد. این قسمت بندی مطلق نبوده و و گیاهان زیادی در حد فاصل دو گروه قرار می گیرند.
1- گیاهان سرمادوست: این گیاهان بهترین رشد خود را در هوای خنك (حدود 15 تا 25 درجه سانتی گراد) انجام می دهند در هوای گرم ( بیش از 30 درجه سانتی گراد) آسیب می بینند و ماهیتا روز بلند می باشند مانند گندم، جو، سیب زمینی، نخود و.............
2- گیاهان گرمادوست: این گیاهان بهترین رشد خود را در هوای نسبتا گرم (حدود 20 تا 30 درجه سانتی گراد) داشته و رشد آنها در هوای خنك بسیار كند می باشد.این گیاهان روز كوتاه بوده و شامل گیاهانی مثل لوبیای چشم بلبلی، ماش، ذرت و .....
گروه بندی بر اساس طول عمر:
اساس این گروه بندی طول دوره ی معمول رشد محصول بر حسب سال زراعی و تاریخ كاشت معمول برای برداشت محصول اقتصادی می باشد.در گروه بندی بر اساس طول عمر گیاه كروه های یكساله،چندساله و دوساله قرار می گیرند. حداكثر طول رشد گیاهان یكساله كمتر از یك سال زراعی ، دوساله بیش از یك سال زراعی و معمولا سه فصل زراعی و چندساله بیش از دو وغالبا چند سال زراعی طول می كشد.
گروه بندی بر اساس عملیات زراعی:
در این گروه بندی امكان انجام عملیات وجین در بین ردیف های كاشت مورد نظر است:
1-گیاهان وجینی: حجم رویشی هر بوته زیاد بوده و معمولا با فاصله ردیف بیش از 40 سانتی متر كشت می شوند مانند سیب زمینی ، پنبه و....
2-گیاهان غیر وجینی: حجم رویشی هر بوته كم است و در نتیجه گیاه با تراكم زیاد و به صورت پراكنده یا با فاصله ی ردیفهای كمتر از 40 سانتی متر كشت می شوند مانند گندم ، جو و.......
منبع: کلوب متخصصین کشاورزی
طبقه بندی علمی گیاهان
نام گیاهان مختلف از یك مكان به مكان دیگر متفاوت بوده و یا گاهی گیاهان كاملا متفاوتی به یك اسم نامیده می شوند. مثلا انواع گندم بای افراد غیر متخصص مفهوم گندم را دارد، اما گندم معمولی كه برای تهیه نان استفاده می شود از گندم دوروم كه برای تهیه ماكارونی مصرف می شود تفاوت های ژنتیكی و همچنین مصرفی زادی دارد. تولید نان خوب از گندم دوروم و تولید ماكارونی خوب از گندم نان امكان پذیر نیست. برای آن كه افراد متخصص یكدیگر را درك نمایند و دقیقا بدانند در باره ی چه گیاها صحبت می كنند، گیاهان را به روشی موسوم به سیستم طبقه بندی علمی نامگذاری كرده اند.این روش كه دقیقترین روش ها است توسط لینه(Carolous Linnaeus) بنیان گذاری شده است و به همین نام هم معروف می باشد.در این روش موجودات را بر اساس خصوصیات ریخت شناسی ، تكاملی و ژنتیكی در هفت طبقه قرار می دهند. ترتیب طبقات عبارتند از :
1- سلسله(Kingdom)
2- بخش(Division)
3- رده یا طبقه(Class)
4- راسته(Order)
5- تیره یا خانواده(Family)
6- جنس(Genus)
7- گونه(Species)
گیاهان زراعی به رده ی نهاندانگان تعلق دارند. هر گونه ی گیاهی مجموعه ای از گیاهان را در بر می گیرد كه از نظر خصوصیات ظاهری شباهت های زیادی با یكدیگر داشته و بتوانند به سهولت و بدون اتخاذ تكنیك های خاص مانند انتقال جنین و غیره با یكدیگر لقاح یافته و تولید بذر نمایندع به طوری كه بذر حاصل بتواند سبز لید مثل مجدد انجام پذیر باشد. مجموعه ای از گونه های كه در بعضی خصوصیات مشنرك هستند یك جنس گیاهی را تشكیل می دهند.
در طبقه بندی علمی ، هر گیاه را با اسم گونه و جنس آن مشخص می سازند.به همین جهت این سیستم نامگذاری را دو اسمی نیز گویند. مثلا نام علمی گندم نان Triticum aestivum می باشد. Triticum مشخص جنس و aestivum مشخص گونه گندم نان است.
گروه بندی گیاهان زراعی بر اساس هدف تولید و مورد مصرف:
در این گروه بندی نوع محصول تولید شده و نحوه ی مصرف آن مورد نظر است و چون یك محصول با اهداف مختلفی تولید میشود ممكن است در چند گروه قرار گیرد.
1- غلات: گیاهانی از تیره ی غلات هستند كه به منظور تولید دانه كشت میگردند. دانه ی حاصله عمدتا به مصرف تغذیه انسان یا دام می رسد مثل گندم، جو ... دانهی این گیاهان از نظر نشاسته غنی و از لحاظ پرتئین نسبتا فقیر می باشد.
2- حبوبات: گیاهانی از تیره ی بقولات هستند كه برای تولید دانه كشت می شوند. دانه ی حاصله عمدتا به مصرف انسان می رسد مثل لوبیا، نخود و .... دانه های حبوبات از نظر پرتئین غنی می باشند.
3- گیاهان روغنی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه جهت روغن گیری از دانه ی تولیدی كشت می شوند مثل پنبه، كتان ، لوبیای روغنی و ....
4- گیاهاعلوفه ای: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه جهت استفاده از قسمت های هوایی ( به صورت تازه ،خشك و یا سیلو شده) در تغذیه ی دام كشت می گردند. مانند ذرت علوفه ای ، علف سودان و....
5- گیاهان ریشه ای: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای استفاده از ریشه ی غده ای آنها كشت می گردند، مانند چغندر، شلغم و ....
6- گیاهان لیفی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای استفاده از الیاف آنها كشت می گردند. این الیاف ممكن است از پوست دانه منشاء یافته (مانند پنبه) و یا از فیبرهای مستجات آوند آبكشی اولیه تشكیل یلفته با شند (مانند كتان و كنف)
7- گیاهان غذه ای : گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای استفاده از ساقه ضخیم شده و زیرزمینی آنها كشت می گردند مانند سیب زمینی معمولی.
8- گیاهان قندی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه برای قندگیری از عصاره ی شیرین آنها كشت می گردند مثل نیشكر و چغندر قند.
9- گیاهان دارویی: گیاهانی از تیره های مختلف هستند كه به منظور استفاده از مواد مخدر آنها و یا تهیه ادویه كشت می شوند مانند توتون ، قهوه، چای و .....
گروه بندی بر اساس مورد مصرف خاص:
این گروه بندی بر اساس اهداف تولیدی و یا زراعی خاص انجام شده است:
1- گیاهان با مصرف پوششی یا كود سبز
2- گیاهان جهت كشت جانش
3- گیاهان با مصرف قصیلی( علوفه ی تر)
4- گیاهان با مصرف سیلویی
5- گیاهان همراه
6- گیاهان مكمل
گروه بندی بر اساس عكس العمل به طول روز:
در این گروه بندی چگونگی عكس العگیاه نسبت به طول روز(طول شب) در رابطه با تبدیل مریستم رویشی به جوانه ی گل مورد نظر است. در این گروه بندی گیاهان را به دو گروه روز بلند و روز كوتاه تقسیم می كنند و اگر نسبت به طول روز عكس ال عملی نداشته باشند بی تفاوت نامیده می شوند. بسیاری از ارقام اصلاح شده ی گیاهان زراعی عكس العمل زیادی به طول روز ندارند و بی تاوت می باشند. علاوه بر طول روز عواملی مانند بالایی حرار، كمبود ازت و رطوبت خاك، افزایش سن گیاه و ذخیره ی غذایی آن در تسریع انتقال از مرحله ی رویشی به مرحله ی زایشی نقش دارد.
گروه بندی بر اساس طول دوره ی رشد:
هر گاه جمعیت بزرگی از ارقام یك گو نه مورد توجه قرار می گیرد، مشاهده می شود كه بعضی بسیار زود و بعضی بسیار دیر به گل رفته و سیكل حیاتی خود را تكمیل می كنند. لذا ارقام یك گیاه ممكن است بر اسا س تعداد روز از سبز شدن تا رسیدگی به گروه های زودرس و میان رس و دیررس تقسیم نمود.
گروه بندی بر اساس حرارت مطلوب رشد:
این گروه بندی بر اساس شرایط حرارتی مناسب رشد محصول انجام شده و در نتیجه نشانگر بخشی از سال است كه محصول در آن رشد مطلوبی انجام می دهد. این قسمت بندی مطلق نبوده و و گیاهان زیادی در حد فاصل دو گروه قرار می گیرند.
1- گیاهان سرمادوست: این گیاهان بهترین رشد خود را در هوای خنك (حدود 15 تا 25 درجه سانتی گراد) انجام می دهند در هوای گرم ( بیش از 30 درجه سانتی گراد) آسیب می بینند و ماهیتا روز بلند می باشند مانند گندم، جو، سیب زمینی، نخود و.............
2- گیاهان گرمادوست: این گیاهان بهترین رشد خود را در هوای نسبتا گرم (حدود 20 تا 30 درجه سانتی گراد) داشته و رشد آنها در هوای خنك بسیار كند می باشد.این گیاهان روز كوتاه بوده و شامل گیاهانی مثل لوبیای چشم بلبلی، ماش، ذرت و .....
گروه بندی بر اساس طول عمر:
اساس این گروه بندی طول دوره ی معمول رشد محصول بر حسب سال زراعی و تاریخ كاشت معمول برای برداشت محصول اقتصادی می باشد.در گروه بندی بر اساس طول عمر گیاه كروه های یكساله،چندساله و دوساله قرار می گیرند. حداكثر طول رشد گیاهان یكساله كمتر از یك سال زراعی ، دوساله بیش از یك سال زراعی و معمولا سه فصل زراعی و چندساله بیش از دو وغالبا چند سال زراعی طول می كشد.
گروه بندی بر اساس عملیات زراعی:
در این گروه بندی امكان انجام عملیات وجین در بین ردیف های كاشت مورد نظر است:
1-گیاهان وجینی: حجم رویشی هر بوته زیاد بوده و معمولا با فاصله ردیف بیش از 40 سانتی متر كشت می شوند مانند سیب زمینی ، پنبه و....
2-گیاهان غیر وجینی: حجم رویشی هر بوته كم است و در نتیجه گیاه با تراكم زیاد و به صورت پراكنده یا با فاصله ی ردیفهای كمتر از 40 سانتی متر كشت می شوند مانند گندم ، جو و.......
