Sunday, October 28, 2007

نقش‌ فن‌آوري‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ توسعه‌ كشاورزي

پيچيدگي‌ تحولات‌ و متغيرهاي‌ انساني‌ و غيرمنتظره‌ بودن‌ عوامل‌ محيطي‌ واقتصاد جهاني‌ تاثيرگذار بر فعاليت‌هاي‌ كشاورزي‌ از يكسو، و اهميت‌ راهبردي‌ امنيت‌ غذايي‌و مقابله‌ با فقر از سوي‌ ديگر«توسعه‌ كشاورزي‌» را با چالش‌هاي‌ عميق‌ و گسترده‌اي‌ روبه‌روكرده‌ است‌. روند فزاينده‌ جهاني‌شدن‌ تجارت‌ محصولات‌ كشاورزي‌ و رقابت‌ گسترده‌ در اين‌زمينه‌ كه‌ چارچوب‌ معادلات‌ بازار را دگرگون‌ ساخته‌ است‌، تمامي‌ اجزاي‌ «صنعت‌ كشاورزي‌» را دستخوش‌ تحولات‌ اساسي‌ و ساختاري‌ خواهد كرد. تاثير عوامل‌ زيست‌محيطي‌ و تغييرات‌آب‌ و هوايي‌ نيز كه‌ تحولات‌ اساسي‌ را در كشاورزي‌ ايجاد كرده‌اند، در آينده‌ نزديك‌ به‌ طورحتمي‌ بيش‌ترين‌ تأثير مخرب‌ خود را بر فعاليت‌هاي‌ كشاورزي‌ خواهد گذاشت‌. با عنايت‌ به‌دو مؤلفه‌ فوق‌الذكر، در دهه‌ آينده‌ سياست‌گذاران‌ و پژوهشگران‌ عرصه‌ كشاورزي‌، به‌ رغم‌عدم‌ آمادگي‌، با چالش‌هاي‌ فزاينده‌ و غيرقابل‌ پيش‌بيني‌ روبه‌رو خواهند بود.افزايش‌ توان‌ و آمادگي‌ سياست‌گذاران‌، پژوهشگران‌ و دست‌اندركاران‌ بخش‌ كشاورزي ‌براي‌ درك‌ پيچيدگي‌هاي‌ فزاينده‌ و ارائه‌ راه‌حل‌هاي‌ راهبردي‌ نيازمند شناختي‌ «عالمانه‌» و«به‌هنگام‌» از رويدادهاي‌ جهاني‌ و ديدگاه‌هاي‌ نظري‌ ديگر صاحب‌نظران‌ است‌. هم‌چنان‌كه‌سرعت‌ چشم‌گير روند جهاني‌شدن‌، در عرصه‌ بازار يك‌ چالش‌ جدي‌ براي‌ بهره‌برداران‌ بخش ‌كشاورزي‌ است‌. جهاني‌شدن‌ در عرصه‌ اطلاعات‌ و اطلاع‌رساني‌ نيز يك‌ فرصت‌ طلايي‌ براي‌پژوهشگران‌ وسياست‌گذاران‌ به‌منظور كسب‌ آمادگي‌ وپاسخ‌گويي‌ به‌ چالش‌هاي‌ فوق‌الذكرفراهم‌ نموده‌است‌.اطلاعات‌ در عرصه‌ كشاورزي‌ و توسعه‌ روستايي‌ نه‌ تنها به‌ عنوان‌ يكي‌ از اصلي‌ترين‌نهاده‌ها و سرمايه‌ها تلقي‌ مي‌گردد، بلكه‌ كاراترين‌ «عامل‌ ارتقاي‌ بازده» و اثربخشي‌ ديگر منابع‌توليد و توسعه‌ به‌ شمار مي‌آيد. فن‌آوري‌ اطلاعات‌ به‌ عنوان‌ بسترساز اطلاع‌رساني‌ شايد بزرگ‌ترين‌ فرصت‌ براي‌ پژوهشگران‌ و سياست‌گذاران‌ بخش‌ كشاورزي‌ محسوب‌ شود.بهره‌برداري‌ از اين‌ «فرصت‌» كه‌ نيازمند ابزار، دانش‌ و مهارت‌ است‌، در شرايط كنوني‌ كشور ما يكي‌ از اساسي‌ترين‌ ضرورت‌هاست‌.هدف‌ اصلي‌ از اين‌ مقاله‌ بررسي‌ و ارزيابي‌ توانايي‌ها و آمادگي‌هاي‌ ايران‌ در حركت‌ به‌سوي‌ جامعه‌ اطلاعاتي‌ در بخش‌ كشاورزي‌ و توسعه‌ روستايي‌ است‌. اين‌ مقاله‌ طرح‌ استقرارشبكه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌ موسوم‌ به‌ پنداك‌پ را تشريح‌ مي‌كند كه‌ بمنظوربهره‌گيري‌ از فن‌آوري‌ اطلاعات‌ (سخت‌افزاري‌ و نرم‌افزاري‌) در فرآيند توسعه‌ كشاورزي‌ وروستايي‌ از سوي‌ نويسنده‌ ارائه‌ گرديده‌ و در حال‌ اجراست‌. محورهايي‌ كه‌ در اين‌ مقاله‌ دنبال‌خواهند شد به‌ اين‌ شرح‌ هستند:- اهميت‌ فن‌آوري‌ اطلاعات) (Information Thechnology در تحول‌ نظام‌ دانش‌ كشاورزي‌ Agricultural Knowledge and Information System – AKIS)) - نقش‌ فن‌آوري‌ اطلاعات‌ در تسريع‌ فرآيند توسعه‌ كشاورزي‌ شامل‌:الف‌. نقش‌ فن‌آوري‌ اطلاعات‌ در افزايش‌ بازده‌ زيستي‌ توليد; ب‌. نقش‌ فن‌آوري‌ اطلاعات‌ در افزايش‌ بازده‌ اقتصادي‌ توليد.- ملاحظه‌ها و محدوديت‌هاي‌ كاربرد فن‌آوري‌ اطلاعات‌ در توسعه‌ كشاورزي‌ وروستايي‌- ارائه‌ چارچوب‌ و فرايند اجرايي‌ طرح‌ استقرار شبكه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌(نداك‌) بمنظور بهره‌گيري‌ از فن‌آوري‌ اطلاعات‌.واژه‌هاي‌ كليدي‌: 1. فن‌آوري‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌; و 2. نظام‌ دانش‌ واطلاعات‌ كشاورزي‌ مقدمهفن‌آوري‌هاي‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ (information communication technologies)از جديدترين‌ دستاوردهاي‌ علمي‌ بشري‌اند كه‌ به‌نظر مي‌رسد توانايي‌ها و قابليت‌هاي‌ بسياري‌ را به‌ جامعه‌ انساني‌ عرضه‌ نموده‌اند و انتظارمي‌رود بتوانند در رفع‌ مشكلات‌ موجود جامعه‌ بشري‌ مفيد و موثر باشند. بسياري‌ در سراسرجهان‌ بر اين‌ عقيده‌اند كه‌ تسريع‌ و تعديل‌ در فرآيند تبادل‌ دانش‌ و اطلاعات‌ از طريق‌فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ و اطلاعاتي‌ نقش‌ بسيار كليدي‌ در دستيابي‌ به‌ توسعه‌ منابع‌ انساني‌ و توسعه‌ پايدار ايفا خواهند نمود و جامعه‌ مبتني‌ بر دانش‌ و اطلاعات‌، به‌ عنوان‌ الگوي‌ توسعه ‌پايدار شناخته‌ مي‌شود.( P.V. Unnikrishnan& E.M. Sreedharan, 2001, Information CommunicationTechnologies)در آستانه‌ هزاره‌ سوم‌، هنوز توسعه‌ پايدار، امنيت‌ غذايي‌ و مسائل‌ وابسته‌ به‌ آن‌ مهم‌ترين‌چالش‌هاي‌ جهاني‌ محسوب‌ مي‌شوند كه‌ پاسخي‌ اميدواركننده‌ به‌ آن‌ها داده‌ نشده‌ است‌ ونوآوري‌هاي‌ فن‌شناختي‌ در عرصه‌ اطلاعات‌ مي‌بايست‌ به‌كار گرفته‌ شوند تا بتوانند در اين‌عرصه‌ها نيز اثربخشي‌ و كارايي‌ مطلوب‌ داشته‌ باشند.در اين‌ مقاله‌ ضمن‌ بررسي‌ مختصر مهم‌ترين‌ چالش‌ها و مسائل‌ جهاني‌ و ملي‌ توسعه‌كشاورزي‌ و روستايي‌، سعي‌ شده‌ است‌ تا جايگاه‌ مديريت‌ دانش‌ و اطلاعات‌ به‌عنوان‌ يك‌فرصت‌ در مواجهه‌ با اين‌ مسائل‌ تبيين‌ شود. هم‌چنين‌ قابليت‌هايي‌ كه‌ فن‌آوري‌هاي‌ اطلاعاتي‌ وارتباطي‌ مي‌توانند به‌ برنامه‌هاي‌ توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌ ببخشند و راه‌حل‌هاي‌ موجودبراي‌ افزايش‌ كارايي‌ بخش‌ كشاورزي‌ و نحوه‌ كاربرد اين‌ فن‌آوري‌ها نيز مورد بحث‌ قرارگرفته‌اند. در اين‌ زمينه‌، ضمن‌ ارائه‌ برخي‌ تجربه‌هاي‌ عملي‌ كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ در موردكاربرد فن‌آوري‌هاي‌ اطلاعاتي‌ و ارتباطي‌، چهارچوب‌هاي‌ مفهومي‌ و ساختاري‌ طرح‌ شبكه‌نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌ (نداك‌) كه‌ جهت‌ اجرا در قالب‌ طرح‌ تكفا توسط نگارنده‌ درسطح‌ وزارت‌ جهاد كشاورزي‌ ارائه‌ شده‌ و در مراحل‌ مقدماتي‌ اجراست‌، نيز آورده‌ شده‌است‌.در پايان‌ نيز برخي‌ ملاحظه‌ها و ضرورت‌هاي‌ قابل‌ توجه‌ در زمينه‌ كاربري‌ فن‌آوري‌هاي‌اطلاعاتي‌ در توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌ مطرح‌ گرديده‌اند.چالش‌هاي‌ بخش‌ كشاورزي‌ در آستانه‌ هزاره‌ سوم‌توسعه‌ كشاورزي‌ از مهم‌ترين‌ اولويت‌ها در برنامه‌هاي‌ توسعه‌ ملي‌ كشورهاي‌ در حال ‌توسعه‌ محسوب‌ مي‌شود. علي رغم‌ چندين‌ دهه‌ فعاليت‌هاي‌ گوناگون‌ در اين‌ زمينه‌، اختلاف‌ بين‌كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ و توسعه‌نيافته‌ به‌ جز موارد معدود، بيش‌تر شده‌ است‌. از سوي‌ ديگر،حتي‌ در درون‌ كشورهاي‌ توسعه‌يافته‌ نيز ناهمگني‌ در زمينه‌ رفاه‌ و درآمد و ابعاد گوناگون‌پيشرفت‌ وجود دارد و حاشيه‌نشيني‌ يك‌ معضل‌ اساسي‌ محسوب‌ مي‌شود. اعمال‌ سياست‌هاي‌مبتني‌ بر رشد اقتصادي‌، نوسازي‌ صنعتي‌، انتقال‌ فن‌آوري‌، تاكيد بر افزايش‌ توليد و صادرات‌منجر به‌ پيامدهاي‌ منفي‌ اقتصادي‌، اجتماعي‌ و زيست‌ محيطي‌ و به‌طوركلي‌ ناپايداري‌ بخش‌كشاورزي‌ در بسياري‌ از كشورها گرديده‌اند. رشد فزاينده‌ واردات‌ موادغذايي‌ در اغلب‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ ابعادي‌ نگران‌كننده‌ پيدا كرده‌ است‌. با مطالعه‌ اين‌ شرايط عمده‌ترين ‌چالش‌هايي‌ را مطرح‌ مي‌سازيم‌ كه‌ بخش‌ كشاورزي‌ را در حال‌ حاضر و در آينده‌ تحت‌ تاثير قرار مي‌دهند:1. جهاني‌شدن‌ اقتصاد و نظام‌هاي‌ توليدجهاني‌شدن‌ و گستردگي‌ وابستگي‌هاي‌ اقتصادي‌ در سراسر جهان‌ باعث‌ شده‌ است‌ كه‌تصميم‌گيري‌ فعاليت‌هاي‌ زراعي‌ نه‌ تنها در سطح‌ ملي‌، بلكه‌ حتي‌ در سطح‌ يك‌ مزرعه‌ نيز متاثراز تحولات‌ و تغييرات‌ اقتصاد جهاني‌ و روندهاي‌ آن‌ باشد. اين‌ مسئله‌ فشار زيادي‌ به‌ مجموعه‌بخش‌ كشاورزي‌ (اعم‌ از سياست‌گذاران‌، محققان‌، كاركنان‌ ترويج‌ و توسعه‌ و بهره‌برداران‌ )وارد مي‌كند و حجم‌ قابل‌ توجهي‌ از منابع‌ موجود را به‌ خود اختصاص‌ مي‌دهد. علاوه‌ براقتصاد، نظام‌هاي‌ توليد نيز به‌ مقدار زيادي‌ متاثر از پديده‌ جهاني‌شدن‌ هستند. الگوها، روش‌هاو استانداردهاي‌ كيفي‌ و كمي‌، همگي‌ در معيار وسيعي‌ مورد سنجش‌ قرار مي‌گيرند و تقاضا و كشش‌ بازار براساس‌ آن‌ها تعيين‌ مي‌شود و توليدكنندگان‌ نيز مي‌بايست‌ به‌ نحوي‌ در اين‌چهارچوب‌هاي‌ پويا فعاليت‌ نمايند. با توجه‌ به‌ روند متغير اين‌ الگوها، نظام‌هاي‌ توليدي‌كشاورزي‌ لزوما مي‌بايست‌ انعطاف‌پذيري‌ زيادي‌ جهت‌ تطبيق‌ و پذيرش‌ آن‌ها داشته‌ باشند. ازسوي‌ ديگر، پديده‌ جهاني‌شدن‌ فرصت‌هايي‌ را نيز در اختيار بخش‌ كشاورزي‌ قرار مي‌دهد كه‌دريافت‌ و استفاده‌ از آن‌ها جهت‌ پايداري‌ در رقابت‌هاي‌ حال‌ و آينده‌ ضروري‌اند.2 . فرسايش‌ منابع‌ پايه‌ و بحران‌هاي‌ زيست‌ محيطي‌گذشته‌ از صدمه‌هاي‌ ناشي‌ از تخريب‌ محيط زيست‌ بر حيات‌ انساني‌، از ديگر پيامدهاي‌ناشي‌ از تخريب‌ منابع‌ طبيعي‌ در اثر بكارگيري‌ الگوهاي‌ نامناسب‌ توليدي‌، مي‌توان‌ به‌ناپايداري‌ نظام‌هاي‌ توليد و بهره‌برداري‌ كشاورزي‌ و از بين‌ رفتن‌ منابع‌ پايه‌ و در نتيجه‌ تحديدامكانات‌ توليدي‌ اشاره‌ نمود. در اين‌ شرايط، از طرفي‌ منابع‌ اوليه‌ و پايه‌ تحت‌ فشارند تا هدف‌حداكثر توليد محقق‌ گردند و از طرفي‌، دولت‌ها و دستگاه‌هاي‌ سياست‌گذار مصمم‌ هستند تانظام‌ بهره‌برداري‌ را به‌ سمت‌ توسعه‌ پايدار و توليد بهينه‌ سوق‌ دهند و اين‌ امر مستلزم ‌پيامدهايي‌ چون‌ كم‌شدن‌ مقطعي‌ درآمد، استفاده‌ از دانش‌ و فن‌آوري‌هاي‌ پيچيده‌تر و پيشرفته‌تر و افزايش‌ سطح‌ دانش‌ توليدكنندگان‌ است‌. همچنين‌، محصولات‌ كشاورزي ‌توليدشده‌ در كشاورزي‌ مدرن‌ مبتني‌ بر روش‌هاي‌ انقلاب‌ سبز، منشاء بسياري‌ از مشكلات ‌براي‌ سلامتي‌ انسان‌ هستند كه‌ تداوم‌ توليد به‌ اين‌ شيوه‌ را غيرممكن‌ ساخته‌ است‌. كاهش‌ اين‌بحران‌ها و مشكلات‌ مستلزم‌ سرمايه‌گذاري‌هاي‌ بيش‌تر و اتخاذ رهيافت‌هاي‌ نويني‌ از سوي‌بخش‌ كشاورزي‌ است‌.3 . فقر و امنيت‌ غذايي‌در آستانه‌ هزاره‌ سوم‌ كماكان‌ فقر غذايي‌ اصلي‌ترين‌ چالش‌ مرتبط با بخش‌ كشاورزي‌است‌. جمعيت‌ رو به‌ رشد جهان‌ نياز روزافزوني‌ به‌ غذا دارد. طبق‌ برآوردها، جمعيت‌ جهان‌ درسال‌ 2025 به‌ حدود 8 ميليارد نفر مي‌رسد، و هم‌اكنون‌ نيز بيش‌ از 800 ميليون‌ نفر در سراسرجهان‌ از گرسنگي‌ مزمن‌، و حدود دو ميليارد نفر از سوءتغذيه‌ رنج‌ مي‌برند. رفع‌ نيازهاي‌غذايي‌ اين‌ جمعيت‌ منجر به‌ فشار روزافزون‌ به‌ منابع‌ طبيعي‌ پايه‌ و نيز به‌ نظام‌هاي‌ كشاورزي‌ درجهت‌ افزايش‌ هرچه‌ بيش‌تر توليد مي‌گردد. از طرفي‌ نظام‌هاي‌ توليدي‌ فعلي‌ نيز پايدار نيستند ولذا بحران‌ امنيت‌ غذايي‌ از مهم‌ترين‌ چالش‌هاي‌ بشري‌ در آستانه‌ هزاره‌ جديد است‌.