منبع: کلوب متخصصین کشاورزی
Wednesday, October 24, 2007
تأثير مواد غذايي خاك در كيفيت برنج
كشاورزان چيني از زمان هاي بسيار دور رابطه بين خواص مختلف خاك و ميزان محصول و كيفيت برنج را به خوبي مي شناختهاند. ولي تاكنون، تعداد اندكي تحقيقات علمي در اين مورد وجود دارد. اين مقاله رابطهي بين مواد غذايي خاكهاي مختلف و كيفيت برنج را در 9 شاخص كيفي استان هونان چين مورد آزمايش قرار داده است.
شش نوع خاك زراعي شاليزاري متفاوتي جمع آوري و در آزمايشهاي گلداني طوري مورد استفاده قرار گرفتند كه از نظر عوامل خارجي (محيطي) و مراقبتهاي زراعي يكسان بوده و به اين ترتيب اثر عناصر غذايي در كيفيت برنج را بررسي كردند.
نتايج نشان مي دهد كه ماده آلي خاك نيز مانند محتويات ازت ، گوگرد، كلسيم ، منيزيم ، منگنز ، مس ، موليبدن و كلر با كيفيت برنج ارتباط دارد. به هر حال كيفيت برنج با هر دو عامل محيط و زادشناسي (Genetic) تعيين ميشود. بنابراين، هر رقمي از برنج نسبت به شرايط محيطي مختلف مي تواند پاسخ هاي متفاوتي داشته باشند و با در نظر گرفتن چنين حقايقي بايستي نتيجه گيري شوند.
شش نوع خاك مورد مطالعه عبارت بودند از: (1) خاك زرد متمايل به قرمز (2) خاك زرد، (3) خاك آهكي ارغواني، (4) خاك رسي ارغواني،(5) خاك زرد خاكستري و (6) خاك زرد. اين نمونهها از لايههاي خاك شخم خورده مزارع شاليزاري مختلف جمع آوري شدند. عناصر غذايي هر يك از اين خاكها به روش تجزيهاي تعيين و در جدول 1 نمايش داده شد.
بوتههاي برنج در گلدانهاي محتوي 30 كيلوگرم خاك خشك شده نشاء شد. و گلدانها براي هر نوع خاك در شش تكرار به طور تصادفي در مزرعه قرار داده شدند. اين آزمايش در سه دورهي كشت متوالي انجام شد. برنجهاي مورد آزمايش عبارت بودند از زودرس 40-61-82 و ارقام ديررس Xiang Yu 102
و .002-8X-88
كودهايي كه در اين آزمايشها به كار رفتند عبارت بودند از اوره، سوپر فسفات و كلرو پتاسيم. براي برنج زودرس 100 گرم ازت، 4/0 گرم P2O5 و 7/0 گرم K2O درهر گلدان. براي ارقام برنج ديررس 32/1 گرم ازت، 4/0 گرم P2O5 و 94/0 گرم K2O در هر گلدان مورد استفاده قرار گرفت. تمام كودهاي فسفر و پتاسيم و 60 درصد ازت هنگام نشاء كاري و 40 درصد بقيه ازت در مرحله آغاز پنجهزني به خاك افزوده شدند. همهي تيمارها از نظر اثرات مراقبتهاي زراعي مورد كنترل دقيق قرار گرفتند.
60 درصد ازت هنگام نشاء كاري و 40 درصد بقيه ازت در مرحله آغاز پنجهزني به خاك افزوده شدند. همهي تيمارها از نظر اثرات مراقبتهاي زراعي مورد كنترل دقيق قرار گرفتند.
دانههاي برنج پس از برداشت در آفتاب كاملاً خشك شده و مدت 3 ماه در شرايط انباري نگهداري گرديدند. چگونگي اثر هر يك از خاكها مطابق 9 شاخص كيفي برنج ارزيابي شدند كه عبارت بودند از: بازده برنج قهوهاي، سفيد، سالم(دانههاي كامل)، دانههاي كچي (دانههاي سفيد غير يكنواخت)، دانههاي كاملاً گچي، درجه حرارت ژلاتيني، پيوستگي ژل و آميلوز و محتويات پروتئين، شاخصهاي كيفي فوق از استانداردهاي محلي استان هونان است.
ماده آلي خاك به روش اكسيداسيون با بيكرومات پتاسيم، pH با الكترود شيشهاي تعيين شد. نيتروژن كل با استفاده از روش كجلدال استاندارد اندازه گيري شد. فسفر كل پس از ذوب قليايي با NaOH
به روش رنگ سنجي موليبدات آمونيم آبي و مقدار پتاسيم كل با نورسنجي شعلهاي مورد سنجش قرار گرفتند. نيتروژن قابل استفاده به روش اولسن تعيين شد. پتاسيم قابل جذب نيزپس از استخراج با استات آمنيوم نرمال خنثي با استفاده از روش نور سنجي شعله اي اندازه گيري شد. كلسيم، منيزيم و آهن پس از استخراج با محلول DTPA به وسيله طيف سنجي جذب اتمي اندازه گيري شد. موليبدن قابل جذب با اكسالات آمونيوم در pH 3.3 استخراج و با اوسيلوسكوپ پولارو گرافي تعيين گرديد. كلر قابل استفاده با سولفات پتاسيم 5 درصد استخراج و به روش تيتراسيون با نيترات نقره مورد سنجش قرار گرفت. گوگرد قابل جذب با Ca(H2PO4)2 محلول در اسيد استيك دو نرمال تعيين گرديد و بر (B) قابل جذب با آب جوش استخراج شده و سپس به روش آزومتين – اچ اندازه گيري شد.
1) كيفيت برنج و مقدار نيتروژن و مادهي آلي خاك
نتايج نشان مي دهد، در سطوح كودي يكسان، بين محتويات پروتئين برنج و مقدار طبيعي ماده آلي و نيتروژن كل خاك همبستگي معني داري وجود دارد. ضرايب همبسگي (r) عبارت بودند از: * 938/0 و 830/0 و، (05/0= P). در صورتي كه سطح ماده آلي، نيتروژن كل، نيتروژن قابل جذب خاك ها با مقدار آميلوز برنج داراي همبستگي معني دار منفي بود. نتايج نشان مي دهند كه رشد برنج در خاك هاي با ماده آلي و يا نيتروژن زياد هميشه محتويات پروتئين را افزايش مي دهد. به ويژه اين افزايش پروتئين در ارقام ديررس بيشتر ميباشد. افزايش محتويات پروتئين اندازه گيري شده در هردانه برنج با كاهش مقدار آميلوز همراه است.
2) كيفيت برنج و مقدار گوگرد خاك
در صد برنج سالم از مهم ترين شاخص هاي كيفي پس از تبديل محسوب ميگردد. پس از تبديل شلتوك به برنج سفيد، هرچه مقدار برنج سالم بيشتر باشد بازارپسندي بيشتري را حايز خواهد گرديد. جدول 2 همبستگي مثبت بين مقدار گوگرد قابل جذب و در صد برنج سالم را نشان ميدهد. اين نتايج براي برنج ديررس سطح معني داري (05/0=P ) و براي محتويات پروتئين سطح معني داري (1/0= P ) همبستگي متفاوتي را نشان داد. گوگرد قابل جذب خاك با مقدار پروتئين دانه برنج همبسگي معني دار مثبت ولي با برنج سالم معني دار نبود. ملاحظه ميشود، پرورههاي گوناگون برنج نسبت به گوگرد قابل استفاده خاك پاسخهاي متفاوتي دارند. اما به طور كلي، زراعت برنج در خاكهاي با گوگرد قابل جذب زيادتر محصول با كيفيت دانهي نسبتاً بهتري را حاصل خواهد كرد.
.
3) كيفيت برنج و مقدار كلسيم و منيزيم خاك
كلسيم و منيزيم قابل مبادله خاك نيز در كيفيت برنج تأثير ميگذارد. نتايج اين مطالعه نشان ميدهد كه كلسيم با مقدار پروتئين و پيوستگي ژل دانه برنچ همبستگي معني دار مثبتي دارد، در حالي كه منيزيم با پروتئين دانه همبستگي معني دار منفي را نشان ميداد. به نظر ميرسد در خاكهاي معمولي هر چه كلسيم قابل جذب خاك بيشتر باشد، پيوستگي ژل بيشتر خواهد بود و در نتيجه برنج نرم تر و خوش مزهتر ميگردد. علاوه بر اين به موجب افزايش پروتئين كيفيت غذايي آن نيز بهبود مي يابد. از طرف ديگر، هر چه مقدار منيزيم قابل مبادله خاك بيشتر باشد، پروتئين آن كاهش مييابد. كلسيم و منيزيم از عناصر غذايي ضروري خاك براي رشد برنج هستند. در مورد تأثير كلسيم در كيفيت برنج گزارش هاي فراواني وجود دارد. بعضي كشاورزان به افزايش پروتئين برنج در اثر كمبود منيزيم يا پتاسيم پي بردهاند. آنها پيشنهاد ميكنند كه منيزيم با بهتر كردن فتوسنتز برنج باعث افزايش ذخاير نشاستهاي دانه شده و در نتيجه محتويات پروتئين كاهش مي يابد.
4- كيفيت برنج و منگنز
بين منگنز قابل جذب خاك و ميزان گچي بودن دانه برنج همبستگي معني داري وجود دارد. اصطلاح گچي هم براي شكم سفيدي و هم براي مغز سفيدي و هم پشت سفيدي دانه به كار مي رود. شاخص گچي ميزان وسعت سفيدي گچي و غير شفاف(%) دانه را نشان مي دهد. براي مثال هر چه سطح گچي دانهها بيشتر باشد، كيفيت آن پايين تر خواهد بود. جدول3 نشان مي دهد كه با افزايش مقدار منگنز قابل جذب خاك، درصد دانه گچي و سطح گچي دانهها نيز افزايش مي يابد. همبستگي براي هر دو معني دار است، يعني اگر منگنز قابل جذب در خاك زياد شود، كيفيت ظاهر پسندي برنج پايين خواهد آمد. پيش از اين تحقيق، تأثير منگنز در سطح گچي دانه ناشناخته بود. تشكيل ناقص كربوهيدراتها به علت محدوديت سنتز و انتقال آنها باعث ايجاد گچي ميشود. در اين دانهها اندوختههاي نشاستهاي در تعدادي از لايههاي ياختهاي سطحي (دور از مركز) فقير بوده و با انعكاس نور به رنگ سفيد غير شفاف ديده مي شود. گچي شدن معمولاً در مرحله پر شدن دانه اتفاق مي افتد. محتويات مواد تنظيم كننده رشد(هورمون) ايندول استات در مرحله بين گلدهي و پر شدن دانه از كربوهيدراتها به حداكثر مي رسد. افزايش اين هورمون در انتقال محصولات همانند سازي (آسيميلاسيون) به خوشه سودمند است. زيادي مقدار منگنز در حد سمي، بيدرنگ مقدار ايندول استات را در گياه كاهش مي دهد. احتمالاً منگنز در حد سمي باعث تخريب يا انهدام حفاظ ايندول استات مي گردد. منگنز نيز انتقال محصولات همانند سازي به درون دانه (آندوسپرم) را مي تواند كاهش داده و در نتيجه بر ميزان گچي بيفزايد.