فرصت‌هاي‌ مقابله‌ با بحران‌هااگرچه‌ اين‌ چالش‌ها و بحران‌ها ، موانعي‌ جدي‌ در برابر توسعه‌ محسوب‌ مي‌شوند، اماتحولات‌ همه‌جانبه‌ جهاني‌، فرصت‌ها و امكاناتي‌ را نيز در اختيار قرار داده‌اند. فرصت‌هاي‌ به‌وجود آمده‌ در سايه‌ تحولات‌ علمي‌ و فن‌ شناختي‌ در نيم‌ قرن‌ اخير را مي‌توان‌ به‌ عنوان‌فن‌آوري‌هاي‌ به‌ وجود آمده‌ در ابزار و مواد، به‌ توان‌ و قدرت‌ دست‌كاري‌ انسان‌ در مواد; ژن‌;و اطلاعات‌ خلاصه‌ نمود. در بخش‌ اول‌ مي‌توان‌ به‌ فن‌آوري‌هاي‌ مكانيكي‌، شيميايي‌ (شامل‌ماشين‌آلات‌، سموم‌، آفت‌ كش‌ها و انواع‌ مواد مغذي‌ و كودها) اشاره‌ كرد و در گروه‌ دوم‌،فن‌آوري‌ زيستي‌ (بيوتكنولوژي‌) مي‌تواند منشأ تحولات‌ جدي‌ در بهره‌وري‌ توليد و بازده‌زيست‌ شناسانه‌ قرار گيرد. گروه‌ سوم‌، شامل‌ توانمندي‌ انسان‌ در مهندسي‌ و مديريت‌ اطلاعات‌است‌ كه‌ به‌ فن‌ آوري‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ مشهور است‌. بيش‌ترين‌ تأكيد اين‌ مقاله‌ در تشريح‌و توصيف‌ نقش‌ فن‌آوري‌ ارتباطات‌ به‌ عنوان‌ يك‌ فرصت‌ جهت‌ مواجهه‌ با چالش‌هاي‌ نوين‌ ومشكلات‌ ديرينه‌ بخش‌ كشاورزي‌ است‌. يكي‌ از مهم‌ترين‌ ابزارها و فرصت‌هاي‌ موجود،فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ است‌ كه‌ مي‌تواند در پر كردن‌ شكاف‌ فزاينده‌ اطلاعات‌، دانش‌ و توسعه‌،نقشي‌ اساسي‌ ايفا نمايد. فن‌آوري‌هاي‌ مزبور ظرفيت‌هاي‌ فراواني‌ براي‌ كشورهاي‌ در حال‌توسعه‌ جهت‌ دستيابي‌ به‌ توسعه‌ پايدار ايجاد نموده‌اند.اختلاف‌ توسعه‌يافتگي‌ پديده‌اي‌ است‌ كه‌ ابعاد گوناگوني‌ دارد مانند اختلاف‌ درآمدي‌،شكاف‌ اطلاعاتي‌ (موسوم‌ به‌ شكاف‌ ديجيتال‌)، عدم‌ دسترسي‌ و محروميت‌ نسبي‌ ، و به‌ اين‌ترتيب‌ بين‌ جوامع‌، مناطق‌ و افراد، تمايز و شكاف‌ ايجاد كرده‌ است‌. فن‌آوري‌ اطلاعات‌ به‌علت‌ نرخ‌ بالاي‌ سرعت‌ گسترش‌، هزينه‌ نسبي‌ پايين‌، قابليت‌ فراگير و قابليت‌ ارتباطات‌ دوسويه ‌مي‌تواند در رفع‌ مشكلات‌ ناشي‌ از دانش‌ و اطلاعات‌ و نيز عدم‌ دسترسي‌ تاثير قابل‌ توجهي‌داشته‌ باشد. گسترش‌ روزافزون‌ اينترنت‌ و ارتباطات‌ ماهواره‌اي‌ اين‌ امكان‌ را به‌ وجود آورده‌است‌ كه‌ نواحي‌ روستايي‌ دورافتاده‌ نيز بتوانند با هزينه‌ مناسبي‌ در دسترس‌ قرار گيرند. به‌ اين ‌ترتيب‌، در جهت‌ انجام‌ فعاليت‌هاي‌ توسعه‌ كه‌ رسانش‌ دانش‌ و اطلاعات‌ اساس‌ آن‌ها را تشكيل‌مي‌دهند، زمينه‌ مناسبي‌ فراهم‌ آورده‌ شده‌ است‌.چالش‌هاي‌ مذكور و بسياري‌ موانع‌ ديگر لزوم‌ اتخاذ راه‌كارهاي‌ گزينه‌اي‌ در جهت‌ افزايش‌كارايي‌ و بهره‌وري‌ و بهينه‌سازي‌ فرآيندهاي‌ توليد كشاورزي‌ و در مقياس‌ كلان‌، تحقق‌ توسعه‌كشاورزي‌ و روستايي‌ را اجتناب‌ناپذير كرده‌اند. امروز، با گذار از نگرش‌ خطي‌ و رفتارگرايانه‌ نسبت‌ به‌ مقوله‌ توسعه‌ و ديدگاه‌ سيستمي‌ به‌ نظام‌ توليد كشاورزي‌ به‌عنوان‌ يك‌ كل‌ نگريسته‌مي‌شود و با توجه‌ به‌ رشد نهاده‌ها و امكانات‌ مورد نياز و در راستاي‌ تحولات‌ جهاني‌ مرتبط،رشد فن‌آوري‌ مفهوم‌ جامع‌تري‌ را، در قالب‌ توسعه‌ كمي‌ و كيفي‌ دانش‌ و اطلاعات‌ به‌ عنوان ‌محور فعاليت‌هاي‌ توسعه‌، شامل‌ گرديده‌ است‌. در واقع‌، ارزش‌ يافتن‌ اطلاعات‌ در كليه ‌فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌، از جمله‌ بخش‌ كشاورزي‌ به‌ عنوان‌ يك‌ ابزار كارآمد به‌ منظور تحقق‌اهداف‌ تحقق‌نيافته‌ عصر صنعتي‌ تلقي‌ مي‌شود. به‌ اين‌ لحاظ، در ديدگاه‌هاي‌ نوين‌، فرآيند توسعه‌ كشاورزي‌ در قالب‌ سيستمي‌ به‌نام‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌ تعريف‌ و شناسايي‌مي‌شود.نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌، عامل‌ توسعه‌ كشاورزي‌نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌ (نداك‌) نظامي‌ است‌ كه‌ اجزاي‌ آن‌ شامل‌ مراكز ومجموعه‌هاي‌ توليد، فرآيند (پردازش‌)، انتقال‌ و كاربرد اطلاعات‌ و دانش‌ كشاورزي‌ بوده‌ واين‌ اجزاء در جهت‌ افزايش‌ محتواي‌ دانش‌ بخش‌ كشاورزي‌ و در نهايت‌ توسعه‌ كشاورزي‌ درتعامل‌ و ارتباط هستند:1 . توليدكنندگان‌ اطلاعات‌ (مانند مراكز پژوهشي‌، سياست‌ گذاري‌);2 . پردازش‌گران‌وانتقال‌دهندگان‌ اطلاعات‌ (مانندنهادهاي‌ ترويجي‌ وسرويس‌هاي‌خدمات‌كشاورزي‌و