منبع:انتشار مقالات کشاورزی و علوم وابسته
شش نوع خاك زراعي شاليزاري متفاوتي جمع آوري و در آزمايشهاي گلداني طوري مورد استفاده قرار گرفتند كه از نظر عوامل خارجي (محيطي) و مراقبتهاي زراعي يكسان بوده و به اين ترتيب اثر عناصر غذايي در كيفيت برنج را بررسي كردند.
نتايج نشان مي دهد كه ماده آلي خاك نيز مانند محتويات ازت ، گوگرد، كلسيم ، منيزيم ، منگنز ، مس ، موليبدن و كلر با كيفيت برنج ارتباط دارد. به هر حال كيفيت برنج با هر دو عامل محيط و زادشناسي (Genetic) تعيين ميشود. بنابراين، هر رقمي از برنج نسبت به شرايط محيطي مختلف مي تواند پاسخ هاي متفاوتي داشته باشند و با در نظر گرفتن چنين حقايقي بايستي نتيجه گيري شوند.
شش نوع خاك مورد مطالعه عبارت بودند از: (1) خاك زرد متمايل به قرمز (2) خاك زرد، (3) خاك آهكي ارغواني، (4) خاك رسي ارغواني،(5) خاك زرد خاكستري و (6) خاك زرد. اين نمونهها از لايههاي خاك شخم خورده مزارع شاليزاري مختلف جمع آوري شدند. عناصر غذايي هر يك از اين خاكها به روش تجزيهاي تعيين و در جدول 1 نمايش داده شد.
بوتههاي برنج در گلدانهاي محتوي 30 كيلوگرم خاك خشك شده نشاء شد. و گلدانها براي هر نوع خاك در شش تكرار به طور تصادفي در مزرعه قرار داده شدند. اين آزمايش در سه دورهي كشت متوالي انجام شد. برنجهاي مورد آزمايش عبارت بودند از زودرس 40-61-82 و ارقام ديررس Xiang Yu 102
و .002-8X-88
كودهايي كه در اين آزمايشها به كار رفتند عبارت بودند از اوره، سوپر فسفات و كلرو پتاسيم. براي برنج زودرس 100 گرم ازت، 4/0 گرم P2O5 و 7/0 گرم K2O درهر گلدان. براي ارقام برنج ديررس 32/1 گرم ازت، 4/0 گرم P2O5 و 94/0 گرم K2O در هر گلدان مورد استفاده قرار گرفت. تمام كودهاي فسفر و پتاسيم و 60 درصد ازت هنگام نشاء كاري و 40 درصد بقيه ازت در مرحله آغاز پنجهزني به خاك افزوده شدند. همهي تيمارها از نظر اثرات مراقبتهاي زراعي مورد كنترل دقيق قرار گرفتند.
60 درصد ازت هنگام نشاء كاري و 40 درصد بقيه ازت در مرحله آغاز پنجهزني به خاك افزوده شدند. همهي تيمارها از نظر اثرات مراقبتهاي زراعي مورد كنترل دقيق قرار گرفتند.
دانههاي برنج پس از برداشت در آفتاب كاملاً خشك شده و مدت 3 ماه در شرايط انباري نگهداري گرديدند. چگونگي اثر هر يك از خاكها مطابق 9 شاخص كيفي برنج ارزيابي شدند كه عبارت بودند از: بازده برنج قهوهاي، سفيد، سالم(دانههاي كامل)، دانههاي كچي (دانههاي سفيد غير يكنواخت)، دانههاي كاملاً گچي، درجه حرارت ژلاتيني، پيوستگي ژل و آميلوز و محتويات پروتئين، شاخصهاي كيفي فوق از استانداردهاي محلي استان هونان است.
ماده آلي خاك به روش اكسيداسيون با بيكرومات پتاسيم، pH با الكترود شيشهاي تعيين شد. نيتروژن كل با استفاده از روش كجلدال استاندارد اندازه گيري شد. فسفر كل پس از ذوب قليايي با NaOH
به روش رنگ سنجي موليبدات آمونيم آبي و مقدار پتاسيم كل با نورسنجي شعلهاي مورد سنجش قرار گرفتند. نيتروژن قابل استفاده به روش اولسن تعيين شد. پتاسيم قابل جذب نيزپس از استخراج با استات آمنيوم نرمال خنثي با استفاده از روش نور سنجي شعله اي اندازه گيري شد. كلسيم، منيزيم و آهن پس از استخراج با محلول DTPA به وسيله طيف سنجي جذب اتمي اندازه گيري شد. موليبدن قابل جذب با اكسالات آمونيوم در pH 3.3 استخراج و با اوسيلوسكوپ پولارو گرافي تعيين گرديد. كلر قابل استفاده با سولفات پتاسيم 5 درصد استخراج و به روش تيتراسيون با نيترات نقره مورد سنجش قرار گرفت. گوگرد قابل جذب با Ca(H2PO4)2 محلول در اسيد استيك دو نرمال تعيين گرديد و بر (B) قابل جذب با آب جوش استخراج شده و سپس به روش آزومتين – اچ اندازه گيري شد.
1) كيفيت برنج و مقدار نيتروژن و مادهي آلي خاك
نتايج نشان مي دهد، در سطوح كودي يكسان، بين محتويات پروتئين برنج و مقدار طبيعي ماده آلي و نيتروژن كل خاك همبستگي معني داري وجود دارد. ضرايب همبسگي (r) عبارت بودند از: * 938/0 و 830/0 و، (05/0= P). در صورتي كه سطح ماده آلي، نيتروژن كل، نيتروژن قابل جذب خاك ها با مقدار آميلوز برنج داراي همبستگي معني دار منفي بود. نتايج نشان مي دهند كه رشد برنج در خاك هاي با ماده آلي و يا نيتروژن زياد هميشه محتويات پروتئين را افزايش مي دهد. به ويژه اين افزايش پروتئين در ارقام ديررس بيشتر ميباشد. افزايش محتويات پروتئين اندازه گيري شده در هردانه برنج با كاهش مقدار آميلوز همراه است.
2) كيفيت برنج و مقدار گوگرد خاك
در صد برنج سالم از مهم ترين شاخص هاي كيفي پس از تبديل محسوب ميگردد. پس از تبديل شلتوك به برنج سفيد، هرچه مقدار برنج سالم بيشتر باشد بازارپسندي بيشتري را حايز خواهد گرديد. جدول 2 همبستگي مثبت بين مقدار گوگرد قابل جذب و در صد برنج سالم را نشان ميدهد. اين نتايج براي برنج ديررس سطح معني داري (05/0=P ) و براي محتويات پروتئين سطح معني داري (1/0= P ) همبستگي متفاوتي را نشان داد. گوگرد قابل جذب خاك با مقدار پروتئين دانه برنج همبسگي معني دار مثبت ولي با برنج سالم معني دار نبود. ملاحظه ميشود، پرورههاي گوناگون برنج نسبت به گوگرد قابل استفاده خاك پاسخهاي متفاوتي دارند. اما به طور كلي، زراعت برنج در خاكهاي با گوگرد قابل جذب زيادتر محصول با كيفيت دانهي نسبتاً بهتري را حاصل خواهد كرد.
.
3) كيفيت برنج و مقدار كلسيم و منيزيم خاك
كلسيم و منيزيم قابل مبادله خاك نيز در كيفيت برنج تأثير ميگذارد. نتايج اين مطالعه نشان ميدهد كه كلسيم با مقدار پروتئين و پيوستگي ژل دانه برنچ همبستگي معني دار مثبتي دارد، در حالي كه منيزيم با پروتئين دانه همبستگي معني دار منفي را نشان ميداد. به نظر ميرسد در خاكهاي معمولي هر چه كلسيم قابل جذب خاك بيشتر باشد، پيوستگي ژل بيشتر خواهد بود و در نتيجه برنج نرم تر و خوش مزهتر ميگردد. علاوه بر اين به موجب افزايش پروتئين كيفيت غذايي آن نيز بهبود مي يابد. از طرف ديگر، هر چه مقدار منيزيم قابل مبادله خاك بيشتر باشد، پروتئين آن كاهش مييابد. كلسيم و منيزيم از عناصر غذايي ضروري خاك براي رشد برنج هستند. در مورد تأثير كلسيم در كيفيت برنج گزارش هاي فراواني وجود دارد. بعضي كشاورزان به افزايش پروتئين برنج در اثر كمبود منيزيم يا پتاسيم پي بردهاند. آنها پيشنهاد ميكنند كه منيزيم با بهتر كردن فتوسنتز برنج باعث افزايش ذخاير نشاستهاي دانه شده و در نتيجه محتويات پروتئين كاهش مي يابد.
4- كيفيت برنج و منگنز
بين منگنز قابل جذب خاك و ميزان گچي بودن دانه برنج همبستگي معني داري وجود دارد. اصطلاح گچي هم براي شكم سفيدي و هم براي مغز سفيدي و هم پشت سفيدي دانه به كار مي رود. شاخص گچي ميزان وسعت سفيدي گچي و غير شفاف(%) دانه را نشان مي دهد. براي مثال هر چه سطح گچي دانهها بيشتر باشد، كيفيت آن پايين تر خواهد بود. جدول3 نشان مي دهد كه با افزايش مقدار منگنز قابل جذب خاك، درصد دانه گچي و سطح گچي دانهها نيز افزايش مي يابد. همبستگي براي هر دو معني دار است، يعني اگر منگنز قابل جذب در خاك زياد شود، كيفيت ظاهر پسندي برنج پايين خواهد آمد. پيش از اين تحقيق، تأثير منگنز در سطح گچي دانه ناشناخته بود. تشكيل ناقص كربوهيدراتها به علت محدوديت سنتز و انتقال آنها باعث ايجاد گچي ميشود. در اين دانهها اندوختههاي نشاستهاي در تعدادي از لايههاي ياختهاي سطحي (دور از مركز) فقير بوده و با انعكاس نور به رنگ سفيد غير شفاف ديده مي شود. گچي شدن معمولاً در مرحله پر شدن دانه اتفاق مي افتد. محتويات مواد تنظيم كننده رشد(هورمون) ايندول استات در مرحله بين گلدهي و پر شدن دانه از كربوهيدراتها به حداكثر مي رسد. افزايش اين هورمون در انتقال محصولات همانند سازي (آسيميلاسيون) به خوشه سودمند است. زيادي مقدار منگنز در حد سمي، بيدرنگ مقدار ايندول استات را در گياه كاهش مي دهد. احتمالاً منگنز در حد سمي باعث تخريب يا انهدام حفاظ ايندول استات مي گردد. منگنز نيز انتقال محصولات همانند سازي به درون دانه (آندوسپرم) را مي تواند كاهش داده و در نتيجه بر ميزان گچي بيفزايد.