روستايي‌); و3 . كاربران‌ اطلاعات‌ (بهره‌برداران‌ كشاورزي‌)اجزا سه‌گانه‌ مذكور در واقع‌ عناصر اساسي‌ هستند و به‌ تناسب‌ سطح‌ پيشرفتگي‌ بخش‌ كشاورزي‌، خرده‌نظام‌ها، ساز و كارها و عناصر فراوان‌ ديگر، در اين‌ نظام‌ دخيل‌اند. با بررسي‌وضعيت‌ نظام‌ مذكور در كشورهاي‌ مختلف‌ مي‌توان‌ دريافت‌ كه‌ توسعه‌ كشاورزي‌ رابطه‌اي‌ معني‌دار و علت‌ معلولي‌ با توسعه‌يافتگي‌ نظام‌ مذكور دارد. از ديدگاه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌،اين‌ موارد مهم‌ترين‌ حوزه‌هاي‌ فعاليت‌ و در عين‌ حال‌ مشكلات‌ توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌محسوب‌ مي‌شوند:1. كارايي‌ در توليد دانش‌ و اطلاعات‌دانش‌، مجموعه‌اي‌ از اطلاعاتي‌ است‌ كه‌ به‌ نحوي‌ سازماندهي‌ شده‌اند تا يادگيري‌ را تحقق ‌بخشند (Johnson,G.A. 1997, Undrestanding the Role of Data, Information,Knowledge and Wisdom in Site - Specific Management, Proc. North Cent.Weed Sci. Soc.52: 175. Invited Talk) و مشتمل‌ بر اطلاعات‌، ارزش‌ها، تجربه‌ها و قواعد ذهني‌است‌.( Saadan , Kamarudin,2001, Conceptual Framework for the Development ofKnowledge Management System in Agricultural Research and Development,Asia Pacific Advanced Network Conference , Malaysia) توليد دانش‌ شامل‌تمام‌ فعاليت‌هايي‌ است‌ كه‌ طي‌ آن‌ دانش‌ در اثر تعامل‌ فعال‌ بين‌ فرد و محيط او انجام‌ مي‌شود.در توليد دانش‌ فعاليت‌ها و فرآيندهايي‌ چون‌ اكتساب‌، ابداع‌، تجزيه‌، تركيب‌ و غيره‌ انجام‌مي‌گيرند. دانش‌ و اطلاعات‌ موردنياز بهره‌برداران‌ در بخش‌ كشاورزي‌ را مي‌توان‌ به‌ سه‌ گروه‌طبقه‌بندي‌ كرد:الف‌. اطلاعات‌ و دانش‌ فني‌ كه‌ شامل‌ اخبار و اطلاعات‌ و دانش‌ بكارگيري‌ روش‌ها وابزار در مراحل‌ مختلف‌ توليد است‌ و عموما براي‌ كاربران‌ و بهره‌برداران‌ زراعي‌ كاربرددارد;ب‌. اطلاعات‌ مديريتي‌، شامل‌ اطلاعات‌ مديريتي‌، تصميم‌سازي‌ و سياست‌هاي‌ بخش‌ كه‌براي‌ مديران‌، مراكز دست‌اندركار توسعه‌ و برنامه‌ريزي‌ دولتي‌ و خصوصي‌ كاربرد دارد; وپ‌. اطلاعات‌ اقتصادي‌، كه‌ مربوط به‌ امور بازرگاني‌ و تجاري‌ چون‌ قيمت‌ها، نوسان‌ها وروندهاي‌ آن‌ها و صادرات‌ و واردات‌ است‌ كه‌ براي‌ كاربران‌ زراعي‌، موسسه‌هاي‌ تجاري‌،واسطه‌ها و مصرف‌كنندگان‌ محصولات‌ كشاورزي‌ ارزشمند است‌.كارآيي‌ توليد دانش‌ ناظر بر مواردي‌ چون‌ كيفيت‌ دانش‌ و اطلاعات‌ توليدي‌، قابليت‌ كاربردو سازماندهي‌ آن‌ها براي‌ كاربرد توسط مخاطبان‌ مختلف‌ (مخاطب‌مداري‌) است‌ و دانش‌ واطلاعات‌ مطلوب‌ در كشاورزي‌ نوعا قالب‌ و محتواي‌ مسئله‌ محور هستند كه‌ به‌ معني‌ محوريت‌مسائل‌ و مشكلات‌ واحد توليدي‌ و توليدكننده‌ است‌. كليه‌ موارد فوق‌ مي‌بايست‌ در فرآيند توليد و تبديل‌ دانش‌ مورد نظر قرار گيرند و سازوكارها و مجموعه‌هاي‌ متولي‌ توليد وپردازش‌ دانش‌، نگرشي‌ تخصصي‌ نسبت‌ به‌ مقوله‌هاي‌ مذكور داشته‌ باشند.2. دسترسي‌ به‌ اطلاعات‌ و دانش‌نابرابري‌ در دسترسي‌ به‌ دانش‌ و اطلاعات‌ موجود حاكي‌ از عدم‌ رسانش‌ يكنواخت‌ وعادلانه‌ آن‌ها به‌ كليه‌ صاحبان‌ منافع‌ است‌ و در مواردي‌ مي‌توان‌ از نوعي‌ رانت‌ اطلاعاتي‌ سخن‌ گفت‌ كه‌ به‌ ناموزوني‌ هرچه‌ بيش‌تر توسعه‌ كشاورزي‌ در اقشار يا مناطق‌ مختلف‌ دامن‌ مي‌زند.3. زيرساخت‌هاي‌ ارتباطي‌ وجود زيرساخت‌هاي‌ مخابراتي‌، شبكه‌اي‌ و پوشش‌هاي‌ رسانه‌اي‌ و نيز هزينه‌ كاربري‌ آن‌هابراي‌ جوامع‌ روستايي‌ و كشاورزي‌ يكي‌ از مسائلي‌ است‌ كه‌ در سياست‌گذاري‌ براي‌ ايجاد شبكه‌هاي‌ دانش‌ و اطلاعات‌ مي‌بايست‌ مورد توجه‌ قرار گيرد. به‌ نظر مي‌رسد كه‌ بسياري‌ از زيرساخت‌هاي‌ موجود در جهت‌ كاربرد بخش‌هاي‌ صنعت‌ و