منبع:انتشار مقالات کشاورزی و علوم وابسته
آرايش کاشت بر عملکرد و اجزائ عملکرد سه رقم آفتاب گردان روغنی در اصفهان .
چکيده: به منظور بررسی اثرات تراکم های مختلف گياه بر عملکرد دانه و اجزای آن در سه رقم آفتابگردان روغني ٫ آزمايشی در سال ۱۳۸۱ در مزرعه ای آموزشی تحقيقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان انجام گرديد.آزمايش به صورت فاکتوريل در قالب طرح پايه بلوک های کامل تصادفی در ۴ تکرار انجام شد و طی آن سه رقم آفتاب گردان روغنی به نام های يوروفلور٫زاريا و آلزان در سه تراکم کاشت ۵۰۰۰۰٫۷۰۰۰۰٫۱۴۰۰۰۰ بوته در هکتار با فاصله رديف ۷۰ سانتی متر و فاصله بوته به ترتيب ۱۰٫۲۰و۳۰ سانتی متر مقايسه شدند و صفات تعدادطبق در متر مربع و تعداد دانه در متر مربع در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار مشاهده گرديد در حاليکه بيشترين تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه مربوط به تراکم ۵۰ هزار بوته در هکتار بود اثر رقم های مورد آزمون نيز بر اجزاء عملکرد دانه به غير از تعداد طبق در متر مربع ٫در سطح احتمال يک درصد معنی دار بود.بيشترين ميزان دانه در طبق و تعداد دانه در متر مربع در رقم زاريا مشاهده گرديد٫در حاليکه بيشترين وزن هزار دانه مربوط به رقم آلزان بود.اثر متقابل تراکم گياه و رقم بر تعداد طبق در متر مربع و تعداد دانه در متر مربع معنی دار نبود ولی بر تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه در سطح احتمال يک درصد معنی دار بود.بيشترين تعداد دانه در طبق مربوط به رقم زاريا در تراکم ۵۱ هزار بوته در هکتار بود.اثر تراکم های مختلف بوته بر عملکرد دانه در سطح احتمال يک درصد معنی دار بود.بيشترين عملکرد دانه در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار به ميزان ۲۶۸۰ کيلوگرم در هکتار به دست آمده در حاليکه کمترين عملکرد دانه در تراکم ۵۰ هزار بوته در هکتار به ميزان ۲۲۶۱ کيلوگرم در هکتار حاصل شد.اثر رقم بر عملکرد دانه در سطح احتمال ۵ درصد معنی دار بود و بيشترين عملکرد دانه مربوط به رقم زاريا به ميزان ۲۶۱۹ کيلوگرم در هکتار بود.با توجه به نتايج به دست آمده و تحت شرايط اين آزمايش رقم زاريا در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار جهت توليد حداکثر عملکرد دانه در هکتار پيشنهاد مي شود. مقدمه: روغن های خوراکی از منابع مهم تامين انرژی برای فرايند های حياتی در بدن انسان هستند و به خاطر نقشی که اين مود در تامين نيازهای چربی٫ پروتئين و ويتامين ها دارند٫ پس از مواد نشاسته ای در زمره مهمترين مواد غذايی محسوب می شوند.کاشت دانه های روغنی از دير باز بخش مهمی از کشاورزی کشورهای جهان را به ويژه مشرق زمين را تشکيل می داده است و افزايش توليدات آن در جهان طی سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ از ۳۵ مليون تن به ۱۶۰ مليون تن گواه اهميت اين محصولات است. ايران نيز استعدد قابل توجهی برای کاشت دانه های روغنی دارد و در زمينه توليد برخی از آنها چون گلرنگ٫کنجد٫کرچک٫و آفتاب گردان سابقه طولانی دارد.اما به دلايل مختلفی همچون متکی بودن به صنعت نفت و عدم برنامه ريزی صحيح برای اولويت های کشاورزی٫اين استعداد بالقوه کاملا به فعل در نيامده است.بنابراين هرچه اطلاعات بيشتری در زمينه توليد و نحوه استفاده از فراورده های اين منابع غذايی فراهم آيد٫ رهايی از وابستگی های روز افزون کشاورزی آسان تر و تامين غذا برای جمعيت رو به افزايش که از غذای کافی هم برخوردار نيستند٫آسان تر می شود.عملکرد دانه آفتاب گردان همانند ساير محصولات زراعی ٫تحت تاثير عوامل گوناگون از جمله ژنوتیپ ٫ تاريخ کاشت ٫ تراکم ٫ رطوبت ٫ حاصلخيزی خاک ٫ دما وتشعشع قرار می گيرد.تراکم بوته به طرق مختلف از جمله تغيير در فضای موجود برای هر گياه و در نتيجه تغيير رقابت گياه برای مواد غذايی و منابع محيطی ٫ بر خصوصيات گياه اثر می گذارد. به اين ترتيب تراکم مناسب گياهی٫مستلزم آگاهی کامل از ويژگی های فيزيولوژيکی گياه و همچنين ارتباط آن با عوامل محيطی می باشد.انتخاب تراکم بوته مطلوب برای گياه آفتاب گردان روغنی نسبت به ساير گياهان زراعی از اهميت بيشتری برخوردار است زيرا به دليل داشتن يک طبق منفرد کمتر از بقيه گياهان زراعی می تواند غير يک نواختی حاصل از تعداد بوته را جبران نمايد.همچنين ميزان روغن دانه آفتاب گردان به شدت تحت تاثير تراکم بوته قرار می گيرد. مطالعات زيادی در ايران و ديگر نقاط دنيا بر روی اثرات تراکم گياه و رقم بر عملکرد دانه و اجزاء عملکرد دانه صورت گرفته است.بر طبق گزارش مجيد و اشنايدر٫افزايش تراکم بوته اثر معنی داری بر عملکرد دانه و تعداد دانه در طبق نداشته است.زافارونی و اشنايدر گزارش کردند که با افزايش تراکم بوته٫تعداد دانه در طبق کاهش می يابد.هولت و کمپبل بر رابطه معکوس بين تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه با تراکم گياه اشاره کرده اند.غروی نيز گزارش کرد که با افزايش تراکم بوته آفتاب گردان ٫ از تعداد دانه در طبق کاسته می شود و محققين ديگری نيز به همين موضوع اشاره کرده اند.گزارشات ديگری حاکی از آن است که با افزايش تراکم بوته٫ وزن هزار دانه کاهش می يابد.مجيد و اشنايدر گزارش کردند که تراکم گياه و اثر متقابل تراکم بوته و رقم بر عملکرد دانه و وزن هزار دانه اثر داشته اند.زافارونی و اشنايدر گزارش کردند که با افزايش تراکم بوته٫ خامت پوسته دانه کاهش پيدا کرده و نسبت پوست به مغز دانه کاهش يافته و در نهايت عملکرد دانه زياد می شود.ايشان همچنين به کاهش وزن هزار دانه در اثر افزايش تراکم بوته اشاره کرده اند. مواد و روش ها: اين تحقيق در سال زراعی ۱۳۸۱ در مزرعه تحقيقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان در فاصله ۱۰ کيلومتری شرق اصفهان که در عرض جغرافيايی ۳۲ و ۴۰ دقيقه شمالی و طول جغرافيايی ۵۱ درجه و ۴۸ دقيقه شرقی واقع شده است اجرا گرديد. ارتفاع منطقه از سطح دريا ۱۵۵۵ متر و اقليم منطقه بر اساس تقسيم بندی کوپن٫ خشک بسيار گرم با تابستان های خشک است. ميانگين دراز مدت بارندگی و درجه حرارت ساليانه منطقه به ترتيب ۱۳۰ ميليمتر و ۱۶ درجه سانتی گراد است. برای انجام اين بررسی از آزمايش فاکتوريل در قالب طرح پايه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار استفاده گرديد. تيمارها شامل سه رقم زاريا٫ يوروفلور و آلزان و سه تراکم کاشت ۵۰٫ ۷۰و ۱۴۰ هزار بوته در هکتار که به ترتيب با فاصله بوته های ۱۰ ٫ ۲۰و ۳۰ سانتی متر و فاصله رديف های ۷۰ سانتی متر حاصل شدند٫ انجام شد. هر کرت آزمايش شامل ۵ رديف کاشت به طول ۱۰ متر بود. به منظور تعيين عملکرد نهايی هر کرت٫ پس از اتمام گرده افشانی٫ طبق های موجود در رديف های ميانی هر کرت به طور يک در ميان با پاکت های کاغذی پوشيده شد. نمونه گيری جهت تعيين عملکرد دانه و اجزائ عملکرد دانه٫ در مرحله رسيدگی کامل انجام شد. اين مرحله زمانی در نظر گرفته شد که دانه ها کامل شده٫ پشت طبق ها قهوه ای گرديده٫ گلبرگ ها خشکيده شده و برگ ها خشک شده باشند. نتايج و بحث: نتايج تجزيه واريانس صفات مورد بررسی (جدول۱) مشخص نمود که اثر تراکم های مختلف بوته بر تعداد طبق در متر مربع٫ تعداد دانه در طبق٫ تعداد دانه در متر مربع٫ وزن هزار دانه و عملکرد دانه معنی دار بوده است. نتايج نشان داد که با افزايش تراکم بوته٫ تعداد طبق در متر مربع٫ تعداد دانه در متر مربع و عملکرد دانه افزايش ولی تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه کاهش می يابد. افزايش تراکم بوته باعث پيدايش رقابت بين گياهان جهت عوامل محيطی و نياز های رشد می گردد که اين امر باعث کاهش قطر طبق ها و تعداد دانه توليد شده در هر طبق گرديده است. ولی در مقابل به واسطه افزايش تعداد طبق در متر مربع و تعداد دانه در متر مربع در کل کانوپی نوعی محدوديت منبع ايجاد گرديده که نتيجه آن کاهش وزن هزار دانه بوده است. زافارونی و اشنايدر در مطالعه خود به همين مو ضوع اشاره کرد و به يک همبستگی منفی و قوی بين تراکم بوته و تعداد دانه در طبق اشاره نموده اند. غروی نيز با کاهش تعداد دانه در طبق در اثر افزايش تراکم بوته اشاره کرده است و نتايج مشابهی توسط ساير محققين نيز گزارش شده است. همچنين با افزايش تراکم بوته بر تعداد دانه در متر مربع افزوده شد.هر چند با افزايش تراکم بوته از تعداد دانه در طبق کاسته شد ولی افزايش تعداد بوته توانست اين کاهش را جبران نمايد و بيشترين تعداد دانه در متر مربع در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار به دست آمد و بيشترين سهم را در عملکرد دانه داشت. عملکرد دانه نيز با افزايش تراکم بوته افزايش پيدا کرد و بيشترين مقدار عملکرد دانه در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار حاصل شد. محققين ديگری نيز به افزايش عملکرد دانه در اثر افزايش تراکم بوته اشاره کرده اند. همبستگی بين عملکرد دانه و تعداد دانه در متر مربع و تعداد طبق در متر مربع مثبت و معنی دار بود(به ترتيب 0/68 و 0/47). در اين مطالعه تعداد دانه در طبق٫ تعداد دانه در متر مربع٫ وزن هزار دانه و عملکرد دانه به طور بسيار معنی داری تحت تاثير رقم قرار گرفتند. بيشترين تعداد دانه در طبق و دانه در هر متر مربع به ترتيب به ميزان 958/9 و 7550 مربوط به رقم زاريا بود.اين رقم به دليل داشتن بيشترين تعداد دانه در طبق های خود توانسته است تعداد دانه در متر مربع زيادتری نيز توليد کند که با نتايج خارگاخارات و نيروال مطابقت دارد. ارقام يوروفلور و آلزان از نظر تعداد دانه در متر مربع يکسان بودند و تفاوتی نداشتند. در بين ارقام مورد مطالعه٫ بيشترين وزن هزار دانه مربوط به رقم آلزان بود. از طرفی تعداد دانه در طبق رقم فوق از دو رقم ديگر کمتر بود و به همين دليل مواد فتوسنتزی ساخته شده در گياه به تعداد دانه های کمتری منتقل شده که باعث بهتر پر شدن دانه ها و افزايش وزن هزار دانه گرديده است. اثر متقابل تراکم بوته و رقم بر عملکرد دانه معنی دار نبود. بدين شکل که ارقام زاريا٫ آلزان و يوروفلور در تراکم ۱۳۰ هزار بوته در هکتار به ترتيب عملکردی معادل ۲۹۷۴ ٫ ۲۶۰۹ و ۲۴۵۷ کيلوگرم بر هکتار داشتند. جدول ۱ - تجزيه واريانس عملکرد دانه و اجزاء عملکرد آن ميانگين مربعات تعداد طبق در متر مربع تعداد دانه در طبق تعداد دانه در متر مربع وزن هزار دانه عملکرد دانه درجه آزادی منابع تغيير 0/03 5768/56 127408/19 0/04 86084/89 2 بلوک 334/68** 54711/54** 64977477/77** 4/30** 657979/50** 2 تراکم بوته 0/003 133302/23** 7124946/90** 0/49** 453835/69** 2 رقم 0/003 51639/57** 1669898/43 0/16** 27767/37 4 تراکم بوته در رقم 0/008 10124/49 976142/98 0/003 110187/13 24 خطا تک ستاره و دو ستاره به ترتيب معنی دار در سطوح احتمال ۵ و ۱ درصد نتيجه گيری: حداکثر عملکرد دانه در بين سه تراکم مورد آزمون٫ در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار حاصل شد و در بين ارقام مورد آزمون٫ رقم زاريا بيشترين عملکرد دانه را توليد کرد. بررسی اثرات متقابل تيمارها نشان داد که حداکثر عملکرد دانه مربوط به رقم زاريا تحت تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار بوده است٫ لذا اين رقم همراه با اين تراکم پيشنهاد می گردد. همچنین به علت کاهش قطر ساقه و قطر طبق در تراکم ۱۴۰ هزار بوته در هکتار٫ برداشت مکانیزه راحت تر صورت گرفته و استهلاک دستگاه های برداشت کم شده و پوسیدن بقایای گیاهی در خاک نیز سریع تر و راحت تر صورت می گیرد که از این نظر نیز تراکم فوق مناسب ترین تراکم می باشد. منابع: ۱- خدابنده :زراعت گياهان صنعتی ٫ مرکز نشر سپهر ۲- خواجه پور : اصول و مبانی زراعت انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان ۳- طاوسی : بررسی اثرات متقابل فواصل بوته روی عملکرد و ارقام انتخابی آفتاب گردان٫ گزارش پژوهش آفتاب گردان٫انتشارات بخش تحقيقات اصلاح و تهيه بذر و نهال ۴- عرشی : گزارش پژوهش آفتاب گردان انتشارات بخش دانه های روغنی موسسه تحقيقات اصلاح و تهيه نهال و بذر ۵- غروی : بررسی اثرات تراکم کاشت بر عملکرد و اجزاء عملکرد دو رقم آفتاب گردان روغنی٫پايان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان ۶- کرمی : اثر آبياری و تراکم بوته بر عملکرد و پوکی دانه ٫ انتشارات دانشگاه شيراز ۷- ناصری : دانه های روغنی(ترجمه)٫انتشارات معونت فرهنگی آستان قدس رضوی
راهنمای کاشت زعفران طلای سرخ ايران
آب و هواي مناسب زعفران: زعفران گياهي است نيمه گرمسيري و در نقاطي که داراي زمستانهاي ملايم و تابستان گرم و خشک باشد بخوبي مي رويد. مقاومت زعفران در مقابل سرما زياد است و ليکن چون دوران رشد آن مصادف با پائيز و زمستان و اوايل بهار است طبعا در اين ايم به هواي مناسب و معتدلي نياز دارد. در دوره خواب يا استراحت گياه (تابستان) بارندگي يا آبياري براي آن مضر است بنابراين کشت و کار آن در مناطق گيلان و مازندران و مناطق گرم جنوب کشور معمول نيست. اراضي آفتاب گير و بدون درخت که ضمنا در معرض بادهاي سرد نيز نباشد براي رشد زعفران مناسب است. با اين وجود در برخي از روستاهاي بيرجند و قاين در زير سايه بوته هاي زرشک و درختان بادام که در تابستان کمتر آبياري مي شوند کاشته مي شود. حداکثر دماي اين گياه بين 40 تا 35 درجه سانتي گراد و در ارتفاع بين 1300 تا 2300 متر از سطح دريا عملکرد خوبي را نشان داده است. خاک مناسب پرورش زعفران: از آنجاييکه پياز زعفران مدت نسبتا زيادي (7 - 5 سال) در زمين مي ماند. خاک زمين بايد سبک يا ترکيبي از شن و رس باشد که پياز بتواند در اين مدت علاوه بر تامين مواد غذايي، در مقابل شرايط خاص منطقه اي نيز مقاومت نمايد. بنابراين جهت رشد و نمو مناسب گياه و توليد محصول مرغوب و مطلوب زمين هاي حاصلخيز و زهکشي شده بدون درخت با خاک(لومي، ليموني، رسي و شني) و آهک دار که PH آن بين 7-8 باشد بر زمين هاي شور، فقير و مرطوب، اسيدي ترجيح داد. زعفران در زمين هائيکه داراي قلوه سنگ يا علف هاي هرز يا مواد آلي پوسيده نشده باشد محصول خوبي نمي دهد. تهيه زمين: در تهيه زمين به منظور کاشت زعفران لازم است توجه و دقت خاصي معمول شود ابتدا در فرصتهاي مناسب در پائيز يا زمستان زمين مورد نظر را شخم عميق مي زنند درصورتيکه شرايط مناسب نبوده يا دسترسي به تراکتور مقدور نباشد مي توان شخم را در پايان بهار يا اوايل تيرماه نيز انجام داد. در تهيه زمين بطريق سنتي در اوايل بهار پس از قطع بارانهاي بهاره زمين را با گاوآهن ايراني شخم مي زنند بعد از 15 - 10 روز مجددا به شخم زمين اقدام مي کنند و اگر زمين داراي کلوخ باشد گاوآهن را باز کرده و کلوخ ها را با استفاده از ماله خرد مي کنند بعد از دو يا سه هفته مجددا زمين را دوبار در جهات عمود بر هم شخم مي زنند قبل از شخم سوم براي هر 100 متر مربع زمين 10 - 5 بار الاغ کود حيواني پوسيده پخش مي نمايند کشاورزان بخوبي دريافتند که شخم هاي مکرر صرفنظر از تهيه بستر مناسب کشت زمين را تا حدودي از وجود علف هاي هرز پاک مي سازند. در اين طريق زمين کرت بندي شده و طول و عرض کرتها را نسبت به شيب زمين و قدرت آب تعيين مي کنند. معمولا عرض و طول کرتها در حد بين 4*10 تا 100*10 متر مي باشد در زراعت مکانيزه زعفران زمين را در پاييز سال قبل از کشت با گاوآهن شخم عميق مي زنند در بهار پس از قطع بارانهاي بهاري خاک را با انجام شخم متوسط ضمن سله شکني از وجود علفهاي هرز پاک مي کنند در مرداد يا شهريور پس از پخش 40 -80 تن کود حيواني و 200 کيلوگرم فسفات آمونيوم زمين را بصورت فارو در مياورند و براي کشت آماده مي کنند. (البته متخصصين تغذيه اي توصيه مي کنند که حدود 250 کيلوگرم سولفات پتاسيم نيز در اين مرحله با خاک مخلوط گردد) انتخاب پياز و زمان کشت زعفران: احداث مزارع جديد زعفران فقط بوسيله پياز آن مقدور و معمول است. بنابراين تهيه و انتخاب پياز مرغوب جهت کاشت در ايجاد و گسترش کشت حائز اهميت است. پياز زعفران را مي توان از خاک درآورد به انبار يا مزرعه ديگري منتقل نمود، با توجه به دوده خواب يا استراحت پياز که از اواخر ارديبهشت ماه تا اواخر مرداد ادامه دارد مي توان در اين فاصله نسبت به بيرون آوردن پياز اقدام کرد. بهتر است پيازها پس از بيرون آوردن از زمين کاشته شوند تا پيازها ضمن ادامه استراحت در زمين جديد مستقر شوند. از بيرون آوردن پيازها در اواخر مرداد به بعد بايد خودداري کرد چون در اين موقع بعضي از پيازها ممکن است براي ريشه دادن و جوانه زدن آماده باشند هر قدر فاصله بيرون آوردن پيازها تا کاشت کمتر باشد بهتر است با وجود اين پياز زعفران را براي مدت چندماه در محل سرد و خشک با ارتفاع 30 - 20 سانتي متر مي توان بصورت پخش شده نگهداري نمود ولي اين امر باعث عدم توسعه فيزيولوژيکي گلها شده