خدمات‌ طراحي‌ شده‌اند ولذامي‌بايست‌ در سياست‌هاي‌ كلان‌ ملي‌ براي‌ زمينه‌سازي‌ ارتباطات‌ نواحي‌ روستايي‌ دورافتاده‌(مانند دسترسي‌ به‌ اينترنت‌) اقدامات‌ اساسي‌ صورت‌ گيرد.4. رسانه‌ها، مجراها و روش‌هاي‌ رسانشي‌اين‌ موارد ناظر بر وجود يك‌ الگو و عزم‌ همگاني‌ از سوي‌ متوليان‌ رسانه‌اي‌ كشور وطراحان‌ محيطهاي‌ مزبور در زمينه‌ توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌اند. جامعه‌ روستايي‌ وكشاورزي‌ (همانند ساير جوامع‌ بشري‌) داراي‌ الگوها، مجراها و سلسله‌مراتب‌ خاص‌ دريافت‌اطلاعات‌ است‌. بدون‌ شك‌، كاركرد و اثربخشي‌ رسانه‌ها در جوامع‌ مختلف‌ متفاوت‌ است‌ولذا در رسانش‌ اطلاعات‌ مي‌بايست‌ اين‌ تفاوت‌ها درنظر گرفته‌ شوند.توسعه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ كشاورزي‌با توجه‌ به‌ موارد مطرح‌شده‌، نقش‌ و جايگاه‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ و اطلاعاتي‌ در توسعه‌نظام‌ دانش‌ از ديدگاه‌هاي‌ مختلف‌ قابل‌ بررسي‌ است‌. از آن‌جا كه‌ تبادل‌ دانش‌ مهم‌ترين‌ فرآينددروني‌ اين‌ نظام‌ محسوب‌ مي‌شود، فن‌آوري‌هاي‌ مذكور نيز جايگاه‌ كليدي‌ در توسعه‌ آن‌دارند. مهم‌ترين‌ كاربردهاي‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ در توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌ به‌ اين‌ قرارند:1. فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ و اطلاعاتي‌ به‌عنوان‌ ابزار ارتقاء بهره‌وري‌ كشاورزي‌اين‌ فن‌آوري‌ها مي‌توانند ابزاري‌ مهم‌ در توانمندسازي‌ افراد و جوامع‌ باشند و با افزايش‌تعامل‌ بين‌ افراد و جوامع‌ موجب‌ كسب‌ اطلاعات‌ ارزشمند توسط صاحبان‌ منافع‌ شوند و به‌ اين‌ترتيب‌ كارايي‌ فعاليت‌ و بازدهي‌ آن‌ها افزايش‌ يابد. هم‌اكنون‌ به‌سبب‌ همين‌ تعامل‌ها، نوعي‌حالت‌ گذار از تمايل‌ به‌ داشتن‌ حداكثر اطلاعات‌ (نزد افراد و سازمان‌ها) به‌سوي‌ كسب‌ وكاربرد اطلاعات‌ درست‌ و به‌ موقع‌ مشاهده‌ مي‌شود. فن‌آوري‌هاي‌ اطلاعاتي‌ مي‌توانند افرادمحروم‌ و دور از دسترس‌ (كشاورزان‌ خرده‌پا، جوامع‌ روستايي‌ و حاشيه‌نشين‌هاي‌ شهري‌) رادر تمام‌ كشورها، اعم‌ از پيشرفته‌ و توسعه‌نيافته‌ ، به‌طور نسبتا يكساني‌ تحت‌ پوشش‌ قرار دهند. به‌طوركلي‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ اين‌ فن‌آوري‌ها مي‌توانند توانمندي‌ مخاطبان‌ برنامه‌هاي ‌توسعه‌ را در چهار حيطه‌ بهبود بخشند:الف‌. دسترسي‌ به‌ خدمات‌ پايه‌ (مانند آموزش‌، بهداشت‌);ب‌ . بهبود مشاركت‌ اجتماعي‌ و سياسي‌ (از طريق‌ تماس‌ و تعامل‌ بين‌ افراد و گروه‌ها درمناطق‌ مختلف‌)پ‌. پشتيباني‌ از فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌; وت‌. بهبود دسترسي‌ به‌ خدمات‌ اعتباري‌.در كليه‌ زمينه‌هاي‌ فوق‌ تجربه‌هاي‌ قابل‌ توجهي‌ در كشورهاي‌ مختلف‌ وجود دارند كه‌ دراين‌ مقاله‌ به‌ برخي‌ از آن‌ها اشاره‌ مي‌شود.2 . نقش‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ در افزايش‌ بازده‌ زيست‌ شناسانه‌ توليدعليرغم‌ تلاش‌هاي‌ زيادي‌ كه‌ در سال‌هاي‌ گذشته‌ در زمينه‌ نشر و انتقال‌ دانش‌ كشاورزي‌ به ‌بهره‌برداران‌ آن‌ صورت‌ گرفته‌ است‌، حجم‌ زيادي‌ از دانش‌ و اطلاعات‌ هنوز دور از دسترس‌بسياري‌ از افراد قرار دارد. علت‌ اين‌ است‌ كه‌ اطلاعات‌ به‌ تنهايي‌ مفيد نيست‌، مگر اين‌كه‌ بخش‌خاصي‌ از آن‌ سازمان‌ يافته‌ و از طريق‌ رابطه‌ بين‌ توليدكنندگان‌ و مصرف‌كنندگان‌ آن‌ و براي‌دستيابي‌ به‌ اهداف‌ خاصي‌ مورد تجزيه‌ و تحليل‌ و در نهايت‌ كاربرد قرار گيرد. ناموزوني‌ در ميزان‌ عملكرد محصولات‌ در بين‌ كشاورزان‌ نمونه‌ بارزي‌ از عدم‌ توازن‌ در رسانش‌ اطلاعات‌ مديريت‌ مزرعه‌ است‌. از طريق‌ رساندن‌ اطلاعات‌ فني‌ براي‌ تمامي‌ بهره‌برداران‌ كشاورزي‌مي‌توان‌ امكان‌ كاربرد توصيه‌هاي‌ فني‌ و فن‌آوري‌هاي‌ زراعي‌ را در بين‌ تعداد بيش‌تري‌ ازآن‌ها ايجاد نمود. مهم‌ترين‌ محورهاي‌ اطلاعاتي‌ در اين‌ زمينه‌ عبارت‌اند از:الف‌. اطلاعات‌ فني‌ و مهارت‌هاي‌ توليدي‌ بهتر و كارآمدتر براي‌ انجام‌ امور مزرعه‌ (واحدبهره‌برداري‌);ب‌. اطلاعات‌ در زمينه‌ عوامل‌ خطرساز (ريسك‌)، كاهش‌ مخاطره‌ (ريسك‌) و ضايعات‌توليدي‌; وپ‌. اطلاعات‌ پيش‌بيني‌هاي‌ اقليمي‌ (آب‌ و هوا) و تنش‌هاي‌ محيطي‌.3. نقش‌ فن‌آوري‌هاي‌ ارتباطي‌ و اطلاعاتي‌ در افزايش‌ بازده‌ اقتصادي‌ توليديكي‌ از بارزترين‌ نوع‌ اطلاعات‌ مفيد در توسعه‌ كشاورزي‌ اطلاعات‌ بازار و قيمت‌هاست‌.قيمت‌ها از مهم‌ترين‌ عوامل‌ محرك‌ توليد كشاورزي‌ است‌ و تفاوت‌ قابل‌ توجه‌ بين‌ قيمت‌محصول‌ در مزرعه‌ و در بازار مصرف‌ مي‌تواند از طريق‌ اطلاع‌رساني‌ به‌ موقع‌ در زمينه‌قيمت‌ها و عرضه‌ و تقاضا و كشش‌ بازار به‌ نحو مطلوبي‌ كاهش‌ يابد. براساس‌ برخي‌ مطالعات‌، تجارت‌ الكتروني‌ (e-commerce) مي‌تواند با كنارگذاشتن‌ برخي‌ واسطه‌ها، درآمد توليدكنندگان‌ فقير را ازطريق‌ ارائه‌ قيمتهاي‌ نهايي‌ گاه‌ تا 10 برابر درآمد معمول‌ آن‌ها افزايش‌ دهد (Simon, Cecchini & Talat shah, Infromation & Communications Technologyas a Tool for Empowerment World Bank Empowerment Source Book, 2002). فن‌آوري‌هاي‌ارتباطات‌ و اطلاعات‌ مي‌توانند، از طريق‌ مرتبطساختن‌ كشاورزان‌ با بازارها، فعاليت‌هاي‌اقتصادي‌ افراد دور از دسترس‌ را بهبود بخشند و كسب‌ و كار در نواحي‌ روستايي‌ توسعه‌نيافته‌را رونق‌ بيش‌تري‌ بدهند.قيمت‌ نهاده‌هاي‌ مصرفي‌ مزرعه‌ (مانند كود، سم‌ و بذر) و نيز قيمت‌هاي‌ ماشين‌آلات‌ وادوات‌ و همچنين‌ استانداردهاي‌ كمي‌ و كيفي‌ محصولات‌، قوانين‌ صادرات‌ و واردات‌ و نظيرآن‌ها نيز اطلاعات‌ مهمي‌ هستند كه‌ مي‌بايست‌ به‌روز در اختيار بهره‌برداران‌ كشاورزي‌ قرارگيرند.نگاهي‌ به‌ چند تجربه‌ مروري‌ بر تجربه‌هاي‌ برخي‌ كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ در به‌كارگيري‌ فن‌آوري‌ ارتباطات‌ درتوسعه‌ روستايي‌ و كشاورزي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ استفاده‌ از فن‌آوري‌هاي‌ اطلاعاتي‌ تقريبا درتمامي‌ اين‌ كشورها، به‌ تناسب‌ توانايي‌هاي‌ آن‌ها، مور توجه‌ است‌. در اين‌ زمينه‌ نمونه‌هاي‌بسياري‌ از اقدام‌ها و سياست‌هاي‌ كلان‌، مانند راهبردهاي‌ ملي‌ توسعه‌ اين‌ فن‌آوري‌ها وجوددارند و در عين‌ حال‌ ابداعات‌ و ابتكارها و برنامه‌هاي‌ خاصي‌ نيز به‌ صورت‌ زيرمجموعه ‌سياست‌گذاري‌هاي‌ كلان‌ انجام‌ گرفته‌اند كه‌ در ادامه‌ به‌ برخي‌ از آن‌ها اشاره‌ مي‌شود.در كشور هند، در جهت‌ همگاني‌سازي‌ دسترسي‌ به‌ اطلاعات‌ شبكه‌اي‌، رايانه‌هاي‌ كوچكي ‌تحت‌ عنوان‌ سيمپوتر Simple , Inexpensive , Multilangual Computer – Simpoter))ساخته‌ شده‌اند. اين‌ رايانه‌ها جهت‌ استفاده‌ افراد بي‌سواد و كم‌سواد واستفاده‌ اشتراكي‌ در محيطهاي‌ روستايي‌ طراحي‌ شده‌اند. نرم‌افزارهاي‌ آن‌ها به‌ زبان‌ محلي‌است‌ و كاربرد خوبي‌ در جهت‌ رسانش‌ اطلاعات‌ و كاربري‌ توسط افراد از خود نشان‌ داده‌ اند.