و باردهي سال اول کشت را شديدا کاهش مي دهد. پياز زعفران را از موقع خزان بوته (اوايل خرداد تا اواسط مهرماه مي توان کشت نمود ولي بهتر است از کاشت پياز در اواخر تير و اوايل مرداد خودداري شود زيرا در اين موقع هوا و زمين بسيار گرم است و بيم آن مي رود که رطوبت پياز موقع جابجاي از بين رفته و به آن صدمه وارد شود. بر اساس تحقيقات انجام شده توسط مرکز پژوهشهاي صنعتي خراسان بهترين زمان کشت خرداد ماه مي باشد. نوع و مقدار کشت پياز زعفران: بطوريکه گفته شد زعفران بوسيله غده ساقه که عبارت از پيازهاي تو پر (بنه) مي باشد ازدياد مي شود و اندازه آن از يک فندق تا يک گردو متفاوت است. پيازهاي انتخابي بايد درشت تر، سالم تر و بدون زخم و خراشيدگي و عاري از هر نوع بيماري باشد. پيازها بهتر است قبل از کاشت با سموم قارچ کش از قبيل سرزان، سري تيزان و گرامنيون و غيره به نسبت 500 - 300 گرم سم براي يکصد کيلو پياز بر عليه بيماريهاي قارچي ضد عفوني شوند. در موقع کاشت بهتر است پولک يا لايه خشک کف پياز به همراه مقداري از پوسته آزاد روي پياز جدا شوند تا جذب آب بوسيله پياز آسانتر و جوانه زدن آن سريعتر انجام شود. مقدار کاشت پياز بسته به ريزي و درشتي از 10 - 3 تن در هکتار فرق مي کند. فواصل کاشت معمولا 30 - 25 سانتي متر از هر طرف مي باشد. تعداد پياز انتخابي جهت کاشت در هر چاله 3 پياز است با وزن متوسط 6 گرم براي هر پياز مي باشد در صورتيکه پيازها رديفي در فارو کاشته شوند بصورت منفرد و با فاصله 8 - 6 سانتي متر از يکديگر به مقدار 3 تن و در صورتيکه بصورت سنتي و در هر چاله 5 عدد مصرف کنند ميزان کاشت پياز به 5 تن بالغ خواهد شد. گفتني است که در تحقيقات انجام شده بهترين پيازها، پيازهايي با اندازه بيشتر از 8 گرم بود. عمليات کاشت پياز زعفران: براي کاشتن پياز زعفران ابتدا چاله هاي يک رديف را با بيل در مي آورند و در داخل هر چاله بطوريکه گفته شد از 3 - 15 پياز قرار مي دهند. عمق کاشت پياز 20 - 15 سانتي متر در نظر گرفته و در موقع کاشت سر پيازها بايد رو به بالا قرار گيرد. پيازها در عمق 20 سانتي متري در زمستان از سرما و يخبندان و ساير تنش هاي محيطي و در تابستان از گرما زدگي مصون مي مانند. براي کاشت زعفران 5 - 4 نفر شرکت مي کنند به اين ترتيب که يک نفر با بيل چاله ها را در مي آورند دو نفر پيازهاي قابل کشت را بصورت دسته هاي 3 تا 5 يا 15 تائي انتخاب مي کنند و نفر چهارم پيازها را در داخل چاله ها قرار مي دهند و بقيه نفرات کار خود را ادامه مي دهند تا تمام زمين کاشته شود. سرانجام سطح مزرعه را که نا مسطح شده با بيل يا ماله ايکه صاف و فشرده مي سازند تا پيازها به خاک بچسبد. زمين کشت شده به همين صورت تا موقع آبياري پائيزه رها مي شود قبل از آبياري در حدود 20 - 10 تن کود حيواني کاملا پوسيده با بيل يا چهر شاخ در سطح زمين پخش مي نمايند. در اسانيا کاشت زعفران به صورت ديم صورت مي گيرد پيازهاي زعفران بجاي کپه کاري در داخل رديف 4 بفاصله 5 تا 8 سانتي متر از همديگر کاشته مي شود. و رديف هاي کاشت از يکديگر 35 - 30 سانتي متر فاصله دارد. پس از انجام عمل کاشت روي شيارها را با ماله پوشانده و زراعت رديفي بنظر مي رسد. آبياري: پس از پايان کاشت پيازهاي زعفران که حداکثر تا آخر شهريورماه طول مي کشد حدود 15 تا 10 روز بعد از کاشت اقدام به آبياري مزرعه مي نمايند. در نقاط مختلف خراسان بسته به وضعيت آب و هوايي منطقه از اواسط مهر ماه تا دهه اول آبان آبياري زعفران شروع مي شود. با توجه که گل کردن زعفران تا حدودي تابع آب اوليه مي باشد لذا براي اينکه برداشت زعفران با مشکل مواجه نشود آب اول را در بين قطعات با فاصله چند روز تقسيم مي کنند تا بدين وسيله دوران اوج گلدهي قطعات با يکديگر همزمان نباشد. آب اول زعفران خيلي مهم است و تمام نقاط زمين بايد بطور کافي و يکنواخت آب بخورد تا گلهاي يک قطعه با هم و هم زمان بيرون آيند بعد از گاورو شدن مزرعه براي سله شکني از کج بيل و چهار شاخ فلزي يا گاو آهن ايراني با عمق کم استفاده مي شود متعاقب آن زمين را ماله مي کشند. سله شکستن زمين باعث مي شود که جوانه هاي گل با سهولت بيشتري از خاک بيرون آمده و رشد قوي و مطلوبي داشته باشند. پس از آبياري اول بفاصله 15 - 20 روز بعد از آن اولين گلهاي زعفران ظاهر مي شوند بديهي است که مزرعه زعفران در سال اول محصول قابل توجهي نمي دهد. از اوايل فروردين تا زمانيکه رنگ برگها به زردي مايل شود هر 12 - 6 روز يکبار آبياري انجام مي شود. بايد توجه داشت که بعد از وجين يک نوبت آبياري به تاخير بيفتد تا علف هاي هرز از بين رفته و مجددا سبز نشوند. آب آخر در درشت شدن پياز موثر است. سله شکني: همان طور که اشاره شد بعد از آبياري اول به محض گاورو شدن زمين سطح مزرعه بايد سله شکني شود بنحوي که پيازها صدمه نبينند بهترين وسيله سله شکني کج بيل و بيل شيار دار و گاوآهن ايراني و کولتيواتر است. سله شکني باعث مي شود که گلها بآساني از خاک بيرون آمده و کود حيواني با خاک مخلوط گردد. در مواقعي که زارع نتوانسته باشد بزمين خود کود دهد قبل از اجام آبياري مي توان کود لازم را در سطح خاک پخش نموده و با شخم سطحي با خاک مخلوط نمود و بعد از اين عمل که در واقع حکم سله شکني را دارد جهت هموار نمودن زمين و چسباندن خاک به پيازها زمين را ماله مي کشند. وجين علف هاي هرز: علف هاي هرز از طريق رقابت با گياه زعفران از نظر آب و مواد غذايي و نور خورشيد سبب کاهش محصول مي شود علاوه بر اين ممکن است در مراحل کاشت و برداشت زعفران مزاحمت هاي ايجاد و ميزبان تعدادي از بيماريها و حشرات و بخصوص نماتد باشد. وجين مزرعه در هر موقع که علف هاي هرز رشد کردند ضروري است در مزارع زعفران اولين وجين بعد از آبياري دوم انجام و اين وجين باعث از بين رفتن علف هاي هرز مزرعه زعفران مي گردد. بطور معمول اولين وجين زعفران بعد از برداشت گلها و دومين آن در صورت لزوم به فاصله در حدود يک ماه قبل از آب سوم انجام مي شود. در مورد مبارزه شيميايي با علف هاي مزرعه بايد توجه کرد که چون اثر اين علف کش ها بر روي گياه آزمايش نشده لذا بايد حتي الامکان به هنگام رشد بوته هاي زعغران از مصرف علف کش هاي شيميايي خودداري شود. عمليات به زراعي زعفران: با توجه به اينکه اصلاح نبات زعفران از طريق به نژادي امکان پذير نيست لذا براي بازدهي بيشتر محصول و ارتقاء کمي و کيفي آن بايد به عوامل زير متوصل شد: 1 - زمين اتخاب شده براي کاشت زعفران بايد حاصلخيز بوده و غني از مواد غذايي و آلي باشد. 2 - پيازهاي درشت و سالم عاري از هر گونه بيماري و آلودگي براي کشت مزرعه انتخاب شود. 3 - رديف کاري به جاي کپه کاري نتيجه بهتري مي دهد و عمليات ماشيني را در داخل مزرعه سهل و آسان مي کند. 4 - از پيازهاي خشکه کن و محافظت شده در شرايط خشک و خنک و تهويه شده استفاده شود. 5 - در هنگام استراحت تابستاني گياه زعفران از آبياري آن خودداري شود. 6 - در عمق کاشت پيازها دقت شود که در مناطق سردسير 20 - 15 سانتيمتر و در مناطق معتدل 15 - 10 سانتيمتر کمتر نباشد. 7 - حتي الامکان در موقع خواب تابستانه با علف هاي هرز مبارزه شود. 8 - چون هرساله پيازها به سطح خاک نزديک مي شوند افزودن لايه اي معادل 2 - 3 سانت متر از کود و خاک و خاکستر سبب حفاظت بيشتر پيازها از تنش هاي محيطي شده و در عين حال مواد مغذي بيشتري به گياه مي رسد. 9 - بهنگام تهيه زمين از اضافه کردن کودهاي حيواني بهمراه کودهاي شيميايي لازم که قبلا به مقدار و زمان مصرف آن اشاره شده مايقه اي نشود. 10 - پس از آبياري سله شکني زمين ضرورت کامل دارد تا گلها بآساني بتوانند از خاک بيرون آيند منتهي بايد دقت کرد که عمق سله شکني طوري نباشد که به پيازهاي زعفران آسيب برسد. 11 - مبارزه با جوندگان بخصوص انواع موش از اهميت زيادي برخوردار است هرگونه سهل انگاري در اين خصوص باعث از بين رفتن محصول و استقرار موشها در زمين مي گردد. 12 - برداشت گل در ساعات اول روز (4 - 9 صبح) موقعي که گلها بصورت غنچه باشند بايد انجام شود. 13 - در خشک کردن گلها بايد دقت شود تا رنگ و عطر دلپذير زعفران محفوظ بماند. 14 - بهترين روش خشک کردن زعفران روش توسينگ يا خشک کردن اسپانيايي است که بوسيله هيتر و الک نسوز انجام مي شود. 15 - بالاخره زعفران بايد در ظروف در بسته فلزي، چوبي قلع دار يا شيشه اي در دار دور از نور و رطوبت و حرارت نگهداري شود.
Saturday, October 20, 2007
سایت های مفید کشاورزی:
آموزش از راه دور: کتابخانه های دیجیتالی E-learning : Digitization and Digital Libraries
اتحاديه مركزي تعاونيهاي روستايي وكشاورزي ايران
استانداردهای مدیریت اطلاعات کشاورزی Agricultural Information Management Standards
اصطلاحنامه آنلاین AGROVOC
انتشارات فائو(دسترسی تمام متن )
ISMAGبانك مجلات علمي-پژوهشي ایران
بورس کالای کشاورزی ایران
پایگاه اطلاعات آماری کشاورزی سازمان خوار و بار و کشاورزی ملل متحد (FAO )
پایگاه اطلاعات علمی ایرانSID
پایگاه اطلاعات محققین انجمن منطقه ای آریننا
پايگاه ملي داده هاي علوم زمين كشور-بانک اطلاعات سیستمهای اطلاعات جغرافیایی GIS
پایگاههای اطلاعاتی کشاورزی
پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران
پورتال تحقیقات و ترویج سازمان بین المللی فائو
اتحاديه مركزي تعاونيهاي روستايي وكشاورزي ايران
استانداردهای مدیریت اطلاعات کشاورزی Agricultural Information Management Standards
اصطلاحنامه آنلاین AGROVOC
انتشارات فائو(دسترسی تمام متن )
ISMAGبانك مجلات علمي-پژوهشي ایران
بورس کالای کشاورزی ایران
پایگاه اطلاعات آماری کشاورزی سازمان خوار و بار و کشاورزی ملل متحد (FAO )
پایگاه اطلاعات علمی ایرانSID
پایگاه اطلاعات محققین انجمن منطقه ای آریننا
پايگاه ملي داده هاي علوم زمين كشور-بانک اطلاعات سیستمهای اطلاعات جغرافیایی GIS
پایگاههای اطلاعاتی کشاورزی
پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران
پورتال تحقیقات و ترویج سازمان بین المللی فائو
اثر مقادیر مختلف پرتو گاما بر روی رشد و نمو گیاه تك لپه گندم و دو لپه لوبیا:
افزایش روز افزون جمعیت بشری یكی از معضلات دنیای متمدن امروزی است كه خود مشكلات جدیدی از جمله كمبود مواد غذایی در اكثر نقاط جهان و بخصوص كشورهای در حال توسعه به همراه داشته است. در تامین غذا برای چنین جمعیت در حال رشدی، كشت گیاهان زراعتی گندم(گیاه تك لپه) و لوبیا (گیاه دو لپه) به دلیل دارابودن ارزش غذایی بالا اهمیت ویژه أی پید كرده است. در این تحقیق با استفاده از تیمار بذرهای گندم(رقم مهدوی) و لوبیا (رقم لوبیا سفید دانشكده) و مقادیر مختلف پرتو گاما (صفر، 50، 100، 150، 200، 250، 300، 350، 400 گری) تغییرات مورفولوژیكی و برخی از پارمترهای رشد (ارتفاع گیاه، سطح برگ، تعداد برگ، وزن تر و خشك اندام هوایی، وزن خاكستر اندام هوایی، مقدار خاكستر اندام هوایی، خاكستر اندام هوایی، مقدار فسفر و پتاسیم گیاه، تعداد سنبله و تعداد دانه در هر گیاه، وزن دانه، درصد جوانه زنی و رشد بذر) مطالعه گردید. برای هر تیمار مذكور سه تكرار در نظر گرفته شد و در هر تكرار(هرگلدان) پانزده بذر كاشته شد. قبل از اعمال هر تیمار بذرها به دو گروه خشك و مرطوب تقسیم بندی شدند. میزان رطوبت در بذرهای گندم بین 14-12 درصد و در لوبیا بین 5/13-13 درصد در نظر گرفته شد. شرایط كاشت و آبیاری در هر یك از ارقام مورد آزمایش یكسان در نظر گرفته شد. پس از رشد گیاهان نسل والد و تولید خوشه (در گندم) و لگوم(در لوبیا) بذرهای حاصل از آنها بدون اینكه عملیات پرتوتابی راپشت سر بگذارند، در شرایطی همانند والدین كاشته شدند. در گیاهان نسل M1 نیز تغییرات مورفولوژیكی و برخی از پارامترهای رشد بررسی گردید.در تمام صفات مورد مطالعه با افزایش مقدار پر تو، پارامترهای رشد كاهش می یابد. به نظر می رسد كه در مقادیر بالا پرتو شدت نقص های كروموزومی و فیزیولوژیكی بیشتر شده باشد. از جمله تغییرات مورفولوژیكی در گندم باریك شدن برگها و كوتاه شدن میانگره ها رامی توان ذكر كرد كه در مقادیر 150 و 300 گری پرتو گاما در نسلهای M و M1مشاهده می شود. این تغییرات در گیاهان حاصل از بذرهای مرطوب لوبیا به صورت تقسیم لپه به سه یا چهار قسمت با اندازه نامساوی، تغییر شكل برگی، رشد نامتعادل پهنك و كلروز برگی در مقادیر 250 تا 300 گری در گیاهان حاصل از بذرهای خشك در مقادیر 50 گری پرتو گاما نمایان است. مطالعه پارامترهای رشد در گیاهان نسل M گندم و لوبیا نشان می دهد كه مقادیر 100 و 150 گری پرتو گاما موجب افزایش عملكرد گیاه می گردد. مطالعه پارامترهای رشد در گیاهان M1 و مقایسه آن با نسل M نشان داد كه از نظر درصد رشد، سطح برگ، تعداد برگ تفاوتی بین نسلها وجود ندارد. در حالیكه ارتفاع گیاهان حاصل از بذرهای مرطوب در نسل M در مقادیر بالاتر از 150 گری و در نسل M1 در مقادیر بالاتر از 200 گری كاهش معنی داری راو نسبت به شاهد نشان می دهد. همچنین وزن تر اندام هوایی در گیاهان حاصل از بذرهای مرطوب در نسل M در مقادیر 200 گری و در نسل M1در مقادیر 100 و 200 گری افزایش معنی داری در مقایسه با شاهد نشان می دهد. وزن خشك اندام هوایی در گیاهان نسل M1 در مقایسه با نسل M كاهش داشت ولی در مقدار 300 گری پرتو گاما استثنائاً افزایش چشمگیری رانشان داد . به نظر می رسد كه وقوع موتاسیون چنین تغییری راموجب شده است. البته اثبات صحت و یا سقم فرضیه فوق نیاز به مطالعات بیشتر در نسلهای بعدی دارد، مقایسه نتایج حاصل از گیاهان نسل M و M1 لوبیا نشان می دهد كه در دو نسل درصد رشد، سطح برگ، ارتفاع گیاه و وزن خشك از یك روند مشابهی تبعیت می كند. در گیاهان نسل M وزن تر اندام هوایی در مقادیر بالاتر از 150 گری كاهش معنی داری در مقایسه با شاهد دارد در حالیكه در مقادیر 50 تا 150 گری تعداد برگ نسبت به شاهد افزایش معنی داری رادارد. در حالیكه در نسل M1 وزن تر اندام هوایی در مقادیر بالاتر از 100 گری كاهش معنی داری نسبت به شاهد داشته در حالیكه تعداد برگ در مقدار مذكور افزایش معنی داری رادر مقایسه با شاهد نشان می دهد.
Wednesday, October 17, 2007
انواع بیماری
بیماری لکه چشمی گندم
این بیماری معمولا در مناطق سرد مرطوب در گندم پائیزه دیده ظاهرا"
می شود.علاوه بر گندم،جو، چاودارو برخی از گیاهان گرامینه به این
بیماری مبتلا می شوند.
عامل بیماری: Pseudocercosporella harpotrichoides
علایم بیماری:
بارزترین علایم بیماری ایجاد لکه های چشمی شکل در فاصله میان
گره ها در قسمت پائین ساقه می باشد. لکه ها به رنگ کاهی بوده،
حاشیه آنها به رنگ قهوه ای تیره یا سبز مایل به قهوه ای است.لکه ها
به سرعت به غلاف برگهای نزدیک به خاک انتشار می یابند و سبب
شکستگی و ورس ساقه ها از ناحیه طوقه می گردند.ریشه از حمله
مصون می ماند.
بیماری خوشه صمغی گندم
بیماری خوشه صمغی گندم
بیماری باکتریایی خوشه صمغی گندم در سال 1915از امریکا گزارش
گردید.این بیماری اولین بار د ر ایران در سال 1335توسط شریف از
مراغه جمع آوری و تشخیص داده شد. از میزان خسارت این بیماری
در ایران تاکنون اطلاع دقیقی در دست نیست.
عامل بیماری:Rathayibacter tritici
علایم بیماری:
بارزترین علایم این بیماری وجود صمغ زرد در خوشه های آلوده
است.در خوشه های آلوده گلوم و گلومل و دانه پر از صمغ شده،به
غلاف خوشه می چسبند.درنتیجه خوشه کوچک باقی می ماند.گاهی
در اثر چسبندگی،خوشه از غلاف خود خارج نمی شود. رشد ممتد
گیاه و عدم خروج خوشه از غلاف سبب پیچیدگی دم خوشه می شود
و بوته ضعیف و کوچک باقی می ماند.روی برگهای نزدیک خوشه
گاهی نوار طولی بیرنگی که روی آن صمغ وجود ظاهر می شود.
صمغها ابتدا لزج و چسبنده هستند و سپس خشک و شکننده می گردند.
مبارزه :
این بیماری توسط نماتود گال دانه منتقل می شود و خود به تنهایی
بیماریزا نمی باشد برای کنترل نماتود توصیه می شود بذر را قبل از
کاشتن با عمل بوجاری و یا با استفاده از اب نمک بیست در صد از
گال نماتود جدا نموده و بذر سالم را کاشت. همچنین رعایت تناوب
زراعی به مدت یک سال سبب از بین رفتن ناقل و کنترل این
بیماری می گردد.
بیماری پوسیدگی غلاف برگ و ریشه گندم
بیماری پوسیدگی غلاف برگ و ریشه گندم
این بیماری معمولا در گندم پائیزه که بطور متوالی بدون تناوب زراعی
در زمین کشت می شود از شدت بالایی بر خوردار است.توسعه این بیماری
در مناطق سرد در خاکهای رسی خشک بیشتر است.
عامل بیماری:Rhizoctionia solani
علایم بیماری:
علایم اولیه بیماری به صورت لکه های در قاعده غلاف برگهای نزدیک
به سطح خاک ظاهر می شود.لکه های شبیه به لکه چشمی می باشند .حاشیه
این لکه ها به رنگ قهوه ای تیره و متن آنها کاهی رنگ است.در سطح لکه ها
میسلیوم قارچ رشد می کند که به آسانی می توان آنها را جدا نمود .در این
بیماری بر خلاف لکه چشمی پوسیدگی به ریشه ها انتقال می یابد و سبب
قهوه ای شدن رنگ و کاهش تعداد ریشه ها می گردد.
مبارزه:
با توجه به کم اهمیت بودن این بیماری مبارزه شیمیایی توصیه نمی شود.
در صورت لزوم می توان شناسایی و کاشت ارقام مقاوم را توصیه نمود.
بیماری پا خوره یا سیاه شدن ریشه گندم
بیماری پا خوره یا سیاه شدن ریشه گندم
take – all disease
یکی از مهمترین بیماری های گندم در مزراع استان مرکزی
است.
عامل بیماری :Gaeumannomyces graminis
علایم بیماری:
روی ریشه و طوقه بوته های بیمار پوسیدگی خشک به رنگ
قهوه ای مایل به سیاه ایجاد می شود. گیاه آلوده کوتاه مانده و
تعداد پنجه ها کاهش می یابد. غلاف خارجی برگها معمولا مورد
حمله قرار می گیرد ولی چنانچه شرایط مساعد باشد ساقه نیز آلوده
می شود. آلودگی غالبا در طوقه و ناحیه گره اولیه ظاهر می گردد.
ریشه ها گاهی از بین رفته و مجددا ریشه های جدید تو لید می گردند.
بو ته های بیمار خو شه های سفید و پوک تولید می کنند. شدت این
بیماری در خاکهای قلیای بیشتر است.
مبارزه:
برقراری تناوب زراعی یکساله با گیاهان غیر میزبان، شخم و مدفون
نمودن بقایای گیاهی آلوده بعد از برداشت در مبارزه علیه عامل بیماری
موثرند.
بیماری ارگوت یا ناخنک غلات
بیماری ارگوت یا ناخنک غلات
ارگوت در مزرعه به خاطر علایم واثرهای بارز آن جلب توجه
می کند.میزبان اصلی ارگوت،چاودار است و معمولا آلودگی در
گندم کمتر از چاودار دیده می شود.
Claviceps purpurea عامل بیماری:
علایم بیماری :
بارزترین علایم ارگوت وجود اسکلرت شاخی یا موزی شکل
به رنگ قرمز ارغوانی است که به جای یک یا چند دانه در
خوشه تشکیل می شود.اندازه اسکرت ها معمولا 10برابر بذر
طبیعی می باشد.قبل از تشکیل اسکلرت ، در زمان گلدهی شهدی
در خوشه ظاهر می شود.حشرات این مایع شهد شده، اسپورهای
غیر جنسی محتوی آنرا به خوشه های سالم انتقال می دهند. این
ترشحات و تولید اسکلرت ها ممکن است موجب عقیم شدن گلها
گرددن.اسکلرت سالم و یا شکسته شده ممکن است در بذرها دیده
شوند چنانچه مقدار آنها از یک حدی بیشتر باشد مصرف آن بذور
و آرد آغشته به الکالوئیدهای ارگوت خطرناک می باشند و سبب
مسمومیت،عوارض گوناگون و مرگ می شوند.
مبارزه:
بوجاری بذر و کاشت بذر عاری از اسکلرت،رعایت تناوب
زراعی،سله شکنی ودفن اسکلروت ها در عمق 4سانتی متری،
حذف علف هرز کنار مزارع و جاده ها در کاهش خسارت و
کنترل بیماری موثرند.
بیماری سرطان ریشه و ساقه مو
بیماری سرطان ریشه و ساقه مو
عامل بیماری: Agrobacterium vitis
(Rhizobium vitis)
علایم بیماری:
علایم بیماری ابتدا بصورت غده های ریز و تقریبا کروی روی
ریشه، شاخه ،دمبرگ، رگبرگ ،و ساقه بخصوص در نزدیکی
طوقه درخت ظاهر می شود.غدهای کوچک به رنگ سفید ،نرم
و گوشتی هستند وسپس بزرگ می گردند.سطح خارجی غدها به
علت فساد خارجی به رنگ قهوه ای تا سیاه در می آید که ممکن
است در پاییز از خارج به داخل پوسیده شوند و در سال بعد
دوباره در همان جا ظاهر می گردند.خوشه های درختان مبتلا
اغلب تنک هستند و گاهی روی شا خه ها آلوده می خشکند.
مبارزه:
برای کنترل این بیماری رعایت موارد زیر ضروری است:
1- انتخاب قلمه سالم از موستان سالم.
2- عدم ابیاری موستان سالم با آبی که از موستان آلوده می گذرد.
3- مبارزه با حشرات ریشه خوار بالاخص لارو زنجره مو در خاک.
4- هرس شاخهای آلوده و ضد عفونی ادوات باغبانی با محلول ده در
صد هیپوکلریت سدیم یا محلول یک در هزار سوبلیمه.
5- کشت ذرت یا سایر غلات در زمینهای آلوده به مدت چند سال.
بیماری نماتود گندم
بیماری نماتود گندم
(Seed gall Nematode)
عامل بیماری:Anguina tritici
این نماتد اولین بار در سال 1743 به عنوان اولین نماتد
انگل گیاهی معرفی شد. در ایران نیز از مناطق مختلف
گزارش شده است.
علائم بیماری:
بر اثر حمله این نماتد به گندم، فاصله بین گره های ساقه گندم
کوتاه مانده و پیچیدگیهایی در طول ساقه گندم بوجود آمده
ومعمولا ساقه های آلوده کوتاه تر هستند و سطح برگ ها هم
موجداروپیجیده می شود.
بذور آلوده به صورت گالهای کوچکتر از بذر گندم در
آمده و تغییر رنگ داده و چنانچه در آب خیسانده و کمی له
شوند تعداد بیشماری لارو نماتد از گالها خارج می شود.
مبارزه:
بهترین راه مبارزه بوجاری بذر قبل از کاشت است. اجرای
تناوب زراعی دوساله هم در کاهش شدید جمعیت نماتد مفید
است.
بیماری سپتوریوز خوشه گندم
بیماری سپتوریوز خوشه گندم
( Septoria blotch)
Septoria nodorumعامل بیماری:
این بیماری ابتدا در سال 1845 میلادی در دنیا و در سال 1352
در ایران گزارش شد که روی گندم و جوخسارت میزند.
علائم بیماری:
اولین علائم این بیماری در بهار به شکل نقاط قهوه ای یا خاکستری
رنگ روی پهنک و غلاف برگ و یا محل اتصال پهنک و غلاف
ظاهر می شود.
این لکه ها به تدریج بیضوی یا عدسی شکل و به رنگ قرمز قهوه ای
به طول 1-2 سانتیمتربا بافتی زرد در طول رگبرگها در می آیند.
برگهای آلوده زودتر از برگهای سالم پیر می شوند .
در شرایط مرطوب پیکنیدیوسپورها به صورت رشته های صورتی
رنگی بیرون می زنند.
مبارزه:
سوزاندن و انهدام بقایای آلوده و اجرای شخم عمیق و برقراری
تناوب زراعی و ضدعفونی بذر در کنترل بیماری مناسب است
و نیز سمپاشی با قارچکشهای متناسب از توسعه بیماری
جلوگیری می کند
بیماری سیاهک پنهان پا کوتاه گندم
بیماری سیاهک پنهان پا کوتاه گندم
(Dwarf bunt)
عامل بیماری :Tilletia contorversa
این بیماری ابتدا در قرن نوزدهم در اروپا و سپس امریکا
مورد شناسایی و مطالعه قرار گرفت.در ایران نیز در
سال 1340 گزارش شد. این بیماری در مناطق سردسیر
کوهستانی که بوته ها به مدت طولانی زیر پوشش برف
قرار دارند و زمین یخ نمی زند انتشار دارد.
علائم بیماری:
بوته های آلوده در مقایسه با سیاهک معمولی کوتاه تر
از بوته های سالم بوده و ارتفاع آنها به یک چهارم ویا
تقریبا نصف بوته های سالم است.بذر سیاهک زده که دیگر
نمی توان به آن بذراطلاق نمود؛ کوتاه تر و گرد تر از بذر
سالم است.
مبارزه:
مبارزه با این بیماری که عمدتا" از خاک منتقل می شودو
در مراحل رویشی گیاه را مورد حمله قرار می دهد مشکل
است. مهمترین راه کشت ارقام مقاوم گندم و بالاخص
ارقام جدید پاکوتاه می باشد. ضدعفونی بذر توسط
قارچکشها کمتر موثر واقع می شود.
بیماری سیاهک آشکار گندم و جو
بیماری سیاهک آشکار گندم و جو
(Loose smut)
عامل بیماری : Ustilago nuda or U. tritici
این بیماری اولین بار در سال 1326 در ایران گزارش شد و
هم اکنون ئر تمام مناطق کشور انتشار دارد ولی خسارت آن
در مقایسه با سیاهک پنهان در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
علائم بیماری:
این بیماری در فاصله میان خوشه دهی تا رسیدن محصول
نمایان می شود.ابتدا خوشه های آلوده سیاه می شوند و در میان
خوشه های سالم سبز رنگ مشخص هستند.بیشتر خوشه های
آلوده کمی زودتر از خوشه های طبیعی ظاهر می شوند.خوشه ها
تماما به توده سیاه رنگ تبدیل می شوند به همین جهت سیاهک
لخت یا آشکار گفته می شود.این توده سیاه رنگ همان تلیوسپورهای
قارچ عامل بیماری،کروی شکل با دیواره ضخیم هستند و در زیر
میکروسکوپ به رنگ قهوه ای تیره دیده می شوند،تلیوسپورها
پس از تشکیل توسط باد یا حشرات در مزرعه منتشر می شود.
و از خوشه های آلوده فقط محور اصلی باقی می ماند.
مبارزه:
چون قارچ عامل بیماری در پریکارپ وداخل جنین بذر قراردارد
ضدعفونی بذر با سموم سیستمیک مانند توپسین و ویتاواکس و یا
کربوکسین تیرام به نسبت 2در هزار توصیه می شود.
سابقا" بذور را در آب 30-26 درجه سانتیگراد به مدت6 ساعت
قرار داده و سپس به آب 54درجه منتقل می کردند و سریعا" در
آب سرد قرار داده و خشک می کردند.
Monday, October 8, 2007
Subscribe to:
Posts (Atom)