در سري‌لانكا، تحت‌ يك‌ برنامه‌ مشترك‌ يونسكو و دولت‌، از راديو به‌ عنوان‌ رابط بين‌ مردم‌ واينترنت‌ استفاده‌ مي‌شود. در اين‌ فعاليت‌، علاوه‌ بر كسب‌ اطلاعات‌ از شبكه‌هاي‌ مختلف‌ و پخش‌ آن‌ها براي‌ افرادي‌ كه‌ زبان‌ انگليسي‌ نمي‌دانند، اطلاعات‌ درخواستي‌ افراد نيز تهيه‌ وارائه‌ مي‌شوند. همچنين‌، يك‌ بانك‌ اطلاعات‌ روستايي‌ نيز از كليه‌ اطلاعات‌ درخواستي‌ تهيه‌مي‌شود و به‌ طرق‌ مختلف‌ در اختيار افراد قرار مي‌گيرد. در برزيل‌، كميته‌ دموكراسي‌ در فن‌آوري‌ اطلاعات‌ (Committee for Democracy in Information Technology) دوره‌هاي‌ آموزش‌ رايانه‌ براي‌ حاشيه‌نشين‌ها (به‌ ويژه‌ در شهرها) برگزارمي‌نمايد و هدف‌ از اين‌كار توانمندسازي‌ افراد و جوامع‌ دورافتاده‌ اطلاعاتي‌ است‌. انديشه‌اصلي‌ آن‌ اين‌ است‌ كه‌ آموزش‌ رايانه‌ مي‌تواند فرصت‌هاي‌ حضور در بازار كار را براي‌ افرادبيش‌تر نمايد و به‌ پيشبرد برابري‌ اجتماعي‌ و دموكراسي‌ كمك‌ كند. در هند، تحت‌ برنامه‌ «گيان‌ دوت» (Gyndoot) شبكه‌اي‌ رايانه‌اي‌ به‌ وسيله‌ دولت‌ ايجاد شده‌ است‌ كه‌ ازطريق‌ آن‌ روستائيان‌ مي‌توانند با صرف‌ هزينه‌ و وقت‌ اندك‌ به‌ مدارك‌، اطلاعات‌، اسناد و قوانين‌ دولتي‌ دسترسي‌ پيدا كنند. هزينه‌ كاربري‌ (استفاده‌) توسط روستائيان‌ و از طريق‌واسطه‌هايي‌ پرداخت‌ مي‌شود كه‌ كيوسك‌هاي‌ دريافت‌ اطلاعات‌ را اداره‌ مي‌كنند.در بنگلادش‌، پروژه‌ گرامين‌ فون‌ (Grameen Phone) خدمات‌ استفاده‌ تجاري‌ از تلفن‌ همراه‌ در نواحي‌روستايي‌ است‌ كه‌ عمدتا بوسيله‌ زنان‌ روستايي‌ براي‌ دريافت‌ كمك‌ها و توصيه‌هاي‌ پزشكي‌،و اطلاع‌ از قيمت‌هاي‌ محصولات‌ در نواحي‌ شهري‌ به‌كار مي‌رود. نتايج‌ اين‌ پروژه‌ بسيارموفقيت‌آميز بوده‌ است‌ و بعنوان‌ نمونه‌ پس‌ از اجراي‌ آن‌، قيمت‌ فروش‌ محصولات‌ توسط روستاييان‌ در روستاهاي‌ تحت‌ پوشش‌ بيش‌ از گذشته‌ بوده‌ است‌، چرا كه‌ روستائيان‌ اطلاعات‌بيش‌تري‌ از بازار و قيمت‌ها داشته‌اند. تعاوني‌ ملي‌ توسعه‌ لبنيات‌ در هند كه‌ يكي‌ از بزرگ‌ترين ‌تعاوني‌ها در جهان‌ است‌، روزانه‌ به‌ حدود 600 هزار خانوار خدمت‌ مي‌دهد. اين‌ محصولات‌(شير) از 96000 روستا در 285 ناحيه‌ جمع‌آوري‌ مي‌شوند. نظام‌ رايانه‌اي‌ مورد كاربرد دراين‌ تعاوني‌ مي‌تواند به‌ سرعت‌ و در محل‌، امور خريد، آزمون‌ محتواي‌ چربي‌ شير، صدورصورت‌حساب‌ و به‌طور كلي‌ مديريت‌ امر خريد، جمع‌آوري‌، حسابداري‌ و توزيع‌ را انجام‌دهد. (Simon , Cecchini & Talat Shah, Information & CommunicationsTechnology as a Tool for Empowerment World Bank Empowerment SourceBook, 2002)سياست‌ ملي‌ كشاورزي‌ در كشور مالزي‌ (برنامه‌ 2010ـ1998) در جهت‌ مواجهه‌ مطلوب‌با چالش‌هاي‌ توسعه‌ كشاورزي‌ و روستايي‌،براساس‌ رهيافت‌ مديريت‌ دانش‌ پايه‌ريزي‌ شده‌است‌. اين‌ سياست‌ به‌ منظور بهبود مديريت‌ كارشناسانه‌ امور كشاورزي‌، به‌ بهره‌وري‌ بيش‌تر،جلوگيري‌ از دوباره‌كاري‌ها، كاربرد بهتر منابع‌ موجود، تشويق‌ به‌ استفاده‌ از بهترين‌ روش‌هاي‌موجود در توليد، بهبود سرويس‌دهي‌ به‌ جوامع‌ كشاورزي‌ و در عين‌ حال‌ درك‌ و كسب‌ بهترنيازهاي‌ محيطهاي‌ كشاورزي‌ و روستايي‌ اتخاذ شده‌ است‌. (Saadan, Kamarudin. 2001. Conceptual Framework for the Development ofKnowledge Management System in Agricutural Research and Development .Asia Pacific Advanced Network Conference, Malaysia)در مصر، استفاده‌ از نظام‌هاي‌ خبره‌ (Expert Systems) رايانه‌اي‌ به‌ منظور گسترش‌ دانش‌ و اطلاعات‌مديريتي‌ (فني‌ و اقتصادي‌) مزرعه‌، توسط بهره‌برداران‌ به‌ ميزان‌ زيادي‌ گسترش‌ يافته‌ است‌. دراين‌ نظام‌ كليه‌ اطلاعات‌ لازم‌ براي‌ مديريت‌ مزرعه‌ درباره‌ محصولات‌ و شرايط مختلف ‌جمع‌آوري‌ مي‌شوند و در نرم‌افزارهايي‌ كه‌ براساس‌ نظام‌هاي‌ هوشمند طراحي‌ شده‌اند، دراختيار مصرف‌كنندگان‌ آن‌ها قرار مي‌گيرند.در ايران‌ نيز تجربه‌هايي‌ در زمينه‌ نظام‌هاي‌ تلفني‌ پاسخگو (در استان‌ اصفهان‌ و نيز موسسه‌تحقيقات‌ خاك‌ وآب‌) و نيز نظام‌هاي‌ شبكه‌اي‌ مبادله‌ اطلاعات‌ براساس‌ پايگاه‌هاي‌ اينترنتي‌در برخي‌ استان‌ها وجود دارد كه‌ تلفيق‌ آن‌ها نيز در قالب‌ طرح‌ نداك‌، مورد نظر است‌